بعضی از کاندیداهای شورای شهر بالاخره از دوستان و آشنایان و بعضا بچه محله ها هستند و وقتی به ستاد انتخاباتی آنها سر بزنیم قطعا با مقداری تراکت و اطلاعیه و پوستر بیرون می آییم .
آخه توقع دارند و توقع آنها هم در عالم دوستی و رفاقت بجاست . چرا که اگر در این میدان کارزار که هم جایگاه خدمت است و هم میدان حیثیتی و کم نیاوردن از رقبا به دوستان کمک نکنید پس کی شما به کار آنها می آیید و به قول یکی از کاندیداها من در این ایام دوستان جدیدی پیدا کردم و دوستانی را هم از روی بی معرفتی از دست دادم !
القصه چون چهار شنبه روز آخر تبلیغات بود و من هم کلی اطلاعیه و بروشور داشتم که پخش نکرده بودم و الحق و الانصاف هم چاپ آنها در این بازار گرانی کاغذ و چاپ بسیار هزینه بر شده بود و هم از نظر اخلاقی درست نبود که آنها را پخش نکنم بعدازظهرروز چهار شنبه تقریبا ساعت 5 دو فرزند خود را همراه نمودم که برای تبلیغات برویم به محله های شهر و تراکت تبلیغاتی داخل خانه ها بیندازیم .
خب هم برای بچه ها که دارند نازپرورده می شوند درسی هست و هم شور انتخاباتی را حداقل در خانه خود به راه انداخته بودیم . از نظر جمعیتی و بافت متراکم شهری به آزادشهر رفتیم اما اولش من داخل ماشین بودم و بچه ها یکی یکی تراکت ها را داخل خانه ها می انداختند یا دست افرادی می دادند که داخل کوچه بودند .
کم کم من هم خجالتم برطرف شد دست به کار شدم دیدم کار جالبی است حداقل آدم یاد زمان اول انقلاب می افتاد در هر انتخاباتی پوستر می زدیم و عشق مان این بود که اطلاع رسانی کنیم واصلا به نتیجه آن هم کاری نداشتیم فقط به تکلیف خودمان عمل می کردیم .
خلاصه برخورد مردم هم خیلی جالب و خوب بود و حتی بعضی از آنها خود جلو می آمدند و اطلاعیه را می گرفتند آخه فکر می کردند من خودم کاندیدا هستم و دارم با بچه هایم برای خود تبلیغ می کنم پس یا دلشان به حالم می سوخت یا می گفتند که این آدم مردمی است و به کوچه و محله ما سری زده است و برای همین تحویلم می گرفتند . اما نکته اساسی در این است که من کارم ساخت و ساز است و در شهرداری هم کارکرده ام تازه فهمیدم که وای مردم چقدر نجیب و صبور هستند خیلی از کوچه ها چاله دارد و پیاده رو آنها بعد از سال ها حتی یک آسفالت هم ندارد چه برسد به موازییک و خیلی از زمین های بزرگ 600 متری آزاد شهر به خانه های 100 متری تبدیل شده و چه ساخت غیراصولی که با زلزله 4 ریشتری هم خدای ناخواسته خراب می شود و شهرداری فقط پول جریمه کمیسیون ماده 100 را گرفته و مردم را رها کرده و شاید هم فرصت طلب ها زمین ها را خود قطعه قطعه کرده و به مردم به چند برابر قیمت فروخته اند و خلاصه خیلی چیزهای دیگر که فهمیدم حال اگر کاندیداها خود اطلاعیه خود را پخش می کردند حداقل رو در رو درد مردم و محله های شهر را می فهمیدند و دیگر لازم نبود که شعارهای تبلیغاتی عجیب و غریب دنبال آن بگردیم و دنبال ساخت و سازهای آن چنانی در شهر باشیم بلکه می فهمیدیم شهر من اینجا هم هست و کوچه همشهری من کوچه من است .