زمان : 19 Tir 1403 - 10:40
شناسه : 7765
بازدید : 2636
جايگاه و اهميت شب قدر جايگاه و اهميت شب قدر

جايگاه و اهميت شب قدر

شب قدر

چنان ‏كه درك شب قدر، كاري مشكل است، بيان جايگاه و «قدر» شب قدر عملي است دشوار كه تنها راه ‏يافتگان به آن شب عزيز مي‏توانند واقعيت و حقيقت آن را بيان دارند؛ چرا كه قرآن به پيامبر خدا فرمود: «و تو چه داني شب قدر چيست؟»

در وصف آن همين بس كه «از هزار ماه برتر است» و مسائلي بر قدر و منزلت اين شب افزوده است، از جمله:

 

1- نزول قرآن

نزول جامع‏ترين، كامل‏ترين و ماندگارترين كتاب الهي بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود مي‏گويد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي اُنْزِلَ فيهِ الْقُرْانَ»(1)؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهي است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبي از شب‌هاي آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آيه ديگر بيان مي‏كند كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (2)؛ «به راستي، آن [قرآن] را در شبي پر بركت نازل كرديم.» و اين شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (3)؛ «به حقيقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آورديم.» پس بايد گفت نزول قرآن در چنين شبي بر عظمت آن مي‏افزايد. اين نكته را هم اضافه كنيم كه اين نزول، نزول دفعي است بر قلب رسول گرامي اسلام، نه نزول تدريجي كه آغاز آن با آغاز بعثت يعني بيست و هفتم رجب همراه است.

 

2- تقدير امور

در نام‏گذاري شب قدر بيان‌هاي مختلفي وارد شده است: برخي آن را به معناي شبي با عظمت و بزرگ «لَيْلَةُ الْعَظَمَة» (4) گرفته‌‏اند؛ چرا كه قدر در قرآن به معناي منزلت و بزرگي خداوند آمده، در آيه‏اي مي‏خوانيم: «ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»(5) ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه كه حقّ عظمت او بود.»

«قدر» به معناي تقدير و اندازه‌‏گيري و تنظيم است. اين معني را هم لغت تأييد مي‏كند و هم قرآن و روايات. راغب اصفهاني مي‏گويد: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ اَيْ لَيْلَةٌ قَيَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » (6)؛ شب قدر يعني شبي كه (خداوند) براي [تنظيم و تعيين] امور مخصوصي آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كريم مي‏فرمايد: در آن شب «يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ» (7) «هر كاري بر طبق حكمت [خداوند] جدا (و تعيين و تنظيم) مي‏گردد.»

در بحارالانوار روايتي آمده كه: «هر كس در شب‏ قدر، از روي ايمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را مي‏بخشد.»

و امام صادق عليه‏ السلام فرمود: «التَّقْديرُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ في لَيْلَةِ اِحْدي وَ عِشْرينَ وَالْاِمْضاءُ في لَيْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرينَ (8)؛ « تقدير امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، يعني شب نوزدهم، تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضا ‏آن در شب بيست و سوم صورت مي‏گيرد.»

و امام رضا عليه ‏السلام فرمود: «... يُقَدَّرُ فيها ما يَكُونُ في السَّنَةِ مِنْ خَيْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّيَتْ لَيْلَةُ الْقَدْر (9)؛ در آن شب (قدر) آنچه كه در سال واقع مي‏شود، تقدير و اندازه‌‏گيري مي‏شود، از نيكي و بدي و سود و زيان و روزي و مرگ. به همين جهت نيز شب قدر شب اندازه‌گيري ناميده شده است.»

و طبق روايات فراواني (10) سرنوشت افراد براي سال بعد، مانند: رزق و روزي، مرگ و ميرها، خوشي و ناخوشي‌ها، حج رفتن و حوادث ديگر زندگي، بر اساس استعدادها و لياقت‌ها، رقم مي‏خورد، و اين تقدير حكيمانه هم، در انسان هيچ گونه «اجبار» و «سلب اختياري» به وجود نمي‌‏آورد. مي‏توان بين تمام اقوال اين گونه جمع كرد كه در اين شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسماني، تقديرات يك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان عليه‏السلام عرضه مي‏شود.

شب قدر

3- سند امامت

شب قدر بزرگ‏ترين سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روايات فراواني، وجود شب قدر را در هر زمان دليل لزوم امامت و بقاي آن دانسته ‏اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهل‌بيت عليهم‏السلام شمرده شده است كه به برخي روايات اشاره مي‏شود:

از امام صادق عليه ‏السلام نقل شده است كه فرمود: علي عليه‏السلام زياد مي‏فرمود: هيچ‏ گاه تيمي و عدوي (ابوبكر و عمر) خدمت پيامبر جمع نشدند مگر آن كه آن حضرت سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ ...» را با خشوع و گريه مي‏خواند، سپس آن دو عرض مي‏كردند چقدر رقّت شما نسبت به اين سوره شديد است. پيامبر اكرم صلي ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله مي‏فرمود: به جهت آنچه چشمم ديده و دلم فهميده است و به جهت آنچه دل اين شخص [يعني علي عليه‏السلام ] پس از من خواهد ديد. آن دو مي‏گفتند: مگر شما چه ديده‌‏اي و او چه مي‏بيند؟

رسول اكرم فرمود: «هر كس كه از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات محروم شده است و محروم نمي‌‌ماند از خيرات شب قدر، مگر كسي كه (با اعمال خويش) خود را محروم نموده باشد.»

فرمود: پيامبر اكرم صلي ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله براي آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ» ؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان براي (تقدير) هر كاري نازل مي‏شوند.» آن‏گاه مي‏فرمود: آيا بعد از «كُلُّ اَمْرٍ؛ تمام امرها» كه خداوند مي‏فرمايد، چيزي باقي خواهد ماند؟ مي‏گفتند: نه. سپس حضرت مي‏فرمود: آيا مي‏دانيد آن كسي كه هر امري بر او نازل مي‏شود كيست؟ مي‏گفتند: تو هستي اي رسول خدا! آن‏گاه مي‏فرمود: بله ولي آيا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ مي‏گفتند: بله. مي‏فرمود: آيا [در شب‌هاي قدر] بعد از من هم آن امر نازل مي‏شود؟ مي‏گفتند: بله. سپس مي‏فرمود: بر چه كسي؟ مي‏گفتند: نمي‏دانيم. سپس آن حضرت از سر من (علي) مي‏گرفت (و دست را روي سر من قرار مي‏داد) و مي‏فرمود: اگر نمي‏دانيد بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است.

فرمود: پس آن گاه آن دو نفر هميشه اين‏گونه بودند كه شب قدر را بعد از پيامبر اكرم صلي ‏الله‏ عليه ‏و ‏آله به سبب هراسي كه بر دل آن دو مي‏افتاد، مي‏شناختند.» (11)

و در جاي ديگر علي عليه ‏السلام فرمود: «به حقيقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل مي‏شود و به راستي براي آن امر صاحبان امري است. عرضه شد آنان چه كساني هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبي اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ» (12)؛ من و يازده امام از نسل من كه همه اماماني محدَّث مي‏باشند ( ملائكه را نمي‏بينند ولي صداي آنها را مي‏شنوند). »

و در برخي روايات آمده كه خود ولايت علي عليه ‏السلام و ائمه عليهم‏السلام جزء تقديرات آن شب است (13) و دستور داده‌‏اند كه با مخالفان براي اثبات امامت و بقاي آن و زنده بودن مهدي عليه‏ السلام به شب قدر استدلال كنيد.(14) آري، بقاي شب قدر دليل محكمي است بر بقاي امامت و بقاي امامت اقتضا مي‏كند حيات و زنده بودن مهدي عليه ‏السلام را و حيات مهدي عليه ‏السلام نشانه حيات مذهب پيشتاز و هميشه در صحنه تشيّع است. لذا اسلام اصيل و قرآن تا ابد زنده است.

شب قدر

از اينجا روشن شد كه شب قدر، يعني شب ولايت و امامت (15) و معناي رواياتي كه شب قدر را به فاطمه زهرا عليه ا‏السلام تفسير نموده (16) است، روشن شد كه حقيقت شب قدر امامت و ولايت است و حقيقت ولايت و امامت زهراي مرضيه عليهاا‏السلام است.

امام صادق عليه‏ السلام فرمود: «التَّقْديرُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ في لَيْلَةِ اِحْدي وَ عِشْرينَ وَالْاِمْضاءُ في لَيْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرينَ ؛ « تقدير امور و سرنوشت‌ها در شب قدر، يعني شب نوزدهم، تحكيم آن در شب بيست و يكم، و امضا ‏آن در شب بيست و سوم صورت مي‏گيرد.»

4- بخشش گناهان

يكي ديگر از ويژگي‌هاي شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصيان و مجرمان است، لذا بايد تلاش نمود تا اين فيض عظماي الهي شامل حال انسان شود. واي به حال انساني كه در شب قدر مورد غفران الهي قرار نگيرد؛ چنان كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‏فرمود: «كسي كه شب قدر را درك كند، پس بخشيده نشود پس خدا او را (از رحمت خويش) دور مي‏سازد.» (17)

و در جاي ديگر فرمود: «هر كس كه از فيض شب قدر محروم گردد، از تمام خيرات محروم شده است و محروم نمي‌‌ماند از خيرات شب قدر، مگر كسي كه (با اعمال خويش) خود را محروم نموده باشد.» (18)

لذا بايد تلاش مضاعف نمود تا غفران الهي در اين شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي‏فرمود: «كسي كه در شب قدر به پاخيزد (و آن شب را)  از روي ايمان و محاسبه (و اخلاص ‏بيدار باشد) گناهان گذشته‌‏اش بخشوده مي‏شود.» (19)

در بحارالانوار در ذيل اين روايت اضافه شده: «هر كس در شب‏ قدر، از روي ايمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را مي‏بخشد.» (20)

 

پي‌نوشت‌ها:

1- بقره/ 185 .

2- دخان/ 3 .

3- قدر/ 1.

4- تفسير نوين، محمدتقي شريعتي، ص275/ مجمع البيان، ابوعلي طبرسي، ج1، ص 518 .

5- حج/ 74 .

6- المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر الكتاب، ص 395 .

7- دخان/ 4 .

8- وسائل الشيعه، حرّ عاملي، دار الاحياء التراث، ج 7، ص259/ تفسير نور الثقلين، ج 5، ص627/ البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص487 .

9- عيون اخبارالرضا، ج2، ص 116 .

10- تفسير نورالثقلين، ج5، ص631 / البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص 486/ بحار الانوار، ج94، صص 141 – 18 .

11- اصول كافي، محمد بن يعقوب كليني، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج1، ص 363 – 364 .

12- اثباة الهداة، شيخ حرّ عاملي، قم مطبعة العلمية، ج2، ص 256/ بحارالانوار (همان)، ج 94، ص15، ح26 .

13- همان، ص18 .

14- اصول كافي، ج1، ص 353 - 362 - 364، روايت 6 .

15- مبلغان عزيز توجه داشته باشند كه يكي از شب‌هاي قدر را حتما به صحبت و سخنراني در مورد امام زمان عليه ‏السلام اختصاص دهند كه هم تناسب دارد و هم لازم است و هم عناياتي را به دنبال دارد.

16- تفسير فرات كوفي، مؤسسه نشر، ص581 .

17- بحار الانوار، ج94، ص80، ح47 .

18- كنز العمّال، علي متقي هندي، بيروت، مؤسسه الرساله، ج8، ص534، ح28 . 24 .

19- وسائل الشيعه، ج10، ص 358، ح13601.

20- بحار الانوار، ج93، ص 366، ح 42 .

یزد فردا