صدام و پيمان الجزيره
24 مرداد 1369، صدام حسين رئيس جمهور عراق با ارسال نامهاي خطاب به حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني ـ رئيس جمهوري اسلامي ايران ـ تمام شرائط ايران را براي برقراري صلح ميان دو كشور از جمله قرارداد 1957 الجزاير، عقب نشيني نيروهاي عراقي از اراضي اشغال شده ايران و آزادي اسيران ايراني پذيرفت.
نامه صدام حسين در 11 سالي كه از روابط خصمانهاش با جمهوري اسلامي ايران ميگذشت، منحصر به فرد و بيسابقه بود. اين نامه هم پيروزي ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در مناقشه طولاني با رژيم بغداد به شمار ميرود و هم حاوي زيركيهايي است كه نميتوان آن را ناديده گرفت.
نامه صدام حسين، ساعت 10 و 30 دقيقه صبح روز چهارشنبه 24 مراد 1369 به وقت تهران به شرح زير از راديو صوت الجماهير بغداد قرائت شد:
بسمالله الرحمن الرحيم
حضرت رئيس جمهور، علياكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهوري اسلامي ايران پس از اتكال بر خداوند متعال و به نيت از بين بردن تمامي موانعي كه بر سر راه ايجاد روابط برادرانه ميان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ايران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدي و هماهنگ كردن برادران مومن جهت روياروئي با اشراري كه ميخواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و براي اين كه ايران و عراق را از تحريكات و بازيهاي قدرتهاي شرور بينالمللي و وابستگان آنان در منطقه بازداريم و به منظور هماهنگي با روح اصولي كه در 12 اوت 1990 به منظور ايجاد صلح دايمي و همه جانبه در منطقه اعلام كرديم و خواست ما از آن نامه برقراري صلح دايم و همه جانبه در منطقه بود و براي آن كه از هرگونه بهانهاي كه مانع از همكاري و موجب افكار بد شود، ممانعت كند و همچنين براي اين كه امكانات عراق، دور از صحنه رويارويي عظيم معطل نماند و به منظور به كار گرفتن آنها درجهت اهدافي كه مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق برآن توافق دارند و دوري جستن از تداخل سنگرها و كينهها و بغضها و براي آن كه خيرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادي خواهند يافت، به عنوان ثمره مذاكرات از زمان نامه 21/4/1990 ما، تا آخرين نامه شما در هشتم اوت 1990، به عنوان حل نهايي و روشني كه جاي هيچگونه ابهامي باقي نگذارد، تصميمات زير را اتخاذ كرديم:
1 - موافقت با پيشنهاد شما كه در نامه جوابيه مورخ هشتم اوت 1990 توسط «برزان ابراهيم تكريتي» نماينده ما در ژنو از آقاي سيروس ناصري نماينده شما دريافت شد. پايه قرار دادن قرار داد 1957 به عنوان اصول منسجم با آنچه كه در نامه 30 ژوئيه 1990 به ويژه در مورد تبادل اسرا و بندهاي 6 و 7 از قطعنامه 598 آمده است.
2 - بر اساس آنچه كه در بند اول اين نامه و آنچه كه در نامه مورخ 30 ژوئيه 1990 آمده است، ما آمادهايم هياتي را به تهران بفرستيم و يا هياتي توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامهها را جهت امضا آماده كند.
3 - به عنوان ابتكار حسن نيت، ما از روز جمعه هفدهم اوت ( 26/5/69) نيروهاي خود را از مرزهاي شما فرا ميخوانيم و تنها نيروهاي سمبليكي را به عنوان نگهبانان و پليس مرزي باقي ميگذاريم تا در شرائط طبيعي به وظايف روزمره خود عمل كنند.
4 - كليه اسراي جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهاي زميني از جمله خانقين و قصر شيرين و مناطقي كه مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهيم كرد و ما اولين گام در اين زمينه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهيم داشت.
آقاي رفسنجاني رئيس جمهور، با اين تصميم ما، همه چيز روشن و تمام خواستهها و مسائلي كه برآن تكيه ميكرديد، تحقق مييابد و چيزي نمانده است مگر آن كه موافقتنامهها آماده و امضا شود تا هريك از ما جهت ورود به زندگي جديد، اشراف واضح داشته باشيم.
همكاري ما بايد در سايه اصول اسلامي و احترام متقابل و دوركردن طرفهايي باشد كه خواستار شر براي منطقه هستند و قصد دارند از آب گلآلود ماهي بگيرند و شايد با يكديگر همكاري كرديم تا خليج، درياچه صلح و امن و خالي از ناوگان و نيروهاي خارجي باشد كه بدخواه ما هستند. بعلاوه همكاري در مسائل حياتي ديگر- والله اكبر والحمدلله
صدام حسين - رئيس جمهوري عراق - 23 محرم
درپي ارسال اين نامه، رژيم عراق بلافاصله در اجراي پيشنهادات صدام به رئيس جمهور ايران، هزاران اسير ايراني را آزاد كرد، نيروهاي خود را از 2400 كيلومتر اراضي اشغال شده عقب كشيد، به جنگ تبليغاتي 11 ساله خود عليه جمهوري اسلامي ايران خاتمه داد و در محافل خبري و سياسي خود رسماً معاهده 1975 الجزاير را به عنوان پايه گسترش مناسبات بغداد با تهران مورد تاكيد قرار داد.
زمان انتشار نامه صدام حسين اهميت دارد اين نامه در 24 مرداد 1369 ـ كمتر از دو هفته پس از حمله نظامي ارتش عراق به خاك كويت و اشغال اين شيخنشينـ ارسال شد. به عبارت ديگر، عراقيها در آن موقعيت، نيازمند آرامش در مرزهاي شرقي خود بودند تا بتوانند با فراغ بال، عمليات خود را در مرزهاي جنوبي عليه كويت پيگيرند. صدام در نامه خود، تلويحاً به اين موضوع اشاره ميكند:
«... و همچنين براي اين كه امكانات عراق دور از صحنه رويارويي عظيم، معطل نماند و به منظور به كار گرفتن آنها در جهت اهدافي كه مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوري جستن از تداخل سنگرها...»
بنابراين، ارسال اين نامه و اقدامات بعدي عراق در آزادسازي اسيران ايراني و يا عقبنشيني از مرزها و پذيرش مجدد قرار داد 1957 الجزاير و ... نمي تواند بدون در نظر گرفتن عمليات اشغال كويت و نياز عراق به فراغ بال در مرزهايش با جمهوري اسلامي ايران، مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گيرد.
در حقيقت صدام حسين عمليات صلح خود با جمهوري اسلامي ايران را با پذيرش معاهدهاي شروع كرد كه 10 سال پيش از آن، جنگ عليه جمهوري اسلامي ايران را با لغو همان معاهده آغاز كرده بود. معاهده، همان معاهده بود. در آن زمان، صدام با سرمستي از قدرت خيالياش و اطمينان از حمايت غرب و شرق، به ايران حمله كرد، اما در اين دوره، از واكنش خشمآلود بينالمللي نسبت به اشغال كويت، مطمئن بود. به همين دليل همان معاهده را با هدف پايان كينهتوزي و دشمني خود با ايران، از موضع ضعف پذيرفت، بيآن كه تاوان و غرامت اين دشمني و عناد طولاني و بيحاصل را پرداخته باشد.
قرارداد 1975 چه بود؟
قرارداد 1975م. نقطه پايان بسياري از اختلافات سياسي، ارضي، آبي و ايدئولوژيك ميان دو دولت حاكم بر ايران و عراق بود. به موجب اين قرارداد كه پيش از ظهر روز 16 اسفند 1353 ـ ششم مارس 1975 ـ ميان محمدرضا پهلوي شاه ايران و صدام حسين رئيس شوراي فرماندهي حزب بعث عراق درالجزيره به امضا رسيد، طرفين به اختلافات خود در بسياري زمينهها خاتمه دادند.
اختلافات دو كشور تقريباً از سالهاي بعد از كودتاي كمونيستي 1958 عبدالكريم قاسم در عراق آغاز شد. تا پيش از آن ، در عراق رژيم سلطنتي نوري سعيد روابط دوستانه و نزديكي با شاه ايران داشت و تشابه نظام حكومتي دو كشور و همچنين وابستگي مشترك هر دو كشور به امريكا، مانع از بروز هرگونه اختلاف بين آنان شده بود. اما كودتاي كمونيستي قاسم كه از پايه و اساس مخالف سياستهاي امريكايي شاه بود، موجب بروز اختلاف شد. اين اختلافات در همان سالهاي پس از كودتا منجر به تقويت نيروهاي نظامي هر دو كشور در تمام طول مرز مشترك طرفين گرديد؛ هر چند درگيري قابل توجهي رخ نداد. عبدالكريم قاسم در عراق تابع سياستهاي كمونيستي و شاه ايران نيز تابع سياستهاي امريكا بود و اتخاذ اين دو سياست نقطه آغاز كشمكشهاي جدي دو كشور به شمار ميرفت. اين اختلافات در سالهاي بعد از كودتاهاي نظامي عبدالسلام عارف ـ 1963م.ـ و برادرش عبدالرحمن عارف ـ در 1966 م.ـ نيز كم و بيش ادامه يافت و از 1968 م. به بعد كه بعثيها در عراق به قدرت رسيدند ،عميقتر شد. حسن البكر رئيس رژيم كودتايي عراق در بهار 1969م. ادعاي حاكميت مطلق عراق بر اروند رود را مطرح كرد و اين امر به آمادهباش نيروهاي دريايي ايران انجاميد. در آن زمان بعثيها روابط خوبي با شوروي داشتند. از سوي ديگر امريكا و رژيم صهيونيستي كه حاميان اصلي شاه بودند، وي را به تحريك كردهاي ناراضي عراق و رساندن اسلحه و مهمات به آنان تشويق كردند.
اين تحريكات به نبردهاي خونيني در شمال عراق ميان كردها و رژيم اين كشور انجاميد و به مرور بر تيرگي روابط ايران و عراق افزود. معاهده الجزاير كه با وساطت «هواري بومدين» رئيس جمهور اين كشور به امضا رسيد، نقطه پايان اين اختلافات تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران بود.
رهبران ايران و عراق كه براي شركت در اجلاس روساي كشورهاي عضو اوپك عازم الجزيره شده بودند، روز ششم مارس 1975 ـ 16 اسفند 1353ـ معاهدهاي به امضا رساندند كه به موجب آن حق حاكميت ايران بر اروند رود تثبيت شد و مرزهاي آبي ميان دو كشور، خط تالوگ(عميقترين خط طولي در عمق رودخانه) تعيين شد.
به موجب اين پيمان، صدام حسين از جانب دولت عراق تعهد سپرد كليه كردهاي عراق را كه عليه دولت شوريده بودند، مورد عفو قرار دهد و در عوض نيروهاي نظامي طرفين نيز از مرزها فاصله بگيرند؛ دو كشور به جنگ تبليغاتي عليه يكديگر خاتمه دهند و باب مبادلات اقتصادي، سياسي و فرهنگي را با يكديگر بگشايند. در آن زمان موضع مشترك دو كشور در تصميمات اوپك، خود عامل محركهاي براي عراقيها در استقبال از پيمان الجزيره بود.
درپي انعقاد پيمان الجزاير، امير عباس هويدا نخست وزير وقت ايران، در فروردين 1354 رهسپار بغداد شد و صدام حسين نيز در ارديبهشت همان سال به تهران آمد تا چگونگي اجراي بندهاي اين پيمان را بررسي كند.
با اين حال، همانگونه كه اشاره شد حكومت عراق با پيروزي انقلاب اسلامي ايران تمامي معاهدات و قراردادهاي خود با تهران را زيرپا گذاشت و از جمله قرارداد الجزاير را به طور يكجانبه لغو كرد. صدام حسين به فاصله 17 ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و 5 روز قبل از آغاز جنگ تحميلي، قرارداد الجزاير را در برابر دوربين تلويزيون عراق پاره كرد و با اين اقدام، مرزهاي جمهوري اسلامي ايران را مورد تعرض قرار داد.
نامه24 مرداد 1369 صدام در پذيرش مجدد قرار داد الجزاير، 10 سال بعد از پارهكردن همين قرارداد توسط وي صورت گرفت.