محمدجواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی میگوید: «آیتالله مصباح و حلقه شاگردانشان علاقهمندند هویت مستقلی داشته باشند.» وی تاکید میکند: «آقای مصباح نشان داده انتظار دارد تشکلهای موجود از ایشان تبعیت محض داشته باشند. ایشان عملاً موقعیت خودش را نسبت به سایر تشکلهای اصولگرا یک موقعیت ارشادی میداند بنابراین به هیچ وجه وارد کار تشکیلاتی که بخواهد به نتیجه و توافق برسد، نخواهد شد.»
آقای حقشناس! به نظر شما چرا اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و ریاست جمهوری یازدهم نتوانستند به اجماع برسند؟
ببینید، این موضوع چند علت دارد؛ اول اینکه گفتمان اصولگرایی دچار شکاف شده و ما یک گفتمان واحد به این عنوان نداریم. به نوعی گفتمانهایی که درون اصولگرایان متولد شده اختلافات بنیادی با گفتمان مادر دارد.
نحلههایی مثل جبهه پایداری با محوریت آقای مصباح یزدی و همراهی چهرههایی چون آقایان روحالله حسینیان، قاسم روانبخش و حمید رسایی گفتمان شکل دادند که قبلاً ذیل گفتمان اصولگرایی مطرح بودند، اما امروز به نظر میرسد علاقهمندند یک هویت و بازتعریف مستقل از خودشان نشان دهند.
نقش آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی را در دو انتخابات اخیر چگونه دیدید؟
من فکر میکنم در این انتخابات وحدت نظر نداشتند. آیتالله یزدی این روزها اعلام میکند در جامعه مدرسین که یکی از تشکلهای باسابقه روحانی در کشور است مشکل جدی در رابطه با اعلام حمایت از نامزد مشخص داشتهاند. جامعه مدرسین نزدیک به 35 عضو داشته، اما جلساتشان با 19 عضو تشکیل میشده و نهایتاً یک نامزد 8 رأی داشته و یک نامزد پنج رأی. این موضوع گویای آن است که حتی این تشکل که نام معتبری دارد در عمل به شدت با واقعیات و انتظاراتی که در جامعه از این تشکل مطرح میشود فاصله جدی دارد.
آیا آیتالله مصباح یزدی و حلقه اطراف ایشان در به اجماع نرسیدن آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی نقشی داشتهاند؟
بنده معتقدم آقای مصباح نشان داده که انتظار دارد تشکلهای موجود از ایشان تبعیت محض داشته باشند. آقای مصباح عملاً موقعیت خودش را نسبت به سایر تشکلهای اصولگرایا یک موقعیت ارشادی میداند، بنابراین به هیچ وجه وارد کار تشکیلاتی که بخواهد به نتیجه و توافق برسد، نخواهد شد.
اگر آیتالله محمد یزدی و آیت مهدویکنی از یک کاندیدای خاص حمایت میکردند آیا اصولگرایان به اجماع میرسیدند؟
خیر، با توجه به موقعیت اصولگرایان در جامعه حتی اگر تمام این آقایان از یک نفر حمایت میکردند اتفاقی بیش از آنچه امروز افتاد، نمیافتاد.
چرا؟
بیاعتمادی جامعه. در واقع عملکرد اصولگرایان در هشت سال گذشته بیاعتمادی جامعه نسبت به این جریان را ایجاد کرده بود.
حضور آقای ولایتی به عنوان یکی از کاندیداهای جریان اصولگرایی را در انتخابات چطور ارزیابی میکنید؟
بنده حضور ایشان را مثبت ارزیابی میکنم. ایشان باتوجه به سابقهای که دارد ما ماندن در انتخابات و استقلال خودشان نشان دادند میتوان همچنان به رگههایی در درون اصولگرایی امیدوار بود.
شما میفرمایید ماندن آقای ولایتی در میدان رقابت نشان دهنده استقلال ایشان بود، اما در زمان انتخابات یکی از سایتهای خبری مدعی شد تماس آقای هاشمی با آقای ولایتی موجب شد ایشان از رقابت کنارهگیری نکند تا به نوعی فضا به نفع آقای روحانی پیش برود. شما این تحلیل را قبول دارید؟
من از این تماس اطلاعی ندارم. اما تا جایی که میدانم مسئولان ستادهای آقای ولایتی در استانها و سایر نزدیکان ایشان از موضوع انصراف این کاندیدا به شدت متاثر میشوند. زیرا از قبل قرار بر آن بود که نامزدهای ائتلاف 1+2 از آرای جامعتین تمکین کنند. بنابراین آقای ولایتی و طرفداران ایشان انتظار داشتند. طرف مقابل کنارهگیری کند. از سوی دیگر ولایتی در مناظرهها نشان داد به منافع ملی بیشتر از منافع گروهی و جناحی توجه میکند، حتی در مناظرهای که مخاطبش آقای جلیلی بود در مورد نحوه پیشبرد مذاکرات 1+5 و تفکراتی که جلیلی روی مبحث مذاکره دارد و نقشی که در مذاکرات در بغداد داشته، صحبت شد. در واقع مناظرهها نشان داد آقای ولایتی موضوعیت ایران و عدم تحریم مردم ایران و پیشبرد امور از مجرای صحیح و درست آن برایش حائز اهمیت است بنابراین این شاخصه موضوعی نبود که مردم بیتوجه از کنار آن عبور کنند.
اما طبق نظرسنجیها آقای قالیباف نسبت به آقای ولایتی اقبال بیشتری داشتند؟
ببینید، دو مبنا مطرح بود، آقای قالیباف بحث نظرسنجیها را مطرح میکرد اما آقای ولایتی نظر جامعتین را ملاک تصمیمگیری قرار دادند. بنابراین آنها نمیتوانستند به نتیج برسند.
به نظر شما اگر آقای قالیباف کنار میکشیدند آیای ایشان به سبد رأی آقای ولایتی ریخته میشد؟
بنده معتقدم اگر همه نامزدها کنار میکشیدند و یکی از اینها میماند باز هم اتفاقی نمیافتاد زیرا درصد آرای طرف مقابل گویای میزان آرای آنهاست. البته کنار کشیدن آقای ولایتی به نفع قالیباف به معنای آن نیست که آرای طرفداران آقای ولایتی به سمت آقای قالیباف برود. رأیدهندگان خودشان صاحب عقل هستند، بنابراین اینگونه نیست که از تجویز دیگران تبعیت کنند. در واقع آرای ولایتی در صورت کنارهگیری بین آقایان روحانی، محسن رضایی و قالیباف تقسیم میشد. چراکه آرای قالیباف با ولایتی تفاوت چندانی نداشت.
با این تفاسیر اگر آقای ولایتی کنار میکشیدند اصولگرایان به اجماع نمیرسیدند؟
خیر، اجماعی که بخواهد تغییر با تاثیری در انتخابات داشته باشد اتفاق نمیافتاد.