زمان : 14 Mehr 1392 - 01:04
شناسه : 77875
بازدید : 12820
غزلی از وحشی بافقی:عـــشـــق مـــا پـــرتـــو نــدارد مــا چـــراغ مــرده ایــم/	گـرم کـن هـنـگـامـه دیـگـر کـه مـا افـســرده ایـم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:عـــشـــق مـــا پـــرتـــو نــدارد مــا چـــراغ مــرده ایــم/ گـرم کـن هـنـگـامـه دیـگـر کـه مـا افـســرده ایـم

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

عـــشـــق مـــا پـــرتـــو نــدارد مــا چـــراغ مــرده ایــم گـرم کـن هـنـگـامـه دیـگـر کـه مـا افـســرده ایـم
گـر هـمـه مـرهـم شــوی مـا را نـبــاشــی ســودمـنـد کــز تـــو پـــر آزردگــی داریــم و بـــس آزرده ایــم
لخت لخت است این جگر چون خود نباشد لخت لخت کـه مـگـر دنـدان حـسـرت بـر جـگـر افـشـرده ایم
در نــمـــی گـــیــرد بـــاو نــیــرنــگ ســـازیــهــای مـــا گـر چــه ز افـسـون آب از آتــش بــرون آورده ایـم
وحـشـی آن چـشـمت اگـر خـواند بـه خـود نادیده کـن کان فریب است اینکه ما سد بار دیگر خورده ایم