زمان : 26 Tir 1392 - 00:25
شناسه : 73927
بازدید : 2516
 از قصه‌گویی روان در "دودکش" تا تکرار ملودرام خانوادگی در "مادرانه" از قصه‌گویی روان در "دودکش" تا تکرار ملودرام خانوادگی در "مادرانه"
نقدی بر سریال‌های ماه رمضان؛

"مادرانه" اثر جواد افشار، که امسال با بازدید رئیس‌جمهور از صحنه فیلم‌برداری‌اش مورد توجه قرار گرفت، تنها ملودرام خانوادگی در میان آثار مناسبتی امسال است و البته معلوم نیست آقای احمدی‌نژاد، چرا در میان سریال‌ها، تنها به سراغ این اثر رفت. گروه فرهنگی مشرق- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران امسال با بحران بودجه مواجه است؛ واقعیتی که احتمالا از بیرون و از دید مخاطبان چندان واضح و آشکار نباشد؛ اما در مقابل برنامه سازان نبود بودجه را در رسانه ملی با گوشت و پوست خود احساس کرده اند. اتفاقی که صدای آن را می شد از چند ماهه پایانی سال گذشته شنید اما در سال جاری و تا به امروز به یک واقعیت جاری تبدیل شده است. به طوری که بسیاری از برنامه های تولیدی رسانه ملی که در برنامه تولید هم قرار داشتند به دلیل نبود بودجه متوقف شده اند و همچنان بسیاری از گروه های برنامه ساز در کما به سر می برند.

با این همه ویترین رمضانی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به هر روشی که شده باید پر باشد. شاید از همین جهت باشد که با همه  مشکلات و به هر روش ممکن سریال های بعد از افطار و برنامه های استودیویی تولید می شوند و به پخش می رسند. امسال هم مثل سال های گذشته صدا و سیمای جمهوری اسلامی سه سریال را برای پخش در ساعات بعد از افطار آماده کرده است که پشت سر هم و تا پاسی از شب از شبکه های سه، دو  و یک رسانه ملی به روی آنتن می روند. اگر چه برای نقد و تحلیل این آثار هنوز زود است اما می شود اشاره ای یه کم و کیف آثار امسال داشت.

مضمون دو سریال از سریال های ماه رمضانی امثال طنز و یکی جدی و ملودرام خانوادگی است و البته در سال 92 خبری از سریال ماورایی در برنامه پخش دیده نمی شود. سریال های ماورایی که در چند سال گذشته به نوعی مد در برنامه های مناسبتی ماه رمضان تبدیل شده بود بعد از این که در چندین مورد هدف انتقادات تند رسانه ها قرار گرفت و بعضی از آنها نیز با رویگردانی مخاطب روبرو شد به نظر می رسد که چندان مورد اقبال مدیران و مسوولان گروه های فیلم و سریال شبکه ها قرار نگرفته است. در مقابل سریال های طنز در سال 92 رشد داشته اند که سهم دو سومی را به خودشان اختصاص داده اند و اگر برنامه خنده بازار را هم به آنها اضافه کنیم زمان قابل توجهی را به خودشان اختصاص می دهند.
 

مادرانه تکرار یک سبک؛ کاری دیگر از سعید نعمت الله

"مادرانه" اثر جواد افشار، که امسال با بازدید محمود احمدی نژاد، رییس جمهور از صحنه فیلم‌برداری اش مورد توجه قرار گرفت، تنها ملودرام خانوادگی در میان آثار مناسبتی امسال است. معلوم نیست که آقای رییس جمهور چرا در میان سریال ها به سراغ این اثر رفته است و شاید این تنها یک اتفاق باشد، اما آن چه که می توان از دیدن قسمت های ابتدایی آن گفت این است که کارگردانی و وجه تصویری اثر ویژگی خاصی در خود ندارد که نسبت به آثار دیگر در این ژانر مورد توجه قرار گیرد. ویژگی خاص مادرانه بیش از هر چیز به امضای نویسنده  آن بر می گردد که در این سال ها به یک نویسنده پرکار در بخش مجموعه سازی آن هم از جنس ملودرام تبدیل شده و پیش از این نیز در ماه مبارک رمضان سریالی مانند سریال "جراحت" به کارگردانی محمد مهدی عسگرپور را نوشته است که در ماه مبارک رمضان چند سال پیش به روی آنتن رفت و از قضا نعمت الله در همه آثارش دقیقا به همان سبکی به مسایل اجتماعی نگاه می کند که در جراحت و دیگر سریال های تلویزیونی که نوشته است می نگرد.



خط داستان تقریبا در اکثر این آثار یکی است. یک رخداد حاد یک خانواده را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و کنتراست بالایی که شخصیت ها تحت تاثیر این رخداد به خود می گیرند و گاه حرکات غیر قابل پیش بینی که از خود نشان می دهند داستان را به پیش می برد و مانع می شود تا ماجرا از ریتم بیفتد. اما همین پر رنگ و کم رنگ شدن ها درست است که مانع از کند شدن ضرباهنگ داستان می شوند اما در بسیاری از موارد خشونتی خواسته یا ناخواسته را به قصه تزریق می کنند که در اکثر آثار مکتوب و شخصیت‌های اصلی داستان‌های سعید نعمت‌الله دیده می‌شود. با این وصف اگر همین سبک داستان‌پردازی را با وقایع نامتعادل پیش رویش در اثر جدید او یعنی مادرانه ببینیم نباید چندان توجه کنیم.

نکته جالب اینکه نعمت‌الله در بسیاری از کارهای قبلی خود به دلیلی بالا بودن دوز خشونت و گاه تلخی و سیاهی اثر، مورد انتقاد رسانه ها قرار گرفته است و شاید همین باعث شده است که تا جایی که ممکن است شخصیت "اردلان" که در مادرانه نماد خشن بودن مورد علاقه نویسنده محسوب می شود در رفتار تعدیل شده؛ که البته این خود از نقاط ضعف محسوب می شود. اگر چه در چند مورد به صورت خاص کنش ها و واکنش های تند او را می بینیم اما تعدیل شدن ها نیز برای مخاطب ریزبین قابل لمس هستند. نکته دیگر اینکه به نظر می رسد نویسنده سریال کوشیده است با آوردن شخصیت خشن "جمیل" از سریال دیوار که نوشته همین نویسنده بود، به مادرانه تا حدودی کار این مجموعه را با بک‌گراندی که از شخصیت از گذشته در ذهن مخاطب وجود داشته است راحت کند که چندان حرفه ای به نظر نمی آید؛ اگر چه ممکن است نعمت الله از این انتخاب به دنبال نمایش کنش های خاصی بوده است که جمیل توانسته بود در ارتباط با دخترش "خورشید" در دیوار به نمایش بگذارد که این هم به نوعی کپی کردن یک شخصیت از یک درام در درامی دیگر است با این تفاوت که در دیوار جمیل دچار بزهکاری بود و در اینجا این بزه به "رها" دختر اردلان انتقال یافته است.
 

خروس؛ سریال درجه دوم و روتین




سریال شبکه دو از همان روزهای ابتدایی اش نشان داده است که نباید منتظر اتفاق خارق العاده‌ای در آن بود. یک سریال سرگرم کننده روتین و معمولی که به اتکای بازی جواد رضویان و یوسف تیموری و یکی دو بازیگر طنز که چهره های آنها را مخاطبان می شناسند؛ قرار است وقت بعد از افطار را پر کند. نه داستان چنگی به دل می زند و نه از کارگردانی بیش از یک تل فیلم انتظار می رود. به هر حال نمی شود توقع داشت که همه سریال های مناسبتی آثار قابل توجه از کار دربیایند. 

خروس، تا به حال چیز خاصی از خود نشان نداده است، اما فعلا نمی‌شود از آن توقع زود هنگام داشت. منتظر می‌مانیم تا دو سوم این مجموعه هم پخش شود.

 

دودکش؛ وقتی لطیفی خوب قصه تعریف می‌کند

به عکس مادرانه، سریال شبکه اول به کارگردانی "محمد حسین لطیفی" کارگردان با سابقه سینما و تلویزیون بیش از هر چیزی امضای کارگردانش را با خود دارد تا عوامل دیگر. و البته این چیزی است که در تیتراژ هم به قلم خود لطیفی می‌بینیم.

محمدحسین لطیفی فارغ از اینکه داستانش چیست و نویسنده چه کرده، خوب قصه تعریف می‌کند و این در دودکش به خوبی قابل مشاهده است. لطیفی از ابزاری که در دست دارد؛ که مهم ترین آنها بازی بازیگران توانایی مانند، هومن برق نورد، بهنام تشکر و البته سیما تیرانداز است به خوبی استفاده کرده و یک داستان ساده و درام معمولی را تبدیل به یک قصه خوش فرم، خوش ریتم و دلپذیز کرده است.

داستان دودکش ممکن است به نوعی در رده سریال های طنز طبقه بندی شود اما آنچه که مخاطب را می خنداند، نه لودگی های شخصیت ها و نه اتفاقات غیر قابل پیش بینی بیرون زده از قصه و نه دیالوگ های غیر طبیعی است بلکه بازی های ساده، و ساده دلی های اعضای یک خانواده است.



نکته مهم در دودکش لطیفی این است که شخصیت های آن در کنه‌شان همگی از معصومیتی فطری برخوردار هستند که حتی وقتی مشغول شیطنت کردن هم باشند این شیطنت بیشتر از این که از طینت بد آنها نشات گرفته باشد در کودکانگی آنها ریشه دارد و این درست خلاف جریان ساخت سریال های طنز در سالهای اخیر در رسانه ملی است که در آن خانواده هایی را نشان می دهند که کلکسیون شارلاتان را تشکیل داده اند. پدر به فرزند و برادر به برادر خیانت می کند و همه در حال کلاه برداری از نزدیک ترین اعضای خانواده شان هستند.

همه شخصیت‌های دودکش دوست داشتنی‌اند و هر کدام چیزی برای یاد گرفتن دارند. فضای داستان و زندگی آنها یک لوکیشن و موقعیت واقعی است؛ خانه ای که به نمایش گذاشته شده را اکثر مردم ایران می شناسند و در آن زندگی کرده اند و روابط خانوادگی شخصیت ها برای همه ملموس است. این را حتی می شود در دعوای زن و شوهری دودکش هم مشاهده کرد.

با این همه باید امیدوار بود که ساخته لطیفی که به حق در میان تولیدات مناسبتی رسانه ملی در سال های اخیر غنیمتی محسوب می شود ارزش های هنری اش را تا انتها حفظ کرده و بر همین منوال پیش برود. شاید بشود گفت این سریال از معدود مجموعه هایی است که سازنده سعی نکرده است با کش دادن قصه ها و ماجرا ها وقت پخش را پر کند و کم فروشی در آن جا ندارد.

باید منتظر ماند و دید که در پایان کار، تا چه اندازه قضاوت های ابتدایی ما درباره سریال های امسال به نتیجه نهایی نزدیک بوده‌اند.