خانواده من از قبل با شغل بازيگري آشنا بودند چون پدرم هم بازيگر بود؛ وقتي كه من بهدنبال اين رشته آمدم ميدانستم كه اين شغل نه حقوق ثابتي دارد، نه بيمهاي و نه امنيت شغلي، به همين دلايل خانوادهام به من گفتند اگر ميخواهي اين شغل را انتخاب كني سعي كن يك شغل جانبي ديگر هم در كنارش داشته باشي. بعد از اينكه دانشجو شدم با هزينه سنگين شهريه و دانشگاه آزاد مواجه شدم پس تصميم گرفتم در همان دوران دانشجويي مشغول كار شوم؛ اول در يك تئاتر عروسكي كار كردم با كارگرداني بهروز غريبپور؛ تئاتر خوبي شد و در تئاتر شهر هم اجرا شد ولي متوجه شدم دستمزدي كه از اين راه به دست ميآورم كفاف خرجم را نميدهد و بايد يك منبع درآمد خوبتر پيدا كنم بهخاطر همين براي برنامه 39 تست بازي دادم، كارگردان اين برنامه داريوش كاردان و مرحوم خسروي بودند. در اين تست پذيرفته شدم و يكجورهايي فقط به دلايل مادي كار من با طنز شروع شد چون قبل از اين كار يكبار با اميد غفارمنش رفتيم براي برنامه تهران 57 كه مهران مديري كارگردانش بود، تست بدهيم ولي آنجا من منصرف شدم و گفتم كه ترجيح ميدهم طنز كار كنم، بهتر است كمي صبر كنيم تا ببينيم در آينده چه ميشود اما بعد از بازي در برنامه 39 بيشتر پيشنهادهايي كه به من ميشد، طنز بود. بازيگري را شروع كردم و متوجه شدم كه بله، درآمد بازيگري كفاف هزينههاي زندگي مرا نميدهد به همين علت يك مدت كوتاه كافيشاپ داشتم، ولي ديدم داشتن دو كار در كنار هم باعث ميشود كه هر 2 كار را نتوانم به درستي انجام دهم؛ پس كافيشاپ را تعطيل كردم.
نقش بيخوديالملك قرار بود ادامه داشته باشد اما به دلايلي نشد كه من اين نقش را ادامه بدهم. بعضي جاها گفته شد كه من سر كار بينظم بودم و بعضي جاها هم گفته شد من به خاطر مسائل مادي تعهدم را فراموش كردم ولي اصلا اينطوري نبود.
سريالهاي طنزي كه پيشنهاد ميشوند
من بازي در طنز و جدي را به يك اندازه دوست دارم ولي خب پيشنهاد بازي در كارهاي جدي به من خيلي كم است، براي كار طنز سينمايي هم پيشنهاد زيادي نداشتهام البته چند تا بوده ولي شاخص نبوده، كلا بيشتر سريالهاي طنز تلويزيوني به من پيشنهاد ميشود و گاهي پيشنهادات اصلا جذاب نبوده كه بخواهم قبول كنم ؛ دوست دارم كارهاي سينمايي كار كنم شايد چون اين موقعيت كمتر برايم پيش آمده است. در حال حاضر هم در سريال ساختمان پزشكان به كارگرداني سروش صحت كار ميكنم كه تجربه عالي است.
از بازيهايي كه تا به الان داشتهام واقعا نقشهايي كه در كارهاي مهران مديري بازي كردهام را دوست دارم، مثل فيفي در CDهايي كه به صورت قاچاقچي پخش شد يا نقش خلبان در مرد 2هزار چهره و حتي همين بيخوديالملك در سريال قهوه تلخ كه به پايان نرسيده، بعد از مدتها براي بازي در نقش بيخوديالملك توانستم يك تيپ درآورم، همه چي بيخوديالملك برايم در آمده بود، ديگر ميدانستم اين شخصيت چطوري ناراحت ميشود، چطوري گريه ميكند، سرگرمياش چيست و... ابعاد شخصيتي او برايم در آمده بود البته خود مهران مديري در بازي گرفتن از بازيگرانش بسيار حرفهاي است، او با كمترين زمان و صحبت موقعيتهايي بهوجود ميآورد تا بازيگرش به بهترين نحو بازي كند، او توانايي بازيگرهايش را خيلي خوب ميشناسد و ميداند هر كسي در چه قالبي ميتواند كار كند. اولين باري كه براي مهران مديري بازي ميكردم همين بازي در نقش فيفي بود كه متاسفانه CD آن بهصورت غيرقانوني به دست مردم رسيد، اين داستان 2 قسمت داشت: يك قسمت آن شوخي با ماهواره نام داشت و قسمت ديگر شوخي با تلويزيون خودمان كه تابستان 3 سال پيش ساخته شد و از اول قرار بود براي شبكه خانگي باشد، منتها مثل اينكه مجوز ندادند و در آخر اينطوري به دست مردم رسيد.
نقش بيخوديالملك قرار بود ادامه داشته باشد و من رقيب عشقي بلوتوس باشم چون ميخواستم با دختر شاه به خاطر ارث و ميراث ازدواج كنم و در راه ازدواج آن 2 هر لحظه اختلال ايجاد كنم ولي در نهايت بلوتوس موفق شود اما به دلايلي نشد كه من اين نقش را ادامه بدهم. بعضي جاها گفته شد كه من سر كار بينظم بودم و بعضي جاها هم گفته شد من به خاطر مسائل مادي تعهدم را فراموش كردم ولي اصلا اينطوري نبود. «در اين قسمت مصاحبه ما Recorder را خاموش كرديم تا واقعيت ماجرا را بدانيم و بعد تصميم گرفته شد به دلايلي بخشي از حرفها چاپ نشود.»
در مورد اين اتفاق بايد بگويم كه بهترين برخورد را تهيهكننده با من داشت، 28 اسفند پارسال به خاطر مشكلاتي كه پيش آمده بود من براي گرفتن عكسهاي تيتراژ نرفتم و آنها به من گفتند: تو پروژه را خواباندهاي، من براي نرفتنم دليل داشتم، در ضمن آن زمان هنوز سريال پخش نشده بود كه باعث خواباندن پروژه شده باشم. خلاصه اينكه آقايان گليان خيلي معرفت به خرج دادند و صحبتهاي مرا گوش دادند و در نهايت حرف مرا قبول كردند و دستمزدم را بعد از چند ماه دادند درصورتيكه ايشان ميتوانستند حرف مرا نپذيرند چونكه نيازي به من نداشتند. من به تعهدم پايبند بودم ولي با مدير توليدكار به مشكل برخوردم وگرنه قضيه بيتعهدي نبود، من انتظار داشتم كه كارگردان از من حمايت كند ولي او اينكار را نكرد و يكجورهايي برنامهريزي شده بود كه من خودم بگويم خداحافظ. آن آدمي هم كه در گوني كردند و از سريال بيرون انداختند يك هنرور بود، در آخر كار مدير توليد كه مشكلات من را به تهيهكننده انتقال نداده بود، عذرخواهي كرد ولي ديگر فايدهاي نداشت.
من از سال 73 بازيگري را شروع كردم ولي هنوز مستاجرم اما شغلم را دوست دارم و ادامه ميدهم، اميدوارم قهوه تلخ هم با قدرت به كارش ادامه بدهد هر چند يك مدت است كه چند قسمت آخر را نخريدهام ولي حتما اينكار را ميكنم، چون اصلا دوست ندارم مغرضانه كاري را انجام دهم
كمي دير ازدواج كردم كه شايد به خاطر نداشتن امنيت شغلي بود اما اين طلسم شكسته شد و من يكسال و 3 ماه پيش ازدواج كردم، بچه ندارم ولي پسرخوانده دارم چون خانم من قبلا يكبار ازدواج كرده و يك پسر 12ساله دارد. خوشبختانه رابطه دوستانهاي با پسرم دارم. خانمم را 7 سال ميشناختم. او از دوستان ليلي رشيدي بود و ما از اين طريق با هم آشنا شديم. باز هم در نهايت عالم بازيگري باعث آشنايي ما شد. خانمم خيلي به من انرژي ميدهد و من هميشه با او مشورت ميكنم و او نظرهاي خوبي به من ميدهد، هرچند بازيگري براي من درآمد آنچناني نداشت ولي خدا بزرگ است، نگران آينده هستم ولي نه آنقدر كه اذيت شوم. از سال 73 بازيگري را شروع كردم ولي هنوز مستاجرم اما شغلم را دوست دارم و ادامه ميدهم، اميدوارم قهوه تلخ هم با قدرت به كارش ادامه بدهد هر چند يك مدت است كه چند قسمت آخر را نخريدهام ولي حتما در اين زمان اينكار را ميكنم چون اصلا دوست ندارم مغرضانه كاري را انجام دهم، هر چند فكر ميكنم يك مقدار سريال افت كرده است، من اين گروه، سبك و نوع كمدي مهران مديري را دوست دارم و واقعا وقتي براي نخستين بار سيامك براي كار با مهران مديري به من زنگ زد خوشحال شدم، براي همه آرزوي موفقيت ميكنم.