خان عموي حقير كه معرف حضور است همان فردي كه داراي، فضايل و سجاياي اخلاقي و عملي بسياري است فقط اخيراً يك عيب و بيماري مختصري دارد و عليرغم ادعاي داشتن بينش و جهانديدگي«دير دو ريالي مباركشان »ميافتد.
بدين صورت كه مخاطب پس از آنكه هفت هشت دقيقهاي پشت خط مانده، عمو جان تازه ميفرمايند «الوالو» يادم هست زمستان گذشته [سينه پهلو توام با سرخك] فرمودند: دكتر پني سيلين تجويز و ايشان هم رفتند براي تزريق و دائم از اينكه آمپول زن عجب خوش دست بود سخن ميگفتند و حين تزريق هم يادآور شدند طوري ميزنه كه نفهمي!!
ولي وقتي در حال مرتب كردن لباس براي خروج بودند ناگهان داد زدند آخ آخ سوخت بگذريم.. .. زبان دراز با ديدن و شنيدن حرفهاي بعضي از نامزدهاي رياست جمهوري كه در كلامشان عيبجويي از دولت و بعضاًهم بد دهني و نهايتاً اعلام اينكه « از چنين كشتي دولت نور رستگاري نيست» ياد عموجان و بيماري او ميافتم.
چرا كه چند سال قبل بعضيها تا آمپول زن ميديدند قبل از تزريق، آخ آخ آنها بلند ميشد و ميگفتند «بنده خدا اينكاره نيست» ولي بعضيها پس از تزريق ميفهميدند.
اما قربانشان بروم دسته ديگر در حاليكه از درد صورتشان قرمز شده و از جاي درد تزريق و شدت آن ميلنگند ولي براي اينكه بگويند لوطي نباخته و دل دشمنان را شاد نكنند گرچه زيرلب... ولي هنوز از خوش دستي تزريقات چي ياد كرده و ميگويند همچي هم كه ميگن «بد دست نيست.»
سرنگش چيني است سرخي صورت و لنگي هم از بچگي به يادگار مانده است خيلي هم مفتخريم «تا كور شود چشم هركه نميتواند ببيند.»
بعله عمو جان «به چشم» آمپول بعدي را ميبرمتان پيش يكي ديگه مبادا دل نگران باشيد.
زبان دراز