زمان : 13 Mehr 1392 - 23:34
شناسه : 77795
بازدید : 9232
جناب آقای جنتی سلام جناب آقای جنتی سلام اکبر یزدانی

 یزدفردا :اکبر یزدانی :تبریک صادقانه که در این جایگاه خدمت از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد کسب نموده اید و امید که در این برهه زمانی بتوانید هر چه بیشتر راهگشای مشکلات مردم این سرزمین کنهسال خصوصا قشر هنرمندان از هر سنخ و صنف باشید و خاطر حزین اصحاب هنر در این ملک را باعث نشاط و شور چرا که حافظ شیرین سخن میفرماید :

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد .

و جداً با خاطری حزین نه شاعر شاعر است، نه نویسنده نویسنده ؛ نه هنرمند سینما و تاتر دل و دماغ کار دارد نه مجشمه شاز و نقاش که هر یک از آنها وقتی باعث اعتلای هنر یک سرزمین میتوانند شد که آزادانه فکر کنند . شعر بگویند و قلم بر بوم کشند . هنر عرصه ای است که تاج سر آفرینش است و هنرمند در هر جا رود قدر ببیند و بر صدر نشیند که چنین باید و نیست . این روز ها هنر سفارشی میخرند و هنر به سفارش نیست ، به کار دل است . باید الهام شود . حتتی جلوتر برویم باید سینه هنرمند از هر نوع اش این وحی کائنات را دریافت کند تا بتوان در ظرف قافیه اش ریخت یا قلم را در رنگ جولان داد یا سنگ نتراشیده ای را به صورت یوسف و صدای ساز را نوای داودی ساخت و هنرمندی که باید :

جمله را صد بار سازد پس و پیش

تا نرنجاند کسی از دست خویش (اکبر یزدانی )

چگونه میتواند ادای دین کند . البته بگذریم که بغیر از آن قلم بدست خود نیز ملاحضاتی دارد که بر آن افزوده میشود . این خود سانسوری بتر از اصل موضوع است قلمی که نتواند در خدمت مردم و مکتب و ملکش باشد . همان به که نباشد و میبینید که نیست خیلی کسان قلم نهاده اند و سر در جیب تفکر . این سکوت ، نگفتن ، نتوانستن گفتن مرگ هنرمند است ، دق میکند ، ورم باد میگیرد ، غمین میشود ، ایوب وار کنج عزلت گزیده برای خودش مینویسد و به استناد الصبر و مفتاح الفرج منتظر تا کی بتواند حرف دلش را بزند . اما نه صبرش صبر ایوب است اگر درد و مشغله اش بیش از اوست

با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی / صبرم ازاو کمتر و دردم از او بیشتر (هلالی جغتائی)

اینگونه میشود که زمانه برای بر بام بردن دستی گشاده میابد ولی یک یوسف را توان از چه در آوردنش نیست هنرمند هنر مشرو عش را خواستار ارج نهادن است و این توقع زیادی نیست ، کسی که صورتک خر را به صورت میزند ، برای خود دم میگذارد و روی سن جفتک میاندازد که نقشش را زیر پوستی انجام داده باشد خر و خل و دیوانه نیست . برای خودش فلسفه دارد . مردی که در یک شوی کودکانه پستانک به دهن ظاهر میشود به قول معروف ( یک چیزش نمی شود ) بلکه هدف دارد . شادی مردمش هدف اوست او میداند که اگر با این روال بگذرد روزگار چنان ضربه ای به روحیه اجتماعی مملکتش میخورد که یا جبران پذیر نیست یا بهرام گوری باید و استخدام دسته های کولی . همین هنرمند اگر تقاضای وامی کند اگر نیازی پیدا کند و مراجعه نماید جوابی جز نبودن بودجه، نیست  ندازند،با وجودی که بودجه های فرهنگی گاهی برای مورد های دیگر هدیه میشود . با این تفاصیل آنکه میبیند هنرمند است و هنرش بی مشتری عرضه نمیکند ، هنر هنرشناس میطلبد و قیمت دارد صائب بیت زیبائی دارد :

از آن کنج عزلت برنیارم سر که یوسف را / خطر از قیمت نازل فزون از چاه میباشد

و این بیچارگی را غمخواران هنر نشناس بر او تحمیل میکنند . هنرش را قدر نمیدانند خودش احترامی که سزاست نمی نهند تا فریادش بر آسمان رود .

چاره جویی های غمخواران مرا بیچاره کرد / این گره در کار من از سوزن عیسی فتاد

بارها رهبر معظم و علمای اعلام نبود شرایط مساعد اجتماعی را گوشزد نموده اند . شادی مشروع مردم را خواستار شده اند اما باز هم آنانی که همه چیز را در غم و اشک و گریه میدانند مورد پذیرش ، اگر قلمی شعری عاشقانه ، ترانه ای شور انگیز ، شعری حماسی ، سرود گوئی باید روی دستش بماند . لاقل در این هشت سال که اینگونه بوده است ( سه هزار بیت شاهنامه به زبان ترانه های کودک ) نوشته راقم سطور که با بزرگان و اساتید فن نیز صحبت شده و کسانی مهر تایید بر آن زده اند که از بزرگان ادب این ملکند اما نه ارشاد و نه هیچ ارگان دیگری جهت چاپ آن روی خوش نشان نداد . همه انتظار نوشتن در حوزۀ مذهبی شده است . مانند ( پرواز در اندیشه ، گفتگو با حق ، خورشید فرزانگان ) که در مقاله ای با مضمون مقصر کیست نقد شد . از یک نویسده که جداً جای تعمق و تفکر دارد . مذهبی نویسی استاد این کار را میطلبد . هر کاری استادش را باید جست . کار هر کس نیست که قلم بردارد و درباره مذهب بنویسد چرا که :

کسی کو آدمی را کرد بنیاد / کجا گنجد به وهم آدمیزاد

آنچه دربارۀ دین و خداشناسی و پیامبران نوشته میشود باید از زیر قلم یک دین شناس و دین پژوه تراوش کند . به غیر از این دین پذیری را نه که ترویج نمیکند که خواننده را دین گریز خواهد کرد . کم نیستند چنین کتب .

افکار انسان باز شده است . مشغله فراوان است و انسان کاوشکر چون ذاتاٌ رو به اعتلاست کارش مشکلتر و هنرمندی توانمند تر میطلبد تا هنر را نردبان ترقی جامعه اش سازد .

آدمی چون در مراتب رو نمود / مرتبه بر مرتبه علمش فزود

چون فزونتر گشت علم آدمی / کار بروی گشت مشکلتر همی ( نور علیشاه )

پس اگر حتی یک نوشته رنگ و بوی مذهب را نداشته باشد ولی باعث گرایش مردم به علم و مذهب گردد بسیار گزین تر از آن است مذهبی باشد و مردم را بتازاند .

شرابی کز و کفر ایمان شود / اگر مور نوشد سلیمان شود

یارتان دادار