مسعود طوفان
(بخش دوم )
بحران ، امنیت و رسانه
چگونه بحران ها امنیت را به خطر می اندازند ؟ نقش رسانه ها در هنگام بروز بحران و ارتباط آن با امنیت در چیست ؟ برداشت متفاوت از امنیت چه تاثیری در کنترل و یا تشدید بحران ها دارد ؟ اجازه دهید برای پاسخ ، به چند مثال اشاره نماییم :
موضوع بحران قطع آب انتقالی از زاینده رود تا چه اندازه امنیتی بود ؟
آیا نوع پرداختن واحد مرکزی خبر صدا و سیمای استان یزد در این ماجرا موضوعی امنیتی محسوب می شد ؟
آیا عدم نشان دادن تصاویر آب از سیمای مرکز یزد با موضوع امنیت استان ارتباط داشت ؟
آیا پرداختن یک رسانه به یک شیوع یک بیماری ناشناخته که منجر به مرگ مشکوک کودکان در یک استان می شود ؛ یک مساله امنیتی است ؟
افشای یک صورتجلسه اداری چی ؟ و یا افشای اسنادی که نشان می دهد یک مدیر ارشد دست به تخلف مالی زده است؛ آیا منجر به تضعیف امنیت عمومی و یا ملی می شود ؟
تهیه و انتشار گزارش در ارتباط با شیوع روابط غیر رسمی خارج از مدار ازدواج در یک جامعه مذهبی آیا امنیت عمومی جامعه را مخدوش می کند ؟
امنیت و فرهنگ امنیت عموما با موضوع منافع گره خورده است ، در بخش پیشین گفته شد بحران با تهدید منافع ایجاد می شود ، تهدید منافع اقتصادی یک شرکت ، منافع سیاسی یک مسئول ارشد دولتی و یا تخریب وجهه وی از مصادیق تهدید امنیت است . بطور کلی فقدان امنیت بدنبال تهدید ایجاد می شود . تهدید ، منافع را به خطر می اندازد و ناامنی ایجاد می کند ، تهدید می تواند معطوف به زمان حال باشد و یا آینده را نشانه رود ، زمانی که یک رسانه ادعا می کند اخباری دارد که در ارتباط با فساد و زد وبند های یک شرکت بزرگ تجاری است ، در عمل دست به تهدید صاحبان منافع در آن شرکت زده است ، بنابراین هرجا پای منافع در میان هست هم تهدید وجود دارد و هم موضوع به نوعی امنیتی است ، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی یک کشور بطور واضح و رسمی از منافع ملی و مصالح عمومی دفاع می کنند و هرچیزی که این منافع را تهدید نماید را دقیقا رصد نموده و مواظبت می نمایند .
بحران ها با امنیت گره خورده اند ، وقوع سیل و یا بروز زلزله امنیت جانی و اقتصادی مردم یک منطقه را به خطر می اندازد ، امنیت شغلی و حیثیتی یک مسئول عالی رتبه با انتقاد های گسترده رسانه ای به خطر می افتد ، گسترش انتقاد ها حتی می تواند ثبات یک دولت را تهدید نماید ( مثال اعتراضهای میدان تقسیم ترکیه و یا اغتشاشات اخیر مصر ) منافع اقتصادی بسیاری از افراد ثروتمند و بنگاههای صنعتی با موضوع احساس امنیت گره خورده است و اگر پای تهدید باز شود همه به تکاپو می افتند ، همه درصد رفع تهدید و یا مقابله با آن بر می آیند ، اسمش را هر چیزی می توان گذاشت : تهدید زدایی ، بازگشت آرامش ، تنش زدایی (در عرصه بین الملل ) و یا رفع مخاطره ، در تمام موارد تلاش برای مقابله با بحران یکی از مهمترین اولویتهای کاری در زمان وقوع بحران محسوب خواهد شد .
رسانه ها یکی از ابزارهای ایجاد و یا کنترل بحران محسوب می شوند ، آنها به همین ترتیب می توانند بحران ایجاد نمایند و یا بحران را مهار کنند ، رسانه ها هم ابزار تهدیدند و هم رفع تهدید ، هم امنیت آفرین محسوب می شوند و هم امنیت زدا ، رسانه ها با انتشار اخبار و اطلاعات از قدرت نرمی برخوردارند که منجر به شکل دهی افکار عمومی می شود ، به عنوان مثال قضاوت عمومی در مورد عملکرد دولت در رابطه با کنترل قیمت ها و یا تصویری که یک روابط عمومی می خواهد از سازمان و یا رییسش بسازد همگی به افکار عمومی باز می گردد ، افکار عمومی نامناسب برای یک سازمان و یا یک مسئول یک تهدید محسوب می شود و برای او یک موضوع امنیتی است ، نتیجه طبیعی این تهدید چنانکه گفته شد ایجاد بحران خواهد بود ؛
نمونه یک :
عدم نمایش تصاویر آب از سیمای مرکز یزد در جریان بحران قطع انتقال آب از استان اصفهان برای مسئولان این رسانه یک موضوع امنیتی محسوب می شد ، پایین نگه داشتن سطح انتظارات و توقعات مردم و دامن نزدن به موضوع از دلایل این امر به شمار می رفت، انتشار نادرست اخبار می توانست خود به تهدید تازه ای منجر شود مثلا مقابله به مثل مردم یزد و یا شیوع خشونت در منطقه شرق اصفهان را باعث گردد و یا فشار مضاعف روانی بر مسئولان برای پیگیری سریع موضوع وارد سازد ، اما یک نکته نیز در اینجا مغفول می ماند ، اگر سیمای مرکز یزد به موضوع قطع آب در گستره امنیت ملی و یا یکپارچگی دولت می نگریست ، واقعیت این بود که منافع استانی شهروندان یزدی و از این بدتر این اتهام ناروا که آب انتقالی به مصرف صنعت در استان می رسد نادیده گرفته می شد ، برای جبران این وضعیت ، برخی سایتهای خبری و نشریات محلی در عمل دست به اطلاع رسانی گسترده تر زدند ، آنها همچنین کوشیدند تا ابعاد ماجرا را واکاوی و تحلیل نمایند ، بنابراین در مواجهه رسانه های استان با موضوع قطع آب دو نوع نگرش امنیتی وجود داشت : صدا و سیما آشکارا دامن زدن به موضوع را خود تهدید بزرگ تر تلقی می کرد که منافع عمومی و ملی را به خطر می انداخت، در مقابل سایت های خبری و برخی از نشریات محلی سعی در برجسته کردن بحران داشتند و با طرح انتقاد های برخی از مسئولان استان مثل نمایندگان مجلس و یا مدیران رده میانی و نیز طرح دیدگاههای مردمی به مقابله با این بحران پرداختند .
نمونه دو :
جلوگیری از انتشار اخبار و آمار مربوط به شیوع بیماری های خاص و ناشناخته همواره با دلایل امنیتی همراه بوده است ، اغلب گفته می شود انتشار این اخبار منافع و مصالح عمومی جامعه را تهدید می کند و منجر به برهم خوردن آرامش روانی می شود، پس حفظ امنیت دلیل عدم انتشار این اخبار است چون انتشار این قیبل اخبار ایجاد بحران می کند بنابراین اطلاع رسانی آمار و اخبار بیماری های ناشناخته و خطرآفرین یک عامل تهدید محسوب می شود و مسئولان را با چالش امنیتی مواجه می کند ، موضوع تبعات ناشی از ریزگردها یکی از این مثال هاست ، هنوز مشخص نیست وجود ذرات خاک در آسمان ایران و یامناطق کویری مثل استان یزد تا چه اندازه تلفات جانی دارد و یا طیف تاثیرات منفی آن بر رشد جنین ، سلامتی کهنسالان و یا شیوع بیماری های صعب العلاج چیست ؟ اما همیشه دلایل امنیتی مانع از انتشار آن در رسانه ها می شود . بدیهی است با غلبه منافع عمومی بر منافع مدیران و یا منافع دست اندرکاران این روند معکوس می شود .
نمونه سه :
طی سالهای اخیر پرداختن نشریه بشارت نو به موضوع تبعات بهره برداری از یک معدن بحران ساز شد ، اختلاف نظر بشارت نو با بهره برداران معدن در تعریف متفاوت از منافع بود ، بشارت نو بهره برداری از این معدن را دارای تبعات زیست محیطی و برخلاف منافع عمومی تلقی می کرد در حالکیه طرف مقابل راه اندازی معدن را عین تامین منافع مردم منطقه ، استان و حتی کشور می دانست . گزارش های منفی این نشریه عامل تهدید بود و منافع به خطر می انداخت ، بنابراین بروز بحران طبیعی بود و دست اندرکاران را به طیفی گسترده ای از اقدامات از تبلیغات گسترده رسانه ای گرفته تا چانه زنی و مذاکرات چهره به چهره و بالاتر از آن تحریم حضور خبرنگاران این نشریه در نشست های خبری و تلاش برای منزوی نمودن آنها واداشت .