زمان : 11 Mehr 1386 - 23:41
شناسه : 7804
بازدید : 4004
برای سالگشت شهادت امام علی (ع) برای سالگشت شهادت امام علی (ع)

سالگشت شهادت ابر مرد تاریخ، امام علی (ع) است . رادیو و تلویزیون قطعا برنامه هایی دارد. اما من عادت کرده ام که در این فرصت ها - در حد وسع خود – با کتاب خلوت کنم . "علی تنهاست" ، "علی ابر مرد تاریخ" ، "تشیع علوی و تشیع صفوی" و ...  کتابهایی از دکتر علی شریعتی و "جاذبه و دافعه علی (ع)" از شهید مطهری است که بایستی از لابلای کتابها بیابم و دوباره و چند باره تورق کنم و فرازهایی از آنها را بخوانم .

 

لاکن در این گشت و گذار، کتابهای نویسنده و محقق معاصر آقای مصطفی دلشاد تهرانی نظرم را جلب میکند. هنوز یک بار هم همه کتابهای او را نخوانده ام. یادش به خیر، در آخرین سال خدمتم در سازمان دانش آموزی، ایشان میهمان ما بودند. در برنامه های متنوع دهه فجر برای دانش آموزان و همکاران فرهنگی سخنرانی کردند ... بگذریم کتابهای ایشان را از بالای قفسه بر میدارم و ورق میزنم :

 

1-      " چشمه خورشید "  کتابی در 500 صفحه در باب آشنایی با نهج البلاغه. و چه غوری کرده است در اطراف و اکناف این کتاب شریف با مباحثی چون شناخت علی (ع)، شناخت مولفان کلام علی (ع)، شناخت نهج البلاغه،منبع شناسی نهج البلاغه، رابطه نهج البلاغه و قرآن، صورت شناسی نهج البلاغه، روش شناسی و کتاب شناسی نهج البلاغه

 

2-      " رهزنان دین "  کتابی در باب آسیب شناسی دین و دین داری در نهج البلاغه با مباحثی نغز و تازه چون استفاده ابزاری از دین، ایجاد تکلف در دین و دین داری، خشونتهای منتسب به دین و رفتار خود کامانه از جانب متولیان دین و ...

 

3-      " دولت آفتاب "  کتابی در باره اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع) با موضوعاتی چون :چگونگی شکل گیری دولت آفتاب و تحولات و اوضاع و احوال عصر آن امام همام با دیدی دقیق و موشکافانه.

 

4-      " ماه مهر پرور "  کتابی در موضوع تربیت در نهج البلاغه که به صورت گسترده به ابعاد مختلف تربیت و انحاء آن می پردازد.

 

5-      " حکومت حکمت "  در مورد حکومت در نهج البلاغه است که با نگاهی عمیق به بحث حکومت حکمت پرداخته. حکومتی که در آن به حریت و عبودیت بها داده شده و هم در جهت فراهم نمودن عدالت و رفاهت، مساوات و اخوت شهروندانش تلاش و مبارزه جدی صورت پذیرفته. حکومتی که حکیمانه اداره میشود و شرط تحقق آن معرفت و بصیرت و حکمت و درایت و خردمندی است.

 

خوب است در تورق این کتاب در یکی از فصلهای آن که به شروط زمامداری اختصاص یافته تامل بیشتری بکنیم. نویسنده در این فصل این گونه سخن خود را آغاز میکند : " اداره امور مردمان بر دوش گرفتن سنگین ترین امانت هاست و زمامداری آزمونی سخت و مسئولیتی بس خطیر است و فقط کسانی می توانند در این آزمون سربلند بیرون آیند و حق این امانت را بگزارند که شروط احراز این مسئولیت در آنها محقق باشد. یعنی به معرفت، عدالت، قوت و سلامت متصف باشند .

 

معرفت : بنا به بیان امام علی (ع) اتصاف به علم و معرفت در تمام مراتب زمامداری از شروط اساسی است و سزاوار ترین مردمان به اداره امور، عالم ترین ایشان است.

 

عدالت : لزوم اتصاف به عدالت برای تصدی امور حکومت از شروط بنیادی است که با خلل در آن، شرایط دیگر نیز مختل میشود . زیرا حیات همه امور به عدالت است چرا که امیر مومنان اشاره فرموده است " العدل حیات"

 

قوت : هر کسی در هر مرتبه از مراتب زمامداری قرار گیرد، باید قوت لازم برای آن مرتبه را داشته باشد. یعنی قوت تحمل بار سنگین امانت اداره مردمان، گشادگی سینه، توانایی تحمل مخالفان، شجاعت لازم در تصمیم گیری و ایستادگی و استواری در امور و تحمل مشکلات و نا ملایمات و توانایی حفظ حدود و پاسداری از حقوق مردمان و قوانین و مقررات ... امام علی (ع) در عهد نامه مالک اشتر چنین یاد آور میشود که : "بر سر هر یک از کارهایت، مهمتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان نماید" .

 

سلامت : پاک بودن زمام داران از آلودگی های نفسانی و خصلت های غیر انسانی از شروط واجب برای زمامداری و حکومت حکمت است. آلودگی هایی همچون دنیا دوستی، خودخواهی، خود محوری، انحصارطلبی، خود رایی، ریاست طلبی، قدرت پرستی، مقام دوستی، جاه طلبی، شهرت طلبی، آزمندی، آرزو گرایی، جو پذیری، سازش کاری، پرده دری، خود بینی، تنگ نظری، بی وفایی، باطل گرایی، طمع ورزی،بد خلقی، خشک مغزی، کینه توزی، حقارت پذیری، خشونت ورزی، فخر فروشی، لجاجت، حیله گری، بد بینی، انتقام گیری، بی اعتمادی، شتاب ورزی، نا امیدی، پست همتی، ریا کاری، ظاهر بینی، بی حیایی و اشرافی گری و ... موجب تباهی سازمان و گمراهی مردمان و نابودی آنان می شود.

 

...والقصه این کتاب با فصل سلوک زمامدارن که بیشتر به سلوک ساده زیستانه امام علی (ع) به عنوان پیشوای پارسایان و بهترین نمونه زمامدارن در همه زمانها و مکانها، پرداخته و کتاب را بدان ختم کرده است.

 

به راستی تاریخ اگر دردانه ای چون علی (ع) را نداشت چگونه تاریخی نام می گرفت !؟