مثلث نوشت:
سیدمحمد غروی، عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دلایل به نتیجه نرسیدن شیخوخیت در جریان اصولگرا برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را تشریح کرد.
به نظر شما چرا در جریان اصولگرا نامزدها متعدد بودند با وجودی که جامعتین برای به وحدت رسیدن آنها تلاش بسیاری انجام داد؟
اصولگرایان اعتماد بهنفس بیشتری در خود دیدند و همین مساله زمینه شد تا کمتر به وحدت توجه کنند. حال آنکه معتقدم اگر اصولگرایان مقداری واقع بینانهتر مسائل را رصد میکردند و در سایه نقش آفرینی جامعتین به وحدت میرسیدند، چه بسا موفق میشدند. چون وقتی یک کاندیدا در نظرسنجیها رأی بیشتری دارد و روی آن تبلیغ میشود آرای خاکستری بهطرف او میآید، اما متاسفانه این طور نشد. از طرفی اصولگرایان از آقای احمدینژاد حمایت کردند باوجودی که او خود را فراجناحی معرفی میکرد، همین مساله سبب شد که عملکرد ضعیف دولت در قبال تحریمها و رسیدگی به وضع معیشتی مردم در کارنامه جریان اصولگرا ثبت شود ضمن آنکه رئیسجمهور نتوانست نقش وحدتآفرین را در میان اصولگرایان ایفا کند و به جای آنکه با قوا و نیروهای خودی تعامل و همکاری کند بیشتر به دنبال مسیری رفت که برخی اطرافیانش طراحی کرده بودند. همینها بر نتیجه کار جریان اصولگرا در انتخابات ریاست جمهوری اثرگذار شد.
همه این عواملی که گفتید در عدم نتیجهگیری نامزدهای اصولگرا موثر بودند، اما نکته اصلی این است که چرا مکانیزم شیخوخیت و پیرسالاری میسر نیفتاد؟
شیخوخیت در جریان اصولگرا کمرگ نیست. مجموعههای اصولگرا باید به نظری که از مکانیزم شیخوخیت حاصل میشود ملتزم باشند. جامعه روحانیت میارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قصد نداشتند با گروههای اصولگرا کلنجار بروند بنابراین در کل میتوان گفت شاید حضرات ترجیح دادند آن سرمایهگذاری لازم را در این رابطه انجام ندهند.
منظور شما چه کسانی هستند، سران گروههای اصولگرا یا اعضای جامعتین؟
هر دوی آنها. معتقدم گروههای اصولگرا و جامعتین باید بیشتر کار میکردند، نه آنکه سه یا چهار ماه قبل از انتخابات تازه کار رایزنیها آغاز شود. چنین روندی با نگاه واقعبینانه به مسائل قدری فاصله داشت. در مجموع ما آقای روحانی را یک اصولگرا میدانیم که مشی میانه رو و اعتدالی او قابل دفاع است. رئیسجمهور منتخب عضو جامعه روحانیت مبارز بوده و هیچگاه در طیف منشعب شده از این تشکل روحانی (مجمع روحانیون مبارز) قرار نگرفت.
سه شخصیت برجسته روحانی در جریان اصولگرا حضور دارند؛ آیتالله مهدویکنی، آیتالله یزدی و آیتالله مصباحیزدی. برای باز تعریف و پررنگتر کردن نقش شیخوخیت در جریان اصولگرا آیا نیاز است که ابتدا این سه بزرگوار کنار هم بنشینند و به تصمیم واحد برسند؟
جواب به این سوال سخت است.
اما شما خودتان گفتید که باید مسائل را براساس واقعیتها دید و تحلیل کرد.
همینطور است، اما کجا، چطور و چگونگی ورود به مسایل هم اهمیت دارد. در کل عرض کنم اینجا صحبت از شخص آیتالله مهدویکنی و آیتالله یزدی نیست، بلکه باید به نقش جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نگاه کرد، چون هر کدام از این تشکلهای روحانی رئیس دارند و همه برای شخصیت حقیقی و حقوقی این دو بزرگوار احترام زیادی قائلند، اما با همه این وجود آنها تصمیم گیرنده نهایی نیستند؛ لااقل در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اینگونه است که رئیس همانند سایر اعضا یک رأی دارد و این طور نیست که حقوق وتویی برای او تعریف شده باشد درباره آیتالله مصباح یزدی نیز باید گفت که او از نظر علمی در زمینه فلسفی و معارف قرآنی شخصیت برجسته، قابل احترام و مخلصی است که باوجود عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مدتهاست در جلسات جامعه شرکت نمیکند و معمولاً هم با دوستان خود کار میکند و خیلی هم خود را مقید به هماهنگی با جامعه مدرسین یا جامعه روحانیت مبارز نمیداند.
چرا آقای محسن رضایی در قالب مکانیزم وحدت وارد نشد؟
ایشان گفت من حاضر به ورود در چنین ائتلافی نیستم، مگر آنکه همراه نامزدی دیگر به دور دوم انتخابات بروم، در آن حالت حاضر به ائتلاف هستم.
آقای جلیلی هم که در آخرین ساعات ثبتنام نامزدها وارد میدان رقابت شد و کاندیداتوری خود را اعلام کرد.
بله، آن زمان در کنار نامزدهای اصولگرا،جبهه پایداری اول نام آقای لنکرانی را مطرح کرد. بعد که آن مشکل براق آقای لنکرانی پیش آمد به نفع آقای جلیلی انصراف داد. پشت این اتفاق هم افراد و جریانهایی بودند که خیلی روی آقای جلیلی کار کردند.
جامعتین با آقای جلیلی هم جلسهای داشت؟
خیر، اصلا با او جلسه نداشتیم.
علت نامزدی در ساعات آخر آقای جلیلی را متوجه شدید؟
او در جلسهای مدعی شد که مرا پایداری نیاورده، بلکه آنها بعداً پیش من آمدند و قرار شد خدمت آقای مصباح برسم، در کل وقتی پایداری و آیتالله مصباح پشتسر سعید جلیلی قرار گرفتند و انعطاف نشان ندادند و اعضای ائتلاف سه نفره هم محکم ایستادند و فقط چند روز آخر مانده به انتخابات آقای حداد عادل انصراف داد، جامعتین نتوانست مساله وحدت را به جایی برساند که نامزدهای اصولگرا به نفع یک نامزد کنار بروند.
آقای ولایتی چرا از کاندیداتوری انصراف نداد، گویا نامهای از طرف آیتالله مهدوِ کنی برای کنارهیگری آقای ولایتی نوشته شد اما او قبول نکرد؟
بعید میدانم چنین نامهای نوشته شده باشد. دو، سه روز قبل از انتخابات تماسهایی با آقای ولایتی و آقای جلیلی گرفته شد تا آنها از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری انصراف دهند اما آنها نپذیرفتند.
آیتالله یزدی که موضع حمایتی در قبال آقای ولایتی اتخاذ کرد آیا در همان روزهای روزهای آخر با او تماس گرفت که از نامزدی در انتخابات انصراف دهد؟
بله؛ این موضوع را دنبال کردند.
نکتهای را طیف ایثارگران و رهپویان مطرح میکردند به این معنا که اگر جامعه مدرسین از آقای ولایتی اعلام حمایت نمیکرد پروسه وحدت میان نامزدهای عضو ائتلاف سه نفره اینگونه نمیشد، چقدر این نقد را وارد میدانید؟
این نقد را وارد نمیدانم. آیتالله یزدی آنطور هم از آقای ولایتی حمایت نکرد.