زمان : 16 Khordad 1392 - 18:30
شناسه : 71432
بازدید : 67418
سلطان سلیمان هم به جمع ناراضیان ترکیه پیوست!(عکس) سلطان سلیمان هم به جمع ناراضیان ترکیه پیوست!(عکس)

سلطان سلیمان هم به جمع ناراضیان ترکیه پیوست!(عکس)

 http://www.yazdfarda.com/media/news_gal/file_27412.jpeg

 

"حریم سلطان" صدای اردوغان را هم درآورد

اردوغان گفت: ما چنین سلطان سلیمانی که در سریال تصویر شده نمی شناسیم . در این سریال سلطان سلیمان فردی خوشگذران تصویر شده که فقط در قصر است اما واقعیت این است که 30 سال از زندگی سلطان سلیمان در پشت اسب گذشته است.

عصرایران- رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه از سریال " حریم سلطان " که در داخل ترکیه با عنوان " قرن با شکوه" پخش می شود به شدت انتقاد کرد.

 اردوغان با اشاره به اینکه تصویری که از سلطان سلیمان در این سریال نمایش داده می شود به هیچ وجه با تصویر واقعی این سلطان عثمانی مطابقت ندارد ، افزود : اجداد ما به هیچ وجه این طور نبودند.

اردوغان گفت : " ما چنین سلطان سلیمانی که در سریال تصویر شده نمی شناسیم . در این سریال سلطان سلیمان فردی خوشگذران تصویر شده که فقط در قصر است اما واقعیت این است که 30 سال از زندگی سلطان سلیمان در پشت اسب گذشته است."

نخست وزیرترکیه که از سوی برخی ناظران به تلاش برای احیای خلافت عثمانی در ترکیه لاییک و سکولار متهم است، در ادامه با انتقاد از سازندگان مجموعه تلویزیونی " قرن باشکوه" افزود : " من همینجا در مقابل ملت از سازندگان و شبکه تلویزیونی نمایش دهنده این سریال به شدت انتقاد می کنم و این اقدام آنها را محکوم می کنم."

نخست وزیر ترکیه در ادامه ابراز امیدواری کرد با توجه به هشدارهای داده شده درباره این سریال ، قوه قضاییه ترکیه به وظایف خود در قبال ادامه پخش آن عمل کند.

گفتنی است سریال تلویزیونی زندگی سلطان سلیمان از سوی بسیاری از صاحب نظران مورد انتقاد قرار گرفته است چه آنکه برخی منتقدان لباس ها و دکور و طرز زندگی نمایش داده شده در این سریال را خلاف واقع می دانند.

از سوی دیگر بسیاری از مورخین و منتقدان در ترکیه از این سریال به دلیل تاکید زیاد بر جنبه های عاطفی و عشقی زندگی سلطان سلیمان و بزرگنمایی جنبه های عشقی زندگی این سلطان عثمانی ، انتقاد می کنند و تصویر ارایه شده در سریال " قرن با شکوه" را غیر واقعی و اغراق آلود می دانند.

سلطان سلیمان دهمین سلطان عثمانی محسوب می شود که 46 سال سلطنت کرد و دوران سلطنت او طولانی ترین دوران در میان سلاطین عثمانی بوده است . وی از سال 1520 میلادی تا 1566 بر امپراتوری عثمانی حکم راند .

                                                     


این سلطان عثمانی در کشورهای اروپایی با عنوان " سلطان باشکوه " و در کشورهای شرقی با نام " سلطان قانونی " مشهور شد . دلیل اینکه سلطان سلیمان را قانونی نامیدند در تلاش های او برای تدوین قوانین برای نخستین بار در امپراتوری عثمانی بود.

سلطان سلیمان علاوه بر کسب فتوحات ارضی در زمینه شعر و شاعری و نیز هنر طلاسازی تبحر خاصی داشت. وی مسلط به 5 زبان زنده دنیا بود که عبارت بودند از : ترکی عثمانی ، ترکی جغتایی ، عربی ، فارسی و روسی.

تصویر واقعی زنان دربار عثمانی + تصویر طراحی شده برای حریم سلطان

پوشش واقعی زنان در دربار عثمانی و تصور خیالی کارگردان و فیلمنامه نویس «حریم سلطان» از دربار عثمانی. تصویر مستند را با لباس طراحی شده برای مجموعه را مقایسه کنید

 

طنز؛ طرز تهیه حریم سلطان!

این سریال بنا به گفته راویان شیرین سخن برگرفته از دل تاریخ است که در این صورت باید تاریخ ترکیه را بالای سر قرار داد و به آن احترام فراوان گذاشت اما تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد در آن برهه از تاریخ بانوان عثمانی تا سایه پوشیده بودند و چیزی که شما در تصاویر موجود می بینید، خطای دید و یا سرابی بیش نیست.

اعتدال: تولید سریال های مفهومی و معناگرایی چون «حریم سلطان» به خوبی نشان می دهد برادران ما در کشورهای دوست و برادر و همسایه – ترکیه – تا چه اندازه به ذائقه مخاطب ایرانی نزدیک شده اند و چه راهکارهایی را برای جذب حداکثری که خواسته اصلی مسئولین کشور ترکیه است به کار می گیرند.

 


این سریال بنا به گفته راویان شیرین سخن برگرفته از دل تاریخ است که در این صورت باید تاریخ ترکیه را بالای سر قرار داد و به آن احترام فراوان گذاشت اما تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد در آن برهه از تاریخ بانوان عثمانی تا سایه پوشیده بودند و چیزی که شما در تصاویر موجود می بینید، خطای دید و یا سرابی بیش نیست.

 


طنز، طرز تهیه حریم سلطان!

 

مواد لازم:

- بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک: 5 عدد

- بانوان زیبا و به ناچار درجه دو: 30 عدد

- بانوان زیبا و جهنم و ضرر درجه سه: 60 عدد

- بانوان باری به هر جهت: 120 عدد

- بانوان متعادل کننده: 5 عدد

- بانوان متحرک: 16 عدد

- بانوان ایستا: 320 عدد

- بانوان فضول و خبرچین، در عین حال زیبا: به اندازه رفع نیاز مخاطب

- بانوی سیخ کننده موی سر: یک عدد

- سنبل خان: یک فقره

- سلطان مفت خور برای هضم بانوان: یک عدد

- وزیر اعظم: یک عدد مشکوک به خیانت

- مادر سلطان، حامی جمعیت هضم بانوان: یک عدد

- بانوبیار دربار: یک عدد

- مرد: به تعدادی که جلوی دست و پای بانوان را نگیرند.

- عاشق سینه چاک همسر سلطان که سرش به شدت می خارد: یک عدد

- حیاط خلوت: به گستردگی حرمسرا

 


رده سنی مخاطب:

 


- 2 تا 170 ساله ... هر چه پیرتر، پی گیرتر

 


طرز تهیه:

 


1- ابتدا تعدادی بانوی درجه سه را که انصافا سازمان استاندارد در حقشان کوتاهی کرده را توی فیلمنامه می ریزیم و به آن قسمت حرمسرا می گوییم. دوستان عزیز حتما حواسشان باشد که به این قسمت نمک اضافه نکنند و شورش را درنیاورند، هر کسی نمک بیشتری خواست سر سفره خودش اضافه می کند.

 


2- بعد از یک ساعت که اینها را با سر و وضعی نامناسب – ولی باب طبع – خوب پخت دادیم، سلطان سلیمان را برای کاهش و متعادل کردن بار زیبایی فیلم پرت می کنیم توی متن، بقیه اش را خودش می داند چه کار کند.

 


نکته: دوستان گلم، عزیزهای درون منزل، خیلی حواسشان باشد این تعداد زن زیبا را همینطور بی هدف ول نکنند توی متن؛ رادیاتور ماشین باشد داغ می کند، آدمیزاد که جای خودش را دارد و جایزالخطا هم هست تازه!

 

 


3- این قسمت را نمی شود نوشت اما شما که بچه نیستید، خودتان می دانید چی می خواهیم بگوییم.

 


4- همسر سلطان که از نظر درجه کیفی با پارتی بازی در رده دوم قرار دارد را در گوشه ای از متن با کامیون خالی می کنیم و اگر فرصتی دست داد با همان کامیون از رویش رد می شویم اما متاسفانه در آن برهه زمانی که ایشان مادر شاهزاده است امکانش نیست. با همسر سلطان به ناچار می سوزیم و می سازیم.

 


5- تا مخاطب از دستمان نپریده و شبکه را عوض نکرده، بانوان زیبا و به چشم خواهری درجه یک را بی محابا می ریزیم توی متن تا با تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، مصرف شام ایرانی جماعت به شدت کاهش پیدا کند. آشپزان عزیز خواهشا در مصرف بانو حساسیت به خرج ندهند. مال پدرتان که نیست، سفره سلطان سلیمان است. تازه ابتدای سلطنتش هم به مردم ترکیه قول داده بود که بانوان را سر سفره های آنها بیاورد؛ چون آن زمان ها بانوان خیلی سخت راضی می شدند سر سفره بیایند و بیشتر توی آشپزخانه بودند با آن حالشان.

 


6- شاید کافی به نظر برسد اما تا اینجای کار این سریال تنها برای آقایان جذابیت داارد که در انتخاب شبکه متاسفانه صاحب رأی و نظر نیستند. محققان ترک تبار برای راضی نگه داشتن بانوان که استثنائا پیرو آن رضایت آقایان نیز حاصل می شود به این نتیجه رسیدند که باید دو زن – ترجیحا هوو – به جان یکدیگر بیفتند و از خجالت هم دربیایند. کلا خانم ها چون با اینجور درگیری ها همذات پنداری می کنند و به یاد منازعات خانوادگی با جاری و ماخدر شوهر و خواهر شوهر می افتند، به شدت به سریال فوق علاقه مند می شوند و هر یک بنا به خصوصیات اخلاقی که دارند به یکی از طرفین درگیری علاقه مند می شوند.

 


7- بانوان دیگری که قبل از شروع برنامه خوب ورز داده شدند را برای اضافه شدن به درگیری و مورد توجه قرار گرفتن سلطان به آرامی وارد قصه می کنیم.

 


8- کوفتش بشود ما که راضی نیستیم.

 


9- برای جلوگیری از عوض شدن ناگهانی ذائقه بانون و تعویق کانال و ترجیح دادن تماشای رقابت فوتبال بین اینتراخت فرانکفورت با راپیدوین اتریش، موقتا مقداری از بحث اصلی دور می شویم و مقادیری جنگ و خونریزی به متن اضافه می کنیم. حتما حواستان باشد در خلال پخش این جنگ ها به هیچ عنوان از بحث شیرین درگیری در حرمسرا و گیس و گیس کشی غافل نمی شویم، بلکه فقط خودمان را می زنیم به غفلت تا کار خوب از آب دربیاید.

 


10- در قابلمه را می بندیم و آن را به مدت نیم ساعت در مایکروفر قرار می دهیم.

 


11- سریال ما آمده ست و امیدواریم توفیقی نصیبتان شود که بدون حضور خانواده موفق به تماشای آن بشوید. اسپانسرهای این سریال بابت تماشای آن از شما تشکر می کنند.

منبع:  مجله خط خطی

تصاویر واقعی از سلطان و ملکه

سلطان سلیمان و خرم سلطان که بودند

دهمین سلطان امپراتوری عثمانی که از سال ۱۵۲۰ تا لحظهٔ مرگش در سال ۱۵۶۶ بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ترین دورهٔ سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان باشکوه و در شرق با نام سلیمان قانونی می‌شناسند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ، سریال ترکی حریم سلطان که به تازگی از یکی از کانالهای فارسی زبان در حال پخش است در مدت کوتاه مخاطبان بسیاری را توانسته جذب کند. لازم به توضیح است که اسم واقعی این سریال صد سال شکوه (Muhteşem yüzyıl) نام دارد و از 2 سال پیش پخش سریال در کانال استار ترکیه شروع شده و هم اکنون فصل سوم آن در حال پخش است

 

 سلطان سلیمان یکم که بود


سلیمان یکم (به ترکی عثمانی: سلطان سلیمان اول یا قانونى سلطان سلیمان؛ ۶ نوامبر ۱۴۹۴ – ۵/۶/۷ سپتامبر ۱۵۶۶) دهمین سلطان امپراتوری عثمانی است که از سال ۱۵۲۰ تا لحظهٔ مرگش در سال ۱۵۶۶ بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ترین دورهٔ سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان باشکوه و در شرق با نام سلیمان قانونی می‌شناسند. از آن جهت به قانونی مشهور شد که سیستم قضایی امپراتوری عثمانی را به‌کلی بازسازی کرد. او در اروپای سدهٔ شانزدهم به عنوان سلطانی برجسته و والامقام مطرح گشته بود که مسئولیت امپراتوری عثمانی را در اوج قدرت نظامی، اقتصادی، و سیاسی‌اش بر عهده داشت. سلیمان، شخصاً ارتش عثمانی را برای فتح استحکامات دنیای مسیحیت در بلگراد، رودس، و اکثر مجارستان رهبری کرد اما در محاصرهٔ وین در سال ۱۵۲۹ ناکام ماند. او باریکه‌های بزرگی از شمال آفریقا که از غرب تا سر حدات الجزایر می‌رسید و همچنین قسمت اعظم خاورمیانه را طی منازعاتش با ایرانیان به انضمام خاک امپراتوری عثمانی درآورد. تحت رهبری او، ناوگان دریایی امپراتوری عثمانی بر دریاهای اطراف، از مدیترانه گرفته تا دریای سرخ و خلیج فارس، تسلط یافت.

در مقام سلطان یک امپراتوری در حال گسترش، سلیمان شخصاً سردمدار ایجاد تغییراتی بنیادین در قانونگذاری امور مرتبط با جامعه، آموزش، مالیات، و حقوق جزایی شد. قوانینی که او وضع کرد تا سده‌ها پس از مرگ او، شاکلهٔ امپراتوری عثمانی را تشکیل می‌دادند. نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار می‌آمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود و عصر طلایی هنر، ادبیات، و معماری امپراتوری عثمانی را خود شخصاً سرپرستی می‌کرد. سلیمان به پنج زبان ترکی عثمانی، ترکی جغتایی، عربی، فارسی، و روسی سخن می‌گفت. سلیمان با زیر پا گذاشتن سنت‌ها و رسوم سلاطین پیشین، با کنیزی از حرم‌سرا به نام روکسلانا (بعداً خرم سلطان) ازدواج کرد. دسیسه‌چینی‌های خرم سلطان در مقام ملکهٔ دربار و نفوذ و سلطه‌ای که بر سلیمان داشت، آوازهٔ او را در جهان پیچاند. پسرشان، سلیم دوم، پس از مرگ سلیمان در سال ۱۵۶۶ و پس از ۴۶ سال زمامداری پدر، به جای او بر تخت سلطنت نشست.
محتویات


سال‌های آغازین

سلیمان احتمالاً در ۶ نوامبر ۱۴۹۴ در شهر ترابوزان، واقع در سواحل دریای سیاه زاده شد. مادر او، والده سلطان عایشه حفصه سلطان یا حفصه خاتون سلطان نام داشت. در سن هفت سالگی برای تحصیل علوم، تاریخ، ادبیات، الهیات، و فنون جنگی در مدارس کاخ توپقاپی به قسطنطنیه رفت. در آنجا با برده‌ای به نام ابراهیم آشنا شد و رفتار دوستانه‌ای را با او پیش گرفت. ابراهیم بعداً به یکی از معتمدترین مشاوران سلطان سلیمان تبدیل شد. سلیمان جوان در سن هفده سالگی به سمت فرماندار کفّه (تئودوسیا) و سپس ساروخان (مانیسا) برگماشته شد. با درگذشت پدرش، سلطان سلیم، در سال ۱۵۲۰ به قسطنطیه آمد و بر تخت سلطنت امپراتوری عثمانی نشست. بارتولومئو کونتارینی، سفیر ونیز، تنها چند هفته پس از جلوس سلیمان بر تخت سلطنت، او را چنین توصیف کرده‌است: «۲۶ سال سن دارد. قدبلند و لاغر اما عضلانی است و پوست صورت حساسی دارد. گردنش اندکی بیش از حد دراز است. صورتش لاغر و دماغش عقابی است. ریش و سبیل‌های کم‌پشت و کوتاهی دارد. در مجموع ظاهر خوبی دارد اگرچه رنگش پریده است. گفته می‌شود که اربابی خردمند و علاقه‌مند به دانش است و همگان به سلطنت او امید بسته‌اند.» برخی از مورخان ادعا می‌کنند که سلیمان در جوانی علاقهٔ وافری به اسکندر کبیر داشته‌است. او تحت تأثیر رؤیای اسکندر مبنی بر تشکیل حکومتی جهانی از شرق گرفته تا غرب، قرار داشت و این رؤیا در لشکرکشی‌های او به آسیا، آفریقا، و اروپا بی‌تأثیر نبود.

جنگ با صفویان

سلیمان که از مرزهای امپراتوری عثمانی با اروپا آسوده‌خاطر شد  و تمام توجهش را معطوف به ایران کرد زیرا  سلسلهٔ شیعه‌مذهب صفویه را بزرگترین خطر برای حکومت خود و مذهب شیعه می دانست. با تثبیت قدرت دولت عثمانی در شرق آناتولی، تهدیدی همیشگی متوجه تبریز و عراق بود. در مقابل شاه تهماسب نیز همچون پدرش، با ترکمانان آناتولی که سر ناسزگاری با دولت عثمانی را داشتند رابطه دوستانه ای داشت که این بهانهای برای حمله به ایران را دست سلیمان می‌داد. قیام اسکندر چلبی در سال ۱۵۲۹ در نتیجهٔ همین تحریک‌ها روی داد. شاه تهماسب روابط دوستانه‌ای را با کارل پنجم، دشمن سلیمان نیز داشت. والی بدلیس نیز از اطاعت سلیمان دست برداشته و در پناه تهماسب قرار گرفته بود. همچنین صفویان تلاش می‌کردند تا در مرکز و جنوب عراق—سرزمینی که روزگاری قلب خلافت عباسیان به شمار می‌آمد—مذهب تشیع را جایگزین مذهب تسنن کنند. در گیری با مفتیان و محققینی که از پذیرش مذهب جدید سر بار می‌زدند و تخریب برخی اماکن اهل سنت از جمله اقداماتی بود که صفویان برای برپایی مذهب جدید انجام می‌دادند. سلیمان به که خود را رهبر مسلمانان اهل سنت میدانست نمیتوانست این اوضاع را که به تضعیف حکومت وی می‌انجامید تحمل کند . والی بغداد نیز که دست‌نشانده تهماسب بود با دولت عثمانی به توافق رسید. علاوه بر همهٔ این مسائل، انگیزه‌ها و منافع اقتصادی نیز دخیل بود.

مینیاتوری که سلیمان و لشکرش را در تابستان ۱۵۵۴ در نخجوان به تصویر کشیده‌است.

در سال ۱۵۳۳ وقوع جنگ اجنتاب‌ناپذیر به نظر می‌رسید. سلیمان در اکتبر ۱۵۳۳ به وزیر اعظمش، ابراهیم پاشا مأموریت داد تا به‌سرعت سپاهی جمع‌آوری کند و به سوی کردستان حرکت کند. سلیمان خود در قسطنطنیه ماند تا سپاهی بزرگ‌تر را سازماندهی کند و در اسرع وقت به یاری ابراهیم بشتابد. ابراهیم مناطق بین ارزروم و دریاچهٔ وان و همچنین آذربایجان را اشغال کرد. سلیمان در پی آن بود تا با شکست دادن صفویان برتری خویش را ثابت کند در نتیجه به مناطق مرکزی ایران یورش برد و تا سلطانیه پیش آمد. اما شاه ایران قصد جنگیدن نداشت و سعی می‌کرد با از دست دادن زمین، از درگیر شدن در جنگی سهمگین خودداری کند. سلیمان که از تبعات تعقیب کردن ایرانیان در زمستان سرد بیمناک بود، تغییر نظر داد و تصمیم گرفت تا بر روی عراق که آب‌وهوای مساعدتری داشت تمرکز کند. سلیمان با گذر از کوه‌های زاگرس در زمستان همان سال بغداد و سایر نواحی عراق را بدون مواجهه با هیچ‌گونه مقاومتی فتح کرد. در نتیجه سرزمین‌های پیشین خلافت اسلامی به انضمام ملک عثمانی درآمد و سلیمان بر جهان اسلام مسلط تر شد. در ادامه آذربایجان چندین مرتبه بین دو دولت دست به دست شد اما تهماسب همچنان از رویارویی مستقیم با سلیمان خودداری می‌کرد. سلیمان به صفویان اجازه داد تا آذربایجان را دوباره تحت تصرف خویش بگیرند اما پیش از بازگشت به خانه، وضعیت استان ارزروم را سر و سامان داد و در مناطقی که روزگاری در اختیار ترکمانان و کردها قرار داشت، حاکمیت مستقیم دولت عثمانی را اعمال کرد. در نتیجه لشکرکشی عظیم سلیمان به شرق با پیروزی قطعی بر صفویان همراه نشد. کردستان و اکثر عراق به تصرف دولت عثمانی درآمد اما صفویان شکست نخوردند. آذربایجان، جنوب قفقاز، و قسمت‌هایی از شرق عراق همچنان تحت کنترل دولت صفویه باقی ماند اما قدرت نظامی و وجههٔ مذهبی صفویه در آناتولی تضعیف گردید. والیان گیلان و شروان که منشأ ثروتشان ابریشمی بود که از طریق تبریز به بورسه و حلب می‌فرستادند و از نظر اقتصادی به عثمانی‌ها وابسته بودند سلطه سلطان را به رسمیت شناختند.

پس از آنکه القاس میرزا، برادر شاه تهماسب، در سال ۱۵۴۷ به دولت عثمانی پناهنده شد، سلیمان امیدوار گشت تا با استفاده از تنش‌های خانوادگی، خطر مذهب تشیع را دفع کند و دست‌کم آذربایجان و قفقاز را تصرف کند؛ در نتیجه در سال ۱۵۴۸ به همراه القاس میرزا برای بار دوم به ایران یورش آورد.علامه بیگ تکالو که در حال حاضر والی تحت الامر ارزروم بود، از جانب سلیمان دستور یافت که سپاهش را برای پیوستن به سپاه القاس میرزا آماده کند تا در حمله به آذربایجان کمک یار القاس میرزا باشد. تبریز به سرعت در ژوئیه ۱۵۴۸ تصرف شد. در آنجا معلوم شد که ادعاهای القاس میرزا مبنی بر اینکه قبایل قزلباش تبریز تمایل فراوان به پادشاهی وی دارند، اغراق بوده است. سپاه القاس میرزا شهرهای قم، همدان و کاشان را تصرف کرد اما از سد استحکامی سپاه اصفهان نتوانست عبور کند. صفویان توسط بهرام میرزا یک ضد حمله را ترتیب داده و توانستند باقیمانده سپاه القاس میرزا را از دزفول خارج کرده و به سمت قلمرو عثمانی برانند.سلیمان بار دیگر آذربایجان را به‌آسانی اشغال کرد. شاه تهماسب در حین عقب‌نشینی سیاست سوراندن منابع و کور کردن چشمه‌ها و قنات‌ها را اتخاذ کرده بود و به محض آنکه ارتش عثمانی در فصل زمستان به آناتولی بازگشت برای بازپس‌گیری مناطق از دست‌رفته جلو کشید. القاس میرزا که دریافته بود سپاه عثمانی نمی‌تواند به‌سادگی بر رقیب چیرگی یابد، پا پس کشید. خستگی و یأسی که سلیمان را فرا گرفته بود، او را مجبور ساخت تا به قسطنطنیه بازگردد حال آنکه پس از دو سال نبرد جز چند قلعهٔ نظامی در گرجستان و قلعهٔ وان، چیز دیگری به دست نیاورده بود. قلعهٔ وان به‌خوبی مستحکم و سازماندهی شد تا برای دفع یورش‌های بعدی صفویان به آناتولی مورد استفاده قرار گیرد. بدین ترتیب، خطری که از جانب صفویان احساس می‌شد از بین نرفت.

سلیمان در سال ۱۵۵۴ سومین و آخرین نبردش علیه صفویان را آغاز کرد. دلیل این لشکرکشی، شروع مجدد یورش‌های صفویان به آناتولی و پروپاگاندای آنان بود. دسیسه‌چینی‌ها و توطئه‌های درباریان از جمله رستم پاشا و خرم سلطان علیه شاهزاده مصطفی که به مرگ او انجامید نیز در آغاز این نبرد بی‌تأثیر نبود. سلیمان این بار قصد داشت با ویران و تخریب نمودن قلمرو صفوی در قفقاز، سپاه در حال عقب‌نشینی شاه تهماسب را به دام بیندازد. گرچه عثمانی‌ها این فرصت را داشتند که سربازان زیادی را به اسارت بگیرند و اسرا را به همراه غنائم فراوان به قسطنطنیه بفرستند اما شاه تهماسب سرانجام به کوه‌های لرستان عقب نشست و سپاهش را از انهدام کامل نجات داد. سلیمان که از دست‌یابی به یک پیروزی قاطع ناامید شده بود، در سال ۱۵۵۵ در آماسیه پیمان صلحی را با شاه تهماسب منعقد کرد که به موجب آن جنگ‌های طولانی‌مدت مابین دو دولت برای مدتی خاتمه می‌یافت. تهماسب مرزهای میان دو کشور را به همان صورتی که در زمان انعقاد پیمان صلح بود—و شامل آخرین فتوحات سلیمان نیز می‌شد—پذیرفت. در عوض سلیمان نیز متعهد شد به زائران ایرانی اجازه دهد تا به شهرهای مقدس مکه و مدینه و نیز اماکن مقدس شیعیان در عراق سفر کنند. بالاگرفتن نارضایتی‌ها و شورشی که در سرزمین عثمانی در نتیجهٔ قتل شاهزاده مصطفی روی داده بود، از دیگر عواملی به حساب می‌آمد که سلیمان را به انعقاد صلح ترغیب کرد.

اصلاحات اجرایی


با آنکه در غرب از سلطان سلیمان با لقب «باشکوه» یاد می‌شد، مردم عثمانی همواره او را با لقب «قانونی» یاد می‌کردند. همانطور که لرد کینروس، مورخ اسکاتلندی اظهار می‌دارد «سلیمان نه تنها همچون پدر و جدش، جنگجویی ماهر و مرد رزم به حساب می‌آمد بلکه اهل قلم نیز بود. او قانونگذاری بابصیرت بود و در نظر مردمانش فرمانروایی بزرگ‌منش و دادگری بلندنظر به شمار می‌آمد». قانون حاکم بر دولت عثمانی، شریعت اسلام بود که به عنوان دستورهای الهی، ایجاد تغییر و تحول در آن خارج از حوزهٔ اختیارات سلطان بود. با وجود این، مجموعه‌ای از قوانین کشور شامل حقوق جزایی، حق تصدی زمین، و بستن مالیات‌ها بنا بر ارادهٔ او وضع می‌شد. سلیمان تمامی احکامی را که نه سلطان پیشین صادر کرده بودند جمع‌آوری کرد و پس از زدودن موارد تکراری و رفع تناقضات، دستورالعمل قانونی واحدی را صادر کرد و بسیار تلاش نمود که این دستورالعمل‌ها مغایرتی با قوانین اساسی اسلام نداشته باشند. تحت همین چارچوب‌ها بود که سلیمان با پشتیبانی مفتی اعظم، ابوسعود افندی، در پی آن برآمد تا مجموعه قوانین کشور را به گونه‌ای اصلاح کند که سازگاری بیشتری با امپراتوری در حال گسترشش داشته باشد. قوانین تدوین‌یافته، قانون عثمانی نامیده شدند و به مدت بیش از سه سده شاکلهٔ امپراتوری عثمانی را شکل دادند.

نقش‌برجسته‌ای از سلیمان در مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا برای گرامیداشت یاد او به عنوان یکی از ۲۳ شخصیت برجستهٔ جهان در امر قانونگذاری در سرتاسر تاریخ.


سلیمان توجه ویژه‌ای به گرفتاری‌های رعیت‌هایش داشت. قانون رعیتی که او وضع کرد، مقررات اخذ مالیات از رعایا را به گونه‌ای اصلاح کرد و شأن اجتماعی آنان را به نحوی ارتقا داد که رعایای اروپایی ترجیح می‌دادند به قلمرو عثمانی مهاجرت کنند تا از این مزایا و اصلاحات بهره‌مند شوند. همچنین سلطان در حفاظت از یهودیان مُلکش، حتی تا چندین سده بعد، نقشی کلیدی ایفا کرد. در اواخر سال ۱۵۵۳ یا ۱۵۵۴ به پیشنهاد پزشک و دندانپزشک محبوبش، موسی هامون یهودی، فرمانی صادر کرد که رسماً نسبت دادن تهمت خون به یهودیان را تقبیح می‌کرد. افزون بر این، سلیمان قوانین جزایی و کیفری جدیدی را وضع کرد که به موجب آن جریمه‌های معینی به جرایم صورت‌گرفته اختصاص می‌یافت و در نتیجه مواردی که به اعدام یا قطع عضو منجر می‌شد کاهش می‌یافت. در حوزهٔ مالیات، بر کالاها و خدمات گوناگونی از جمله حیوانات، معادن، سود حاصل از بازرگانی، و عوارض گمرکی واردات و صادرات مالیات بست. علاوه بر وضع مالیات، اموال و املاک مقاماتی که به واسطهٔ اعمالشان دچار رسوایی و بدنامی می‌شدند نیز به نفع دولت مصادره می‌شد.

یکی دیگر از موضوعات مورد اهتمام سلطان، آموزش و تحصیلات بود. مدارس وابسته به مساجد که سرمایهٔ مورد نیاز خود را از مؤسسات مذهبی تأمین می‌کردند، خیلی پیشتر از کشورهای مسیحی آن زمان، فرصت تحصیل رایگان را به پسران اعطا می‌کردند. سلیمان تعداد مکاتب موجود در قسطنطنیه را به ۱۴ مکتب افزایش داد. در این مکاتب، به پسران خواندن و نوشتن، و علوم اسلامی آموزش داده می‌شد. مردان جوانی که خواستار تحصیلات بیشتری بودند، می‌توانستند در یکی از هشت مدرسهٔ موجود نام‌نویسی کنند. برنامه‌های آموزشی این مدارس شامل صرف‌ونحو، مابعدالطبیعه، فلسفه، اخترشناسی، و اختربینی می‌شد. مدارس عالی، آموزش‌هایی در سطح دانشگاه ارائه می‌دادند و دانش‌آموختگان این مدارس به عنوان امام یا معلم به جامعه خدمت می‌کردند. مراکز آموزشی تنها یکی از چندین و چند نهاد موجود در محوطهٔ مساجد بودند. کتابخانه‌ها، مراکز پخش غذای رایگان، و بیمارستان‌ها از دیگر خدمات عام‌المنفعه‌ای بود که ارائه می‌شد.


اقدامات فرهنگی

با حمایت‌های سلیمان، عصر طلایی فرهنگ و هنر امپراتوری عثمانی شکوفا شد. صدها جامعهٔ هنری موسوم به اهل حرفه در سریرگاه دولت عثمانی، کاخ توپقاپی، به صنعتگری و هنرآفرینی مشغول شدند. هنرمندان و پیشه‌وران پس از گذراندن دورهٔ کارآموزی در حوزهٔ کاری خود ترقی می‌کردند و متناسب با میزان مهارتشان دستمزد می‌گرفتند. سیاهه‌های پرداختی حقوق ایشان نشان‌دهندهٔ وسعت حمایت سلیمان از هنرمندان است؛ به گونه‌ای که کهن‌ترین این اسناد که قدمتشان به سال ۱۵۲۶ بر می‌گردد، ۴۰ جامعهٔ متشکل از ۶۰۰ هنرمند را فهرست کرده‌اند. جوامع اهل حرفه مستعدترین هنرمندان و پیشه‌وران امپراتوری عثمانی را به دربار سلطان جذب می‌کرد. این پیشه‌وران هم از جهان اسلام بودند و هم از سرزمین‌های تازه فتح‌شدهٔ اروپایی؛ در نتیجه آمیزه‌ای از هنر و فرهنگ اسلامی، ترکی، و اروپایی خلق می‌شد. پیشه‌ورانی که در دربار خدمت می‌کردند شامل نقاشان، صحافان، خزدوزان، جواهرسازان، و زرگران می‌شدند. با آنکه سلاطین پیشین تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار داشتند، حمایت‌های بی‌دریغ سلیمان از هنرمندان عثمانی، موجب شد که فرهنگ خودی این سرزمین متجلی و شکوفا شود.

مسجد سلیمانیه در استانبول که به دست سنان، معمار چیره‌دست سلیمان طراحی و ساخته شده‌است.

 

سلیمان خود شاعری زبردست بود؛ به فارسی و ترکی شعر می‌سرود و محبی تخلص می‌کرد. برخی از سروده‌های او به عنوان ضرب‌المثل در ترکی رواج دارند همچون مَثَل مشهور «همگان مقصودی یکسان دارند اما راه‌های رسیدن به آن مقصود بسیارند». هنگامی که پسر جوانش، محمد، در سال ۹۵۰ هجری قمری درگذشت، شعری سرود که ماده تاریخ آن به سال مرگ او اشاره داشت: «شهزاده‌لر گزیده‌سی، سلطان محمدم». افزون بر آثار خود سلیمان، در دورهٔ زمامداری او شاعران بزرگی پا به عرصهٔ ادبیات گذاشتند که روح تازه‌ای در کالبد ادبیات جهان دمیدند؛ محمد فضولی و محمود عبدالباقی از جملهٔ این شعرا بودند. به عقیدهٔ ای. جی. دابلیو. گیب، تاریخدان ادبیات، «در هیچ دوره‌ای، حتی در ترکیهٔ مدرن، به اندازهٔ دورهٔ سلطنت سلیمان از شعر و شاعری حمایت نمی‌شد و شاعران تشویق و دلگرم نمی‌شدند».

سلیمان همچنین به حمایت از توسعهٔ بناهای یادبود در قلمرو تحت حکومتش مشهور است. او قصد داشت با عملی کردن پروژه‌هایی چون ساخت پل‌ها، مساجد، کاخ‌ها، و نهادهای عمومی و خیریه، قسطنطنیه را به مرکز تمدن اسلامی بدل کند. باشکوه‌ترین این بناها را معمار چیره‌دست سلطنتی، معمار سنان، طراحی و ساخته است. معماری عثمانی در زمان سنان اوج بالندگی و شکوه خویش را تجربه کرد و سنان خود مسئولیت ساخت ۳۰۰ بنای یادبود را در سرتاسر امپراتوری عثمانی بر عهده گرفت که در این میان، مساجد سلیمانیه و سلیمیه دو شاهکار او به حساب می‌آیند. مسجد سلیمیه در آدریانوپل (امروزه ادرنه) و در زمان سلطنت سلیم دوم، پسر سلیمان، ساخته شد. سلیمان همچنین اقدام به مرمت قبةالصخره و دیوارهای بیت‌المقدس و بازسازی کعبه در مکه نمود و مجتمعی نیز در دمشق بنا کرد.


زندگی شخصی


خرم سلطان


سلیمان شیفته و شیدای دختری از حرمسرا به نام خرم سلطان شده بود. در غرب، دیپلمات‌های غربی که از شایعه‌هایی که پیرامون او می‌پیچید آگاه شده بودند، «روسلازی» یا «روکسلانا» نامیدندش که به اصالت روتنیایی او اشاره داشت. خرم دختر یک کشیش ارتودوکس بود که توسط تاتارهای کریمه به اسارت گرفته شد و در قسطنطنیه به عنوان برده فروخته شد. او به‌سرعت مدارج ترقی در دربار را پیمود و به سوگلی سلطان تبدیل شد. سلیمان با زیر پا گذاشتن سنتی دویست ساله، کنیزی از حرمسرا را به عنوان همسر رسمی و قانونی خود اختیار کرد که این امر حیرت ساکنین قصر و اهالی شهر را بر انگیخت زیرا پس از آنکه تیمور، بایزید یکم را شکست داد و زنش را به اسارت گرفت، سلاطین عثمانی از ازدواج نکاحی خودداری می‌کردند. همچنین سلیمان به خرم اجازه داد که تا پایان عمرش در قصر توپقاپی اقامت کند که این نیز بر خلاف سنت‌های پیشین بود زیرا رسم بر آن بود به محض آنکه ولیعهد از خردسالی در می‌آمد، او را به همراه مادرش به یکی از استان‌های دور می‌فرستاند تا فرمانداری کند و تجربه بیندوزد و آن زن دیگر به کاخ سلطان باز نمی‌گشت مگر آنکه پسرش به سلطنت می‌رسید.

سلیمان با تخلص «محبی» شعر زیر را برای خرم سرود:

    سریر محراب تنهایی من، ثروت من، عشق من، مهتاب من
    صمیمی‌ترین یار من، محرم اسرار من، وجود من، سلطان من، تنها و یگانه عشق من
    زیباترینِ زیبارویان
    بهار من، خرم من، روشنایی روز من، دلبر من، برگ خندان من
    نهال من، شیرینی من، رُز من، تنها کسی که مرا در این جهان نمی‌آزارد
    قسطنطنیهٔ من، قرامان من، آناتولی من
    بدخشان من، بغداد و خراسان من
    زن زیباگیسوی من، عشق ابروکمان من، چشمان شرارت‌بار عشق من
    همواره ستایشت خواهم کرد
    من دلباختهٔ توام، چشمان محبی پر از اشک شوق است


جانشینی

دو خاصگی سلطان سلیمان، جمعاً هشت پسر زاییدند که از میان آنان تنها چهار تن تا دههٔ ۱۵۵۰ زنده ماندند: مصطفی، سلیم، بایزید، و جهانگیر. از میان این چهار تن، تنها مصطفی فرزند ماه‌دوران بود و مابقی فرزند خرم سلطان بودند. مصطفی به سبب بزرگ‌تر بودن برای جانشینی پدر اولی بود. همچنین مصطفی باذکاوت‌ترین فرزند سلطان سلیمان به حساب می‌آمد و تحت حمایت وزیر اعظم، ابراهیم پاشا، قرار داشت. بوسبک، سفیر امپراتوری مقدس روم در قسطنطنیه، درباهٔ او ذکر می‌کند «در میان فرزندان سلیمان، پسرش مصطفی به طرز شگفت‌انگیزی فرهیخته و باملاحظه است و از آنجایی که ۲۴ یا ۲۵ سال سن دارد آمادهٔ سلطنت می‌باشد. خدا نیاورد آن روزی را که چنین بربری با چنین قدرتی به نزدیکی ما برسد» و به ذکر «استعدادهای خدادادی و چشمگیر» مصطفی ادامه می‌دهد.

تصویری از سلیمان در اواخر سلطنتش در سال ۱۵۶۰

 

معمولاً خرم را، دست‌کم تاحدودی، مسئول دسیسه‌چینی‌ها برای تعیین جانشین سلطان به حساب می‌آورند. گرچه او همسر رسمی سلیمان بود ولی سمتی رسمی در دربار نداشت. اما این بدین معنی نبود که مانعی بر سر راه خرم برای اعمال نفودهای سیاسی خود وجود داشته‌است. از آنجایی که هیچ ساز و کار مشخصی برای تعیین جانشین سلطان در امپراتوری عثمانی وجود نداشت، معمولاً مسئلهٔ جانشینی با کشتن سایر شاهزاده‌ها همراه می‌شد تا از وقوع ناآرامی‌ها و شورش داخلی جلوگیری شود. خرم از این مسئله آگاه بود که اگر مصطفی به سلطنت برسد، برادرانش را زنده نخواهد گذاشت. در نتیجه از نفوذ خود برای از میان برداشتن حامیان جانشینی مصطفی بهره برد.

در پی منازعاتی که بر سر قدرت روی داد و ظاهراً خرم در برانگیختن آن‌ها نقش داشت، سلیمان دستور قتل ابراهیم پاشا را صادر کرد و رستم پاشا، داماد خرم، را به جای او به مقام صدراعظمی منصوب نمود. در سال ۱۵۵۳ که جنگ علیه ایران آغاز شده بود و رستم پاشا فرماندهی کل سپاه را در این لشکرکشی بر عهده داشت، دسیسه‌چینی بر ضد مصطفی آغاز شد. رستم یکی از معتمدترین یاران سلطان را نزدش فرستاد تا به او گزارش دهد که چون سلیمان شخصاً در مقام فرماندهی سپاه قرار نگرفته‌است، سربازان ارتش به این فکر افتاده‌اند که زمان نشستن شاهزاده‌ای جوان بر تخت سلطنت فرا رسیده‌است و همزمان شایعاتی را پراکند که مصطفی واکنش مثبتی نسبت به این ایده نشان داده‌است. سلیمان که این ماجرا را باور کرده و به شدت برآشفته شده بود، در راه بازگشت از ایران در درهٔ ارغلی مصطفی را به چادرش احضار کرد و تصریح نمود که «او خواهد توانست خود را از اتهامات وارده مبرا سازد و در این صورت دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد».

مصطفی با یک دوراهی روبه‌رو شده بود و می‌بایست بین رفتن یا نرفتن یکی را انتخاب می‌کرد: یا در پیشگاه پدرش حاضر می‌شد و خطرش را نیز به جان می‌خرید و یا به احضاریهٔ سلطان بی‌اعتنایی می‌کرد که در این صورت به خیانت متهم می‌شد. مصطفی با اطمینان از آنکه در پناه ارتش به او آسیبی نخواهد رسید، تصمیم گرفت در پیشگاه پدر حاضر شود. بوسبک که ادعا می‌کند شرح حادثه را از یک شاهد عینی شنیده‌است، آخرین لحظات زندگی مصطفی را توصیف می‌کند. به محض آنکه مصطفی قدم در چادر سلطان گذاشت، خواجگان سلیمان به او حمله‌ور شدند. شاهزادهٔ جوان سرسختانه از خود دفاع می‌کرد. سلیمان که از پشت پردهٔ کتانی چادر شاهد ماجرا بود «خشم و نگاه‌های تهدیدآمیز خود را نثار خواجگان لال خویش می‌کرد و به آنان عتاب می‌زد که چرا در کشتن مصطفی به خود تردید راه داده‌اند. خواجگان سلیمان که ترس را احساس کرده بودند، تلاششان را دوچندان کردند و مصطفی را به‌شدت به زمین کوبیدند، زه کمان را به دور گردنش انداختند و او را خفه کردند».

جهانگیر که از شنیدن خبر مرگ برادر به‌شدت اندوهگین شده بود، در غم فراغ او چند ماه بیشتر دوام نیاورد و مرد. در نتیجه از میان پسران سلیمان تنها بایزید و سلیم زنده مانده بودند که هر کدام بر قسمتی از امپراتوری پدر فرمانروایی می‌کردند. با این همه، تنها پس از گذشت چند سال بین دو برادر نزاعی خونین درگرفت. هر دو برادر از جانب حامیان وفادار خود پشتیبانی می‌شدند. در نهایت در سال ۱۵۵۹ سلیم با کمک سپاه پدر توانست در قونیه بایزید را شکست دهد. بایزید در پی شکست از برادر، به همراه چهار پسرش به دولت صفویه پناه آورد. پس از انجام گفت‌وگوهای دیپلماتیک، سلطان از شاه صفوی خواست که پسرش، بایزید، را یا مسترد کند و یا اعدام. بدین ترتیب، سلیم تنها وارث تاج و تخت سلطنتی شد. در سال ۱۵۶۶ سلیمان به مجارستان لشکر کشید اما پیش از آنکه شاهد پیروزی در نبرد سیگتوار باشد در ۵ یا ۶ سپتامبر همان سال درگذشت.


میراث


گسترش قلمرو عثمانی تا سال ۱۶۸۳ ادامه یافت. فتوحات سلیمان در تصویر با رنگ صورتی مشخص شده‌است.

در زمان مرگ سلیمان، امپراتوری عثمانی یکی از قدرتمندترین امپراتوری‌های جهان بود. فتوحات سلیمان کنترل شهرهای مهم دنیای اسلام (مکه، مدینه، بیت‌المقدس، دمشق، و بغداد)، بسیاری از ولایات بالکان (امروزه تا سر حدات کرواسی و اتریش)، و باریکه‌های بزرگی از شمال آفریقا را به دست دولت عثمانی سپرده بود. پیشروی او در اروپا به ترکان عثمانی فرصت داده بود تا در موازنهٔ قدرت در اروپا نقش چشمگیری داشته باشند. در آن زمان، بوسبک، سفیر امپراتوری مقدس روم در قسطنطنیه، چنان تهدیدی از جانب امپراتوری عثمانی احساس می‌کرد که هشدار فتح قریب‌الوقوع اروپا را داد: «آن‌ها [ترک‌ها] ویژگی‌های یک امپراتوری مقتدر را دارند: قدرت و توان تحلیل‌نرفته، خو گرفتن به پیروزی، تحمل مشقت و کار سخت، اتحاد، نظم، صرفه‌جویی، و هوشیاری . . . آیا شکی می‌ماند که چه نتیجه‌ای رقم خواهد خورد؟ . . . وقتی ترکان با ایرانیان به توافق برسند، به ما حمله خواهند کرد در حالی که کل شرق را در حمایت از خود دارند و ما چقدر برای آن روز ناآماده‌ایم، حتی تصورش نیز هول‌انگیز است». حتی ویلیام شکسپیر سی سال پس از مرگ سلطان سلیمان، در نمایشنامهٔ تاجر ونیزی از او به عنوان اعجوبه و نابغهٔ جنگی یاد می‌کند.

با وجود این، میراث سلیمان تنها به کشورگشایی و لشکرکشی محدود نمی‌شود. ژان دو تِونو، جهانگرد فرانسوی، یک سده پس از مرگ سلطان در سفرنامه‌اش از «پایه‌ها و زیرساخت‌های مستحکم کشور در زمینهٔ کشاورزی، رفاه رعایا، وفور کالاهای اساسی، و وجود نظم و سازمان در دولت سلیمان» می‌نویسد. اصلاحاتی که سلیمان در سیستم حکومتی و قضایی کشورش به اجرا درآورد، بقای دولت عثمانی را تا مدت‌ها پس از مرگ او تضمین کرد؛ دستاوردی که سال‌ها طول کشید تا «جانشینان عیاش و مفسد او بر بادش دهند».

سلیمان با حمایت‌های خویش، عصر طلایی امپراتوری عثمانی را سرپرستی و هدایت کرد و دستاوردهای فرهنگی ترکان عثمانی در زمینه‌های معماری، ادبیات، هنر، الهیات، و فلسفه تحت زمامداری او به اوج خود رسید. امروزه افق تنگهٔ بسفر و بسیاری از شهرهای جمهوری ترکیه و عثمانی پیشین با شاهکارهای معمار سنان زینت داده شده‌اند. یکی از شاهکارهای او مسجد سلیمانیه است که سلیمان و سوگلی‌اش، خرم، در آن آرمیده‌اند. اجساد آنان در توربه‌هایی جداگانه و چسبیده به مسجد دفن شده‌است.

 تصویر سمت راست: (Halit Ergenç) حالیت ارگنچ در نقش سلطان سلیمان

نصویر سمت چپ : سلطان سلیمان عثمانی

 

سلطان سلیمان عثمانی

 

خرم سلطان که بود:

منابع سدهٔ شانزدهم عثمانی دربارهٔ نام او به هنگام دوشیزگی سکوت کرده‌اند اما چندین سده بعد در روایت‌های مردمی اوکراین که اولین بار در سدهٔ نوزدهم ثبت شده‌اند، از او با نام آناستازیا یاد شده‌است و طبق روایت‌های لهستانی، نام او الکساندرا لیسوفسکا بوده‌است.

در زبان‌های اروپایی از او بیشتر با عنوان روکسلانا نام برده‌اند و در ترکی با عنوان خرم و در عربی با عنوان کریمة‎.


سال‌های آغازین

بنا بر منابع اواخر سدهٔ شانزدهم و اوایل سدهٔ هفدهم، چون ساموئل تواردوسکی، شاعر لهستانی که دربارهٔ خرم سلطان در ترکیه به تحقیق و پژوهش پرداخته‌است، خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زاده شد. در دههٔ ۱۵۲۰ در یکی از یورش‌های مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار برده‌فروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرم‌سرای سلطان انتخاب شد.


زندگی با سلطان


او به‌سرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت. یک روز سوگلی سلطان، ماه‌دوران (همچنین معروف به گلبهار)، به‌شدت با او درگیر شد و به‌سختی او را کتک زد. سلطان سلیمان که از این قضیه دل‌آزرده شده بود، ماه‌دوران را به همراه شاهزاده مصطفی به مانیسا تبعید کرد. تبعید او در ظاهر به دلیل رسم سنتی تربیت ولیعهد در شهری دیگر، انجام گرفت ولی واقعیت چیز دیگری بود. با رفتن ماه‌دوران، خرم به سوگلی بی‌رقیب سلطان یا خاصگی سلطان تبدیل شد. سال‌ها بعد، به دلیل ترس از شورش (ترسی که احتمالاً خرم سلطان به آن دامن زده بود)، سلطان سلیمان دستور داد تا پسرش مصطفی را خفه کنند و به قتل برسانند. پس از مرگ مصطفی، گلبهار موقعیتش در کاخ به عنوان مادر ولیعهد را از دست داد و به بورسا رفت.

نامه‌ای که خرم‌سلطان به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشت و بر تخت سلطنت نشستن را به او تبریک گفت.



نفوذ خرم بر سلطان به‌سرعت افسانه‌ای شد. او برای سلطان شش فرزند به دنیا آورد: مهرماه، سلیم، بایزید، عبدالله، جهانگیر، و محمد. با زیر پا گذاشتن عادات و رسومات پیشین، خرم در نهایت از بردگی خارج شد و به بنده‌ای آزاد و همسر نکاحی سلطان بدل شد. بدین ترتیب سلیمان قانونی، اولین سلطان امپراتوری عثمانی پس از اورخان غازی شد که همسری رسمی اختیار می‌کرد. با این ازدواج، موقعیت خرم سلطان در کاخ افزایش یافت و در نهایت با اعمال نفوذ، پسرش سلیم را بر تخت حکومت نشاند. همچنین خرم به عنوان مشاور سلطان در امور کشوری عمل می‌نمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاست‌های بین‌المللی امپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ می‌کرد. دو نامه‌ای که خرم به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هم‌اکنون نیز موجودند و در طول حیات او، روابط امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلح‌آمیز بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند که خرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حمله‌های مکرر تاتارهای کریمه به زادگاهش که برای گرفتن برده انجام می‌گرفت را کنترل کرده بود.

 

مریم اوزرلی (Meryem Uzerli) بازیگر نقش خرم سلطان یا در اصل هورم سلطان (Hürrem Sultan) متولد و بزرگ شده هامبورگ آلمان از پدر ترک و مادر آلمانی می‌باشد

 

 تصویر سمت راست : (Hürrem Sultan) خرم سلطان واقعی

تصویر سمت چپ : مریم اوزرلی (Meryem Uzerli) بازیگر نقش خرم سلطان

 

 

مریم اوزرلی (Meryem Uzerli) بازیگر نقش خرم سلطان

 

 

(Hürrem Sultan) خرم سلطان واقعی

 

نماز و حجاب بحث برانگیز بازیگر زن حریم سلطان+عکس

 

ظهور با حجاب و در حال نماز هنرمند محبوب ترکیه"مریم اوزرلی" که در سریال ترکیه ای "حریم سلطان" نقش "بانو هیام" را ایفا میکند، بحث برانگیزترین صحنه سری جدید این سریال بود.


به گزارش انتخاب ؛ او در این صحنه با حجاب اسلامی در حال نماز خواندن و دعا به درگاه خداوند متعال برای بهبودی سلطان سلیمان دیده می شود، البته او در سری اول این سریال مسلمان شدن خود را اعلام کرد اما بار نخستی است که با حجاب اسلامی دیده می شود.

او در آخرین انتخاب زیباترین زنان جهان نیز در رتبه پنجم ایستاد.

 

 

ستاره زن «حریم سلطان» در آستانه مرگ

 ستاره سینمای ترکیه "مریم اوزرلی" که در کشورهای عربی به "بانو هیام" مشهور است،بر اثر یک حادثه رانندگی در بستر مرگ خوابیده است.

به گزارش انتخاب ؛ منابع غیر رسمی اعلام کردند که او بهمراه همسرش تصادف شدیدی کرده اند که به متلاشی شدن اتومبیلشان انجامیده و هر دوی آنها در بیمارستان "ایلدرم" استانبول بستری هستند و وضعیت جسمانی وخیمی دارند.
 

تصویر ماشین خرم سلطان پس از تصادف


منابع غیر رسمی اعلام کردند که او به همراه همسرش تصادف شدیدی کرده اند.

به گزارش اقتصاد ایران آنلاین، خرم‌سلطان، شخصیتی که با بازی در فیلم حریم سلطان معروف شده و بارها در این فیلم از مرگ جان سالم به در برده، این روزها در دنیای واقعی در آستانه مرگ قرار گرفته است!


مریم اوزرلی ستاره ترک که در کشورهای عربی به بانو هیام و در ایران به خرم سلطان مشهور است، بر اثر یک حادثه رانندگی در آستانه مرگ قرار دارد.

منابع غیر رسمی اعلام کردند که او به همراه همسرش تصادف شدیدی کرده اند که به متلاشی شدن اتومبیلشان انجامیده و هر دوی آنها در بیمارستان ایلدرم استانبول بستری هستند و وضعیت جسمانی وخیمی دارند.

خرم سلطان زنده است! + عکس

 

خبر مرگ خرم سلطان در رسانه های فارسی، دروغ اول آوریل مطبوعات ترکیه بود

"مریم اوزرلی"، بازیگر نقش "خرم سلطان" در سریال بسیار پر طرفدار "محتشم یوزییل" که در ایران، با نام سریال "حریم سلطان" از کانالهای فارسی زبان پخش می شود و تقریبا یکی از پربیننده ترین سریالهای تاریخ این کشور محسوب میگردد، در صحت و سلامت کامل به سر میبرد.

در واقع از هفته پیش شایعاتی در خصوص مرگ این ستاره سینمای ترک در رسانه های فارسی زبان منتشر شده که به هیچ وجه صحت ندارد. این رسانه ها با انتشار خبری مبنی بر تصادف شدید رانندگی خرم سلطان مدعی شدند که خانم مریم اوزرلی به همراه نامزدش آقای "جان آتش" به شدت مصدوم شده اند و در وضعیت وخیمی به سر میبرند. حال اینکه خبر مربوط به این تصادف، صرفا دروغ اول آوریل ترکیه و به روایتی دروغ سیزده ایران بوده است.

خاطر نشان میشود که خرم سلطان و نامزدش، همان روز در رستورانی در حال صرف صبحانه، مشاهده شده اند و روز بسیار خوبی را سپری کرده اند.

زندگی و چهره واقعی خرم سلطان +عکس

 

عصر ایران: خرم سلطان (۱۵۰۶ – ۱۵ آوریل ۱۵۵۸) با نام اصلی روکسلانا یا الکساندرا لیسوفسکا همسر محبوب سلطان سلیمان قانونی بود.

خرم احتمالاً دختر کشیشی ارتودکس از اوکراین بود. او در روهاتین، در ۶۸ کیلومتری جنوب شرقی لووف زاده شد.

در دههٔ ۱۵۲۰ در یکی از یورش‌های مکرر تاتارهای کریمه به آن منطقه، اسیر و برده شد. احتمالاً ابتدا به بازار برده‌فروشان کافا و سپس به قسطنطنیه منتقل شد و از آنجا برای حرم‌سرای سلطان انتخاب شد.او به‌سرعت مورد توجه سلطان قرار گرفت و حسادت رقبایش را برانگیخت. یک روز سوگلی سلطان، ماه‌دوران سلطان (همچنین معروف به گلبهار)، به‌شدت با او درگیر شد و به‌سختی او را کتک زد.

سلطان سلیمان که از این قضیه دل‌آزرده شده بود، ماه‌دوران سلطان را به همراه شاهزاده مصطفی به مانیسا تبعید کرد. تبعید او در ظاهر به دلیل رسم سنتی تربیت ولیعهد در شهری دیگر، انجام گرفت ولی واقعیت چیز دیگری بود.

با رفتن ماه‌دوران سلطان، خرم سلطان به سوگلی بی‌رقیب سلطان یا خاصگی سلطان تبدیل شد. سال‌ها بعد، به دلیل ترس از شورش (ترسی که احتمالاً خرم سلطان به آن دامن زده بود)، سلطان سلیمان دستور داد تا پسرش مصطفی را خفه کنند و به قتل برسانند. پس از مرگ مصطفی، گلبهار موقعیتش در کاخ به عنوان مادر ولیعهد را از دست داد و به بورسا رفت.
 
نفوذ خرم سلطان بر سلطان سلیمان به‌سرعت افسانه‌ای شد. او برای سلطان پنج فرزند به دنیا آورد: محمد، مهرماه، سلیم، بایزید و جهانگیر. با زیر پا گذاشتن عادات و رسوم پیشین، خرم سلطان در نهایت از بردگی خارج شد و به بنده‌ای آزاد و همسر نکاحی سلطان بدل شد.

بدین ترتیب سلیمان قانونی، اولین سلطان امپراتوری عثمانی پس از اورخان غازی شد که همسری رسمی اختیار می‌کرد. با این ازدواج، موقعیت خرم سلطان در کاخ افزایش یافت و در نهایت با اعمال نفوذ، پسرش سلیم را بر تخت حکومت نشاند.

همچنین خرم سلطان به عنوان مشاور سلطان در امور کشوری عمل می‌نمود و احتمالاً بر امور خارجی و سیاست‌های بین‌المللی امپراتوری عثمانی نیز اعمال نفوذ می‌کرد.

نامه‌ای که خرم‌ سلطان به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشت و بر تخت سلطنت نشستن را به او تبریک گفت



دو نامه‌ای که خرم به سیگیسموند دوم اوگوستوس، پادشاه لهستان نوشته بود، هم‌اکنون نیز موجودند و در طول حیات او، روابط امپراتوری عثمانی با دولت لهستان صلح‌آمیز بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند که خرم سلطان با استفاده از قدرت سلطان سلیمان، حمله‌های مکرر تاتارهای کریمه به زادگاهش که برای گرفتن برده انجام می‌گرفت را کنترل کرده بود.

خرم سلطان در ۱۵ آوریل ۱۵۵۸ درگذشت و در توربه‌ای (آرامگاه گنبدی‌شکل) زینت‌شده با نفیس‌ترین کاشی‌های ایزنیک که طرحی از باغ‌های بهشت بر روی آن‌ها نقش بسته‌است دفن شد.  

 

اظهارات خسرو معتضد درباره «حریم سلطان»

 
خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ می‌گوید در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراق‌آمیز است.

معتضد درباره چگونگی توجه به تاریخ در سریال «کلاه پهلوی» و تحریف تاریخ در سریال «سلطان سلیمان» صحبت کرده که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:
 
- الان سریالی با نام «معمای شاه» در حال تهیه است که کارگردان از آغاز تا پایان کار از من مشاوره می‌گیرد. با من مشورت می‌کند. هر اشکالی هم باشد وقتی می‌گویم رفع می‌کند. حتی سکانس را هم عوض می‌کند. به نظر من «کلاه پهلوی» از سریال‌های خانگی و آپارتمانی خیلی بهتر است. بالاخره یک دوره از تاریخ مملکتی را نشان می‌دهد، ولی اینکه ما بگوییم چون این سریال در زمان جمهوری اسلامی تهیه شده همه‌اش تحریف است، چنین نیست.



- در سریال «کلاه پهلوی» یک سری تقارن‌هایی هست. مثلا این‌که زنان را کتک می‌زدند، چادر را از سرشان می‌کشیدند. سه جلد کتاب درباره کشف حجاب چاپ شده است؛ این‌که رفتار پلیس با مردم خشن بوده است، وجود دارد، اما به نظر من خیلی قشنگ‌تر می‌توانست باشد. خیلی جامع‌تر و عالی‌تر می‌توانست باشد. به شرط اینکه نویسنده مسلط‌تر بر تاریخ باشد. تاریخ علمی است بسیار گسترده و بسیار عمیق. من وقتی کتاب می‌نویسم، 15 سال بعد یک سند‌هایی منتشر می‌شود که می‌گویم نه این سند‌ها بر سندهای قبلی رجحان دارد. بدون هیچ تعارفی می‌گویم که هر کسی که می‌خواهد فیلم تاریخی بسازد باید مشاور داشته باشد. مشاور لباس، مشاور اجتماعی، مشاور نظامی، مشاور تاریخی هم باید داشته باشد. سریال تاریخی این است.

- الان شنیده‌ام سیروس مقدم می‌خواهد فیلم صدام حسین را بسازد. بنده به ایشان توصیه می‌کنم این کار را با دقت انجام بدهد. زندگی صدام ساختن به راحتی ساختن سریال «پایتخت» و «پایتخت 2» نیست. مطالعات عمیق می‌خواهد. بنده نمی‌خواهم برای خودم شغل درست کنم به اندازه کافی سرم شلوغ است. ایشان باید حتما تمام کتاب‌هایی که در مورد صدام در تمام دنیا، انگلستان، آمریکا، آلمان نوشته شده بخواند.

من برای روزنامه اطلاعات مقاله‌ای درباره صدام می‌نوشتم که به 40 کتاب مراجعه کردم. ایشان کارگردان خوبی هستند سر مردم را گرم کرده‌اند، اما وقتی می‌خواهند فیلم صدام را بسازند دیگر مقدم سریال‌های «پایتخت» نیستند. اگر می‌خواهد فیلم صدام را تهیه کند حتما باید مطالعات عمیقی داشته باشد. من 10 سئوال برای ایشان طرح می‌کنم به عنوان یک دوست نه منتقد و منقد؛ کودتای عراق چه بود؟ عبدالسلام عارف کیست؟

حزب بعث چیست؟ کودتای فوریه 1963 چه بوده است؟ صدام حسین چگونه رقبای خود را در حزب بعث از بین برد؟ اطلاعات ایشان درباره دیدار صدام از مشهد مقدس چه اندازه است؟ نقش صدام در حمله به ایران چه بود؟ خانم ساجده که بوده؟ آیا ایشان همه این‌ها را می‌دانند؟ معلوم است که یک مشاور باید باشد و به ایشان راهنمایی بدهد. من برای خودم نان در تنور نمی‌گذارم. باید با مطالعه کار شود. باید زندگی سری صدام را بخوانند.

- «دوست عزیز ما آقای دری خیلی زحمت کشیده‌اند. 10 سال زمان برای این کار گذاشتند. یک جاهایی داستان باید محکمتر باشد. گفتگو‌ها در برخی جا‌ها حالت نصیحت پیدا می‌کند. جاهایی صحبت‌ها به سخنرانی تبدیل می‌شود. یک جاهایی برای مردم این سئوال بوجود می‌آید که زن‌هایی که رفع حجاب می‌کردند خیلی زن‌های مدرن و متجددی هستند. لباس زن‌ها در این فیلم خیلی زیبا است در حالی که لباس زن‌ها در آن زمان به این زیبایی نبود. همه ما عکس‌هایی از گذشته را داریم. می‌توانیم به آن‌ها مراجعه کنیم. زن‌های ایران اصلا کت و دامن نمی‌پوشیدند. یک مانتوی بلند می‌پوشیدند و کلاه که بر سر می‌گذاشتند به سرشان زار می‌زد. زن‌ها در این فیلم خیلی زیبا هستند کلاه‌های بانو فرح را به سر کرده‌اند. این‌ها مشکلات این سریال است.

- کار کارگردان، صحنه است، فیلمبرداری است، سکانس‌بندی است، میزانسن است و محقق تاریخ باید در کنار کارگردان باشد. به عنوان مثال چند روز پیش موردی پیش آمد که رزم‌آرا را در لباس نخست وزیری نشان می‌داد، من به کارگردان گفتم اصلا رزم آرا در لباس نظامی نبوده و همیشه لباس شخصی به تن می‌کرده. اصلا با او طی کرده بودند که وقتی نخست وزیر شدی باید لباس شخصی به تن کنی.

- دری زحمت بسیاری کشیده ولی می‌توانست خیلی زیبا‌تر این فیلم را بسازد. این فیلم آنطوری که ما فکر می‌کردیم باید جذابیت داشته باشد، نیست. معمولا فیلم باید مخاطب را بکشد. مخاطب باید برای دیدن فیلم له له بزند. مثل سریال خارجی «رکس». من هر هفته منتظر بودم تا دوشنبه شود و من فیلم را ببینم. الان در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراق‌آمیز است. زن‌ها لباس شیک قرن نوزدهم می‌پوشند. زن‌ها تواضع می‌کنند، یعنی وقتی به پادشاه می‌رسند زانوی خود را خم می‌کنند.

 این کار مربوط به قرن هفدهم و هجدهم بوده است. در آن زمان در ترکیه چنین خبرهایی نبوده است. ولی آن کارگردان چون می‌خواسته کشور خود و ترکیه را دوست داشتنی نشان بدهد تمام این صحنه‌ها را گذاشته است. این فیلم از نظر تاریخی دروغ است. سلطان سلیمان اصلا چنین آدمی نبوده است. این برتری‌نژاد ترک را نشان می‌دهد. شنیدم صحنه‌ای را که مربوط به تبریز است را سانسور کرده‌اند به خاطر اینکه در تبریز 20 هزار نفر را اعدام کرده بود. ولی در فیلم می‌گوید تبریزی‌های عزیز! این‌ها همه پانتورالسیم است.»

- «من آدم حسودی نیستم و کارگردان هم نیستم، از روی دلسوزی می‌گویم که ‌ای کاش کمی عمیق‌تر به تاریخ نگاه می‌کرد. زمان رضا شاه اصلا اتومبیل جیپ اختراع نشده بود. در اراده شهربانی اصلا کسی نمی‌توانست درجه کسی را بکند؟ در این فیلم صحنه‌هایی مثل وبا، قحطی و گرسنگی مردم وجود ندارد. در حالی که در آن زمان مردم در اثر گرسنگی از بین می‌رفتند، اما آدم‌های این فیلم همه سیر و شیک هستند.

من امسال کتابی با عنوان «رضا شاه در گذر تاریخ» نوشته‌ام، که خبر از، از بین رفتن مردم از فرط گرسنگی و فقر می‌دهد، اما در این فیلم همه سیر هستند. ما هیچ سندی نداریم که آقای فروغی در آن زمان در ایران کلاه فروخته باشد. من در هنرمندی کارگردان شکی ندارم، اما از نظر تاریخی فیلم ایراد دارد. کار گریم و طراحی لباس در چنین فیلم‌هایی به شدت سخت است. من آدم بی‌انصافی نیستم. گریم بازیگری که در یک آپارتمان است و خیانت کرده قابل قیاس با گریم فیلم‌های تاریخی نیست.»

حاشیه‌سازی «حریم سلطان» در نمایشگاه کتاب

 

در روز سوم نمایشگاه کتاب تهران عرضه دو کتاب با موضوع سریال‌های ماهواره‌یی خبرساز شد که مسؤولان درباره جمع‌آوری آن‌ها اظهارنظرهای متفاوتی داشتند.

به گزارش اعتدال، سومین روز برپایی نمایشگاه که با جمعه هم‌زمان بود، با توجه به تعطیل بودن این روز بیش‌تر از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفت.

کسانی که به نمایشگاه آمده بوده بودند، بیش‌تر به غرفه‌های شبستان و محل استقرار ناشران عمومی و ناشران دانشگاهی سر می‌زدند و کم‌تر بازدیدکننده‌ای بود که در غرفه‌های سالن‌های مختلفی که امسال برای نمایش و معرفی برپا شده‌اند، حضور پیدا کند.

از جمله این غرفه‌ها و سالن‌ها می‌توان به سالن یاس و سالن 15 خرداد اشاره کرد. دیگر غرفه‌هایی که در نیم‌طبقه شبستان برپا شده‌اند، از نظر تعداد بازدیدکننده وضعیت مشابهی دارند. البته در فضای عمومی نمایشگاه و در خیابان‌های مصلا نیز از این‌گونه سالن‌ها که صرفا برای نمایش آثار و دستاوردها یک سازمان یا ارگان یا چگونگی کارکرد آن‌ها برپا شده‌اند، چنین وضعی دارند. از جمله این سالن‌ها، چادر صنعت نشر و چاپ است که اگر مسؤولانی به بازدید از آن‌ها نروند، در طول روز کاملا خلوت هستند و به غیر از متصدیان غرفه‌های‌شان کسی به آن‌جا سر نمی‌زند. در این‌گونه غرفه‌ها معمولا اهل رسانه نیز بویژه رسانه‌های تصویری کم‌تر حضور پیدا می‌کنند و غرفه‌داران از این موضوع گله‌مندند.

سیدمحمد حسینی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی – در روز سوم نمایشگاه کتاب روز پرکاری را در نمایشگاه سپری کرد.

ابتدا به سرای اهل قلم ناشران خارجی رفت و در آن‌جا با حضور سفیر کشور ونزوئلا از ترجمه «شاهنامه» به زبان اسپانیایی که گفته شد به درخواست محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور، و هوگو چاوز، رییس‌جمهور تازه درگذشته ونزوئلا، انجام شده است‌، رونمایی کرد. در ادامه از سالن یاس، 15 خرداد و بانوی نور بازدید کرد و در نشست بیداری اسلامی شرکت کرد.

وزیر ارشاد همچنین درباره عرضه دو کتاب «حریم سلطان» و «عشق ممنوعه» با موضوع سریال‌های ماهواره‌یی شبکه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور در نمایشگاه بیست‌وششم اظهارنظر کرد و دستور پیگیری و جمع‌آوری داد. حسینی گفت: در نمایشگاه کتاب گروهی برای نظارت بر این‌گونه مسائل وجود دارد. قطعا اگر کتاب‌ها مجوز چاپ نداشته باشند و در نمایشگاه عرضه ‌شوند، با ناشران آن‌ها برخورد می‌کنیم، ولی اگر مجوز نشر گرفته‌اند و در حال عرضه در نمایشگاه هستند، نشان می‌دهد که قبلا در بررسی کتاب‌ها از سوی مسؤولان کوتاهی صورت گرفته است.

اما ساعاتی بعد مجید حمید‌زاده، رییس کمیته نظارت و ارزشیابی نمایشگاه کتاب، در این‌باره اعلام کرد، کتاب‌هایی که در نمایشگاه عرضه می‌شوند، با چیزی که در این مجموعه‌ها به صورت تصویری پخش می‌شوند، متفاوت‌اند، بنابراین این کتاب‌ها همچنان در نمایشگاه حضور دارند و مشکلی برای عرضه ندارند.

در روز سوم نمایشگاه، نشست «سبک زندگی» که قرار بود در محل سرای اهل قلم نمایشگاه برگزار شود‌، به دلیل حضور نیافتن حجت‌الاسلام شهاب مرادی لغو شد.

بالأخره در روز سوم، محمدرضا وصفی، رییس بخش بین‌الملل نمایشگاه کتاب، درباره چگونگی ارائه یارانه در بخش ناشران بین‌المللی گفت‌وگو کرد و درباره سازوکار تخصیص آن گفت: تنها استادان دانشگاه می‌توانند از یارانه استفاده کنند. برای گرفتن این یارانه که به صورت کارت در اختیار آن‌ها قرار خواهد گرفت، آن‌ها باید پس از خرید کتاب فاکتور خرید را به همراه کپی مدرک هیأت علمی به محلی که برای این منظور در بخش بین‌الملل مستقر شده است، ببرند تا بر حسب نوع کتاب خریداری‌شده بتوانند از یارانه حمایتی استفاده کنند.

رییس بخش بین‌الملل نمایشگاه همچنین گفت: ما در سال‌های گذشته واژه‌ای به نام ارز مبادله‌یی نداشتیم و این واژه تنها در طول 9 ‌ماه گذشته مورد استفاده قرار گرفته؛ در صورتی‌که این واژه نمایشگاهی نیست.

از سوی دیگر، از سوی برخی از غرفه‌داران بخش ناشران خارجی به خاطر استقبال نکردن مردم از غرفه‌های آن‌ها و فروش نرفتن کتاب‌های‌شان زمزمه‌هایی مبنی بر انصراف از نمایشگاه شنیده شد که البته تا پایان روز سوم از انصراف عملی خبری نبود.

وضعیت کارت‌خوان‌ها و اینترنت نمایشگاه در روز سوم مناسب بود و مشکل خاصی در این زمینه دیده نشد.

همچنین در این روز چهره‌های سیاسی زیادی به نمایشگاه نیامدند؛ در این روز دریادار سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش، از نمایشگاه کتاب دیدن کرد.

بیست‌وششمین نمایشگاه کتاب تهران از 11 تا 21 اردیبهشت‌ماه در مصلای تهران در حال برگزاری است.

 

تصویر همسر واقعی خرم سلطان+ جزییات

مریم اوزرلی در صفحه‌های شبکه‌ی اجتماعی خود اعتراف کرده است که ” سرگردان یک “آتش” شده‌ام و با او پیش می‌روم”. او معتقد است که رابطه‌‌اش با پسرِ جان که از ازدواج اول اوست، بسیار خوب است و می‌توانند زندگی خوبی را کنار هم داشته باشند.

 

مریم اوزرلی در صفحه‌های شبکه‌ی اجتماعی خود اعتراف کرده است که ” سرگردان یک "آتش” شده‌ام و با او پیش می‌روم”. او معتقد است که رابطه‌‌اش با پسرِ جان که از ازدواج اول اوست، بسیار خوب است و می‌توانند زندگی خوبی را کنار هم داشته باشند.

مریم اوزرلی که بیشتر ایرانیان وی را با نام خرم سلطان می شناسند که معروف ترین اثر وی در زندگی حرفه ای کاریش سریال «سده‌ی باشکوه»(یا همان حریم سلطان)است عروس می‌شود.


مریم اوزرلی، بازیگر نقش خرم سلطان، مدتی‌ست که با جان آتِش، مدیر یکی از شرکت‌های بزرگ بیمه‌ی ترکیه، رابطه دارد.
 

 مریم اوزرلی که از بدو ورودش به ترکیه، و شروع فیلمبرداری سریال سده‌ی باشکوه یا همان حریم سلطان خودمان، در هتل اقامت داشته است، بعد از دو سال، ماه گذشته به آپارتمانی در منظقه‌ی لِوِنت در استانبول اسباب‌کشی کرد. خانم سلطان که با جان آتِش هم‌خانه شده، ماه گذشته او را برای آشنایی با خانواده‌اش به آلمان برده است.


مریم اوزرلی در صفحه‌های شبکه‌ی اجتماعی خود اعتراف کرده است که ” سرگردان یک "آتش” شده‌ام و با او پیش می‌روم”. او معتقد است که رابطه‌‌اش با پسرِ جان که از ازدواج اول اوست، بسیار خوب است و می‌توانند زندگی خوبی را کنار هم داشته باشند.

به نظر می‌رسد که جشن عقد این زوج سرشناس بلافاصله بعد از پایان این فصل از سریال حریم سلطان باشد. این زوج اعلام کرده‌اند که دو جشن عروسی مفصل، یکی در آلمان و یکی در ترکیه خواهند داشت.

واکنش جدی «خرم سلطان» به تهدیدات

 

بازیگر آلمانی – ترکیه ای "مریم اوزرلی" که در ایران به "خرم سلطان" مشهور میباشد؛تهدیدات دولت ترکیه برای توقف سریال "حریم سلطان" را تو خالی خواند.

وی گفت: گمان میکنم "رجب طیب اردوغان" از سریال خشمگین باشد اما بعید میدانم این خشم آغاز منع این سریال باشد.

وی افزود: بسیاری فکر میکنند که دولت هرچه میگوید باید انجام شود،اما گمان نمیکنم که دولت ترکیه از این قبیل حکومتها باشد و یا بتواند جلوی هنر در کشور را بگیرد.