یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
می نماید چـند روزی شـد که آزاریت هسـت | غـالـبـا دل در کـف چـون خـود سـتـمکـاریت هسـت |
چـونی از شاخ گلت رنگی و بـویی می رسـد | یا به این خوش می کنی خاطر که گلزاریت هست |
در گلستـانی چو شاخ گل نمی جـنبـی ز جـا | مـی تـوان دانسـت کـانـدر پـای دل خـاریت هسـت |
عـشـقـبــازان رازداران هـمـنـد از مـن مـپـوش | همـچـو من بـی عـزتـی یا قـدر و مقـداریت هسـت |
در طلسم دوستـی کاندر تـواش تأثـیر نیست | نـسـخـه هـا دارم اشـارت کـن اگـر کـاریت هـسـت |
چاره خود کن اگر بیچاره سوزی همچو تست | وای بــر جــان تــو گــر مـانـنـد تــو یـاریـت هـســت |
بــار حــرمـان بــرنـتــابــد خــاطــر نـازک دلـان | عـمـر مـن بـر جـان وحـشـی نه اگـر بـاریت هسـت |