میانگین سنی زنان خیابانی پایین آمده است!
یکی از بزرگترین نیروهای درونی جوانان، غریزه جنسی است که اگر از راه های درست کنترل نشود، طغیان میکند و پیامدهای بسیار بدی برای فرد و جامعه به دنبال دارد. شاید به همین دلیل است که از منظر دین اسلام و بزرگان دین همواره برای جلوگیری از اشاعه فحشاء و حفظ حرمت آبرو و حیثیت مردم در خصوص مسائل جنسی موضوع چشمپوشی، اختفاء و پردهپوشی سرلوحه کار بوده است.
این حقوقدان در مورد میانگین سنی این زنان توضیح داد: متاسفانه آمار سنی این افراد بسیار پایین آمده است. متوسط سن این افراد قبلا 30 سال بود ولی در حال حاضر متوسط سن این زنان 18-17 سال است. بعضی از عوامل اجتماعی باعث پایین آمدن متوسط سنی این زنان شده است. مثلا محرومیتهای جنسی که برای پسران وجود دارد یا مثلا دختر و پسری که در خیابان با هم صحبت میکنند چرا باید سر از کلانتری در بیاورند. حتی گاهی اوقات اتفاق افتاده این دو نفر نامزد هستند و صحبت عادی میکنند ولی نمیتوانند ثابت کنند و به کلانتری فرستاده میشوند.
ارفعنیا ادامه داد: متاسفانه همیشه در این زمینه خانمها مقصر اصلی معرفی میشوند و همواره از زنان به عنوان بانی این عمل زشت یاد شده است. هیچگاه از مردان به عنوان متقاضی این کار صحبتی به میان نیامده است. رویآوردن فراوان آقایان به عنوان متقاضی به این عمل زشت نیز جای بحث بسیار دارد ولی چون زنان به عنوان فرد خاطی در این زمینه به جامعه معرفی شدهاند مردان فراموش شده و خطایی به گردنشان نیست. این جمله معروف، مصداق این مسئله است که زن خیابانی در خیابان نمیماند. پس باید مردی باشد به عنوان متقاضی تا زنان در این مورد چیزی برای عرضه داشته باشند. پس به اعتقاد من مردان به اندازه زنان در این کار مقصر هستند.
این وکیل دادگستری در مورد ضعف قانون در این زمینه اظهار کرد: متاسفانه از نظر قانونی، قانونی که مختص این زنان باشد نداریم. فقط همان مواد قانون مجازات اسلامی که از 637 تا 641 درمورد جرائم منافی با عفت است، وجود دارد. ماده 637 اعلام میدارد «هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا 99 ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد فقط اکراهکننده تعزیر میشود». در ماده 638 قانون مجازات اسلامی نیز آمده است «هرگاه کسی علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی کند، علاوه بر کیفر عمل به حبس از 10 روز تا 2 ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نباشد اما عفت عمومی را جریحهدار کند، تنها به حبس از 10 روز تا 2 ماه یا تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد».
ارفعنیا ادامه داد: همانطور که میدانید قبل از انقلاب محلهای خاصی برای این افراد اختصاص داده شده بود هرچند که مضرات زیادی داشت ولی تمامی افراد متقاضی این عمل زشت یکجا جمع بودند و در تمام شهر این معضل به چشم نمیخورد. حال این افراد در جامعه پخش شدهاند و باعث شده هرکس آرایش زیاد کرد و کنار خیابان ایستاد، ماشینها از پی هم صف بکشند.
این حقوقدان در مورد نبود امنیت برای خانمها در سطح شهر نیز خاطرنشان کرد: گاهی اوقات به خانمهای محجبه هم رحم نکرده و مزاحمتهایی برای این خانمها به وجود میآورند. خانمها از این جهت در خیابان امنیت ندارند. چرا خانمی که خیلی ساده لباس پوشیده و به قصد کاری از منزل خارج شده باید آماج مزاحمتهای این افراد قرار گیرد؟
ارفعنیا افزود: زن خیابانی اگر ساعتها کنار خیابان بایستد و متقاضی این کار وجود نداشته باشد دنبال کار دیگری میرود. البته در خیلی از موارد این زنان به دلیل فقر شدید برای کسب درآمد دنبال این کار میروند و در بیشتر موارد هم برای این زنان نوعی آزار جنسی محسوب میشود ولی به دلیل نیاز شدید مالی و نداشتن حامی روی به این کار میآورند.
این وکیل دادگستری با بیان اینکه ابتدا افراد برای ارضای تمایلات جنسی و گاهی فقر به این عمل روی میآورند ولی بعدها لذت جسمانی از بین میرود و آزار جنسی مطرح میشود، توضیح داد: این افراد فکر میکنند وقتی در این مسیر قرار گرفتند باید ادامه دهند و نمیتوانند از این منجلاب خارج شوند. پس باید مکانی برای این افراد در نظر گرفته شود تا بازپروری شوند و سالم به جامعه برگردند. در این مکانها عواقب این کار برای آنها تشریح شود. امراض مختلفی که ممکن است به آنها دچار شوند. شاید ابتدا این افراد نمیدانند چه عواقب خطرناکی در کمین آنهاست. باید از طرف دولت بودجهای برای این زنان در نظر گرفته شود تا فقر، آنها را به این عمل زشت وادار نکند.
فریده غیرت وکیل پایه یک دادگستری نیز در این زمینه تصریح کرد: اصولا برای زنان خیابانی قانون خاصی نداریم که بخواهیم تحت این عنوان زنانی را که دچار چنین مصیبتی میشوند مجازات کنیم.
این حقوقدان خاطرنشان کرد: البته ما برای برخورد با ولگردها و افرادی که منافی عفت و اخلاق حسنه رفتار ناشایستی انجام دهند در قانون مواد مشخصی داریم ولی با توجه به اینکه قانونی تحت عنوان زنان خیابانی نداریم، در نتیجه نحوه برخورد با این افراد همانند همه مجرمانی است که مرتکب کار خلافی شده باشند.
25 مرداد 90/آماری تکان دهنده از وضعیت زنان خیابانی
در پی دستگیری بالغ بر دو هزار زن خیابانی و بررسی وضعیت آنها، مشخص گردیده ۶۰۰ نفر از آنها روسپیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کردهاند
در پی دستگیری بالغ بر دو هزار زن خیابانی و بررسی وضعیت آنها، مشخص گردیده ۶۰۰ نفر از آنها روسپیگری را به عنوان شغل خود انتخاب کردهاند و ۱۴۰۰ نفرشان از طریق شبکههای مجازی به این دام افتاده و اقدام به ارتباطگیری با مردان هوسران میکردهاند.
این درحالی است که بر اساس آمارهای موجود، هماکنون بالغ بر ۵/۱ میلیون نفر زن بیوه و مطلقه در کشور وجود دارد و روزانه نیز ۱۶۰ نفر به این آمار اضافه میشود. از سوی دیگر حدود ۵/۴ میلیون نفر دختر نیز وجود دارند که هنوز ازدواج نکردهاند. نکته درخورد توجه اینکه بین سن بلوغ و ازدواج در کشور به شدت بالا رفته است، به طوری که بین سن بلوغ با ازدواج دختران ۱۸ سال و پسران ۱۵ سال فاصله افتاده است.
خبر دیگری در این زمینه حاکی است قبل از اجرای طرح جدید نیروی انتظامی تحت عنوان «امنیت اخلاقی» برای برخورد با پدیده بحجابی و بدپوششی در کشور، طی یک دوره یکماهه تعدادی از زنان و دختران بدحجاب دستگیر شدند که وضعیت آنها در ابعاد مختلف بدین شرح است: ۱- از نظر گروه سنی بالغ بر ۷۸/۹ درصد از یادشدگان زیر ۱۵ سال. ۹/۴۶ درصد آنها بین ۱۶ تا ۲۰ سال، ۵/۳۱ درصدشان بین ۲۱ تا ۲۵ سال و ۸/۱۳ درصدشان ۲۶ تا ۳۰ سال سن داشتهاند.
۲- به لحاظ وضعیت تاهل بالغ بر ۶/۸۴ درصد از یادشدگان مجرد، ۱/۱۳ درصد از آنها متاهل و ۳/۲ درصدشان مطلقه بودهاند.
۳- از نظر میزان تحصیلات بالغ بر ۹/۴۶ درصد از یادشدگان دارات تحصیلات متوسطه و دیپلم، ۷/۲۷ درصد آنها فوق دیپلم و لیسانس و ۴/۲۵ درصدشان بالاتر از لیسانس بودهاند.
۴- بله لحاظ داشتن شغل بالغ بر ۴/۲۵ درصد از یادشدگان محصل، ۳/۱۹ درصد از آنها دانشجو، ۴/۱۵ درصدشان دارات شغل آزاد، ۵ درصد کارمند بخش خصوصی، ۵/۱۱ درصدشان خانهدار و ۱۷ درصدکارگر یا بیکار بودهاند.
۵- از نظر نحوه زندگی بالغ بر ۵/۳۸ درصد از یادشدگان با والدینشان و ۷/۱۷ درصد از آنها با یکی از والدینشان زندگی میکنند و ۸۸/۴۴ درصدشان از پاسخگویی به این سوال خودداری کردهاند.
۶- به لحاظ سابقه دستگیری بالغ بر ۵/۸۷ درصد از یادشدگان سابقه دستگیری نداشته اند، ۵/۷ درصد از آنها برای بار دوم دستگیر شدهاند و ۵/۵ درصدشان از پاسخگویی به این سوال خودداری کردهاند.منبع: ندای انقلاب
12 شهریور90 /زنان خیابانی در این مناطق بیشتر پرسه میزنند
امانالله قراییمقدم با بیان اینکه شرایط موجود در جامعه به افزایش تعداد زنان خیابانی کمک می کند، اظهار داشت: آنگونه که پیشبینی می شود تعداد زنان خیابانی رو به افزایش است، چراکه افزایش بیکاری، بالا رفتن آمار طلاق، تربیت در خانواده های نابهسامان و معتاد، مهاجرت های بی رویه و بدون برنامه، زمینه را برای افزایش زنان خیابانی فراهم می کند.
وی با بیان اینکه این زنان از نظر شخصیتی زمینه لازم برای تن فروشی را دارند و از نظر خصوصیتی برای این اقدام مساعدتر هستند، گفت: زنان خیابانی اغلب در خانواده های نابهسامان تربیت شده و یا با افرادی معاشرت داشته اند که مشوق آنها برای انجام این کار بوده اند. همچنین از دیگر علل این اقدام، می توان به زیادی خواهی و نارضایتی جنسی از همسران اشاره کرد.
قرایی مقدم خاطرنشان کرد: بررسی ها نشان می دهد محل زندگی مساعد یکی دیگر از علل رو آوردن زنان به این عمل است. معمولا این زنان در خانه های ویلایی و یک طبقه اقدام به تن فروشی می کنند، چراکه در این محیط ها، نظارت کمتر و زمینه فراهمتر است.
این آسیب شناس با بیان اینکه این خانه ها در محله های پر مهاجرت بیشتر است، گفت: به طور مثال در پایتخت محله هایی همچون پایانه های مسافری و برخی نقاط حاشیه ای جنوبی شهر، از دسته این مناطق هستند.
وی اعتیاد همسر را یکی دیگر از عوامل اقدام زنان به تن فروشی عنوان کرد و گفت: زنان خیابانی بیشتر از افراد محروم و بی سواد جامعه و یا افرادی هستند که از خانواده ترد شده و شغل و درآمد دیگری ندارند.منبع: برنا
بر اساس آخرین تحقیقات صورت گرفته درباره روسپیان ایران، میانگین ورود دختران به بازار کارگری جنسی به کمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسیده است.
دویچهوله نوشت: رییس پلیس تهران چندی پیش ادعا کرده بود، «در تهران فقط ۱۰۰ زن خیابانی وجود دارد.»
سعید مدنی جامعهشناس میگوید میزان تحصیلات روسپیان تازه نسبت به گذشته بالا رفته است.
تازهترین آمار و تحقیقات صورت گرفته درباره روسپیان حاکی از آن است که میانگین ورود دختران به بازار کارگری جنسی بهشدت کاهش پیدا کرده و به کمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسیده است.
به گفته سعید مدنی جامعهشناس؛ این آمار که در مجله اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده نشان میدهد، در سال ۴۷ میانگین سن زنان کارگر جنسی ۳۰ سال اما در سالهای اخیر میانگین سنی ورود زنان به بازار کارگری جنسی به کمتر از ۱۴ و ۱۵ سال رسیده است.منبع: خبرآنلاین
به اعتقاد مسعودی فرید، در صورتی که نرخ ابتلا در HIV در میان زنان آسیبدیده مراکز بازپروری سازمان بهزیستی به پنج درصد برسد، در این صورت زنگ خطر به صدا درمیآید و باید رویکردهای ویژهای در این زمینه اتخاذ کرد.
مدیر کل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به کاهش متوسط سن زنان تن فروش در کشور، گفت: در چند سال اخیر سن این زنان همواره با کاهش مواجه بوده است و در سال 89 تا 90 نیز میانگین سنی این زنان یک سال کاهش یافته است.
: مهر
وی ادامه داد: نرخ خود فروشی در خیابان حداقل است و این زنان در معرض انواع خشونتها و بیماریها قرار دارند، چرا که زنی که به یکباره توسط چند نفر مورد تجاوز قرار میگیرد، نمیتواند در آن شرایط و ضرب و شتم، از سلامتیاش دفاع کند.
ارشد در ادامه تاکید کرد: نیاز است برای حمایت از زنان خیابانی، مراکز امداد رسانی خیابان و محلات ایجاد شود تا اعتماد آنها جلب شده و بتوانند طرح مساله کنند.
این مددکار اجتماعی در ادامه تاکید کرد: لازم است در این مراکز بر روی مسائل بهداشت، درمان، بیماریهای روانی و مقاربتی این زنان کار شود؛ همچنین تلاش شود این زنان در معرض خشونت کمتری قرار بگیرند.
به گفته وی، نرخ درآمد و نوع شغل این زنان و آسیبهایش به گونهای است که پس از ورود به این چرخه بازگرداندن آنها را دشوار میکند و این موضوع بر ضرورت پیشگیری تاکید میکند.
میزگرد آسیبهای اجتماعی/زنان خیابانی آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند
وی در ادامه با تاکید بر لزوم حمایتهای اجتماعی از زنان خیابانی، عنوان کرد: این زنان در دسترستر و ارزانتر بوده و خطر انتقال بیماریهای مقاربتی از جمله هپاتیت وHIV در این گروه بیشتر است. البته این زنان تهدید بیشتری برای جوانان و نوجوانان ایجاد میکنند و لازم است با پذیرش آنها راهحلهایی برای ساماندهیشان پیدا کرد.
این مددکار اجتماعی در ادامه با اشاره به سخنان یکی از نمایندگان زن مجلس پیشین که عنوان کرده بود اگر ۱۰ زن خیابانی اعدام شوند، مشکل زنان خیابانی ریشهکن میشود، عنوان کرد: مشکلات اجتماعی ریشه در پوست جامعه داشته و با چنین راهحلهایی رفع نمیشوند و تا زمانی که به عنوان مثال صیغهنامه تقلبی در جامعه فروخته میشود، چنین مشکلاتی قابل حل نیست.
ارشد در میزگرد ایسنا تاکید کرد: این فرزندان و دختران مملکت ما هستند و اگر برایشان کاری انجام نداده و حمایت نشوند، مشکلات جامعه افزایش مییابد و لازم است راهکارهایی در این زمینه تدوین شده و این زنان مورد پذیرش قرار گیرند، چرا که در این صورت بیماریهای این افراد به دیگر افراد جامعه به خصوص نوجوانان و جوانان سرایت میکند، لذا باید با پذیرش این مشکل برای آن راهکاری پیدا کرد.
وی همچنین با اشاره به فرزندانی که از این زنان متولد میشوند، گفت: این کودکان از ارتباطات جنسی محافظت نشده به دنیا میآیند و لازم است محدودیتهایی برای ایجاد این کودکان نامشروع حاصل شود.
این مددکار اجتماعی در ادامه تاکید کرد: لازم است راهکارهایی فراهم شود تا با همکاری مددکار و روانشناس و پزشک از بچهدار شدن این زنان با موافقت خود شخص جلوگیری شده و لولههای تخمگذاری آنها بسته شود، چرا که در ایران این امر با اجازه همسر اتفاق میافتد و اغلب این زنان فاقد همسر رسمی و شرعی هستند و بچهدار شدن آنها مشکلاتی را ایجاد میکند، از این جمله میتوان به تولد کودکان معلول و مبتلا به HIV اشاره کرد.
ارشد در ادامه تاکید کرد: لازم است دولت امکان اجرای این امر را از طریق قانونی و شرعی فراهم و هزینههای درمان را برای انجام این عمل برای این زنان کاهش دهد و حتی به صفر برساند.
این مددکار اجتماعی در ادامه با تاکید بر لزوم صدور کارت سلامت برای این زنان، پیشنهاد داد: اغلب این زنان از بیماریهای عدیدهای رنج میبرند و به خاطر نداشتن کارتهای هویت، امکان بهرهمندی از بیمههای سلامت را ندارند، اما میتوان با همکاری وزارت بهداشت، کارتهای سلامتی را برایشان صادر کرد و امکان استفاده رایگان آنها را از خدمات درمانی فراهم کرد.
به گفته وی به این ترتیب میتوان امکان استفاده از خدمات بیمارستانهای دولتی از جمله سونوگرافی، انجام آزمایشات و غیره را با در اختیار داشتن کارت برای این زنان فراهم کرد.
ارشد افزود: در غیر این صورت این زنان در صورت بچهدار شدن ناچار به فروش کودکانشان هستند و این امر زمینههای سوء استفاده از این کودکان در تکدیگری و جابجایی موادمخدر و قاچاق انسان را فراهم میکند و کودکانشان را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد و تمام این امور موید لزوم حمایتهای اجتماعی از این زنان است.
وی همچنین بر لزوم برنامهریزی و همکاری شهرداری، سازمان بهزیستی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و دیگر ارگانهای مرتبط برای انجام اقداماتی ساده و حمایتی از این زنان تاکید کرد و گفت: آنچه در این میان اهمیت دارد ایجاد امکانات اشتغال است تا بدینترتیب این زنان حقوق و درآمد مشخصی داشته و بتوانند محلی به عنوان سرپناه داشته باشند.
ارشد در ادامه میزگرد بررسی آسیبهای اجتماعی زنان خیابانی که در خبرگزاری ایسنا برگزار شد، پیشنهاد داد: این اقدامات به شکل محلهای و منطقهای برای گروههای مختلف زنان خیابانی انجام شود.
این مددکار اجتماعی، در ادامه با تاکید بر لزوم پذیرش واقعیتها، عنوان کرد: به دلایلی برخی مسائل در جامعه ما نادیده گرفته میشود اما این انکار، دلیل نبودن نیست و این مسائل و آسیبها متوقف نمانده و رشد پیدا کرده و تغییر ماهیت میدهند و سرانجام سبب اختلال در رشد و توسعه جامعه میشوند.
این تصور که هر چه معلومات فرزندم از آسیبهای اجتماعی کمتر باشد مصونتر میمانند، غلط است
وی افزود: در زمینه آسیبهای اجتماعی، اطلاعرسانی بهنگام در جامعه انجام نشده است و فرهنگ غالب عنوان میکند که هر چه معلومات فرزندم کمتر باشد، مصونتر میماند، در حالی که لازم است در این زمینه اطلاعرسانی انجام شود.
ارشد همچنین عنوان کرد: در زمینه مواد مخدر صنعتی نیز کوتاهی کرده و یا بزرگنمایی کردهایم و یا از کنارش گذشتهایم؛ این در حالی است که در زمینه آسیبهای اجتماعی لازم است اطلاعرسانی واقعی و به هنگام انجام شود.
این مددکار اجتماعی در ادامه با انتقاد از بزرگنمایی در زمینه برخی آسیبهای اجتماعی از جمله مواد مخدر، عنوان کرد: این در حالیست که به عنوان مثال قاچاقچیان مواد مخدر بسیار آگاه و زیرک هستند و در صورت بزرگنمایی ما در عوارض مواد مخدر، عرصه را به آنها واگذار میکنیم، چرا که سریعا ترکیب مواد را تغییر داده و مشتریان خود را تطمیع میکنند و مدعی میشوند که تمام موارد اعلام شده در این خصوص شایعه و غیرواقعی بوده است.
جای خالی مهارتآموزی در آموزشهای رسمی دیده میشود
وی در ادامه با تاکید بر لزوم مهارتآموزی در ردههای سنی مختلف اظهار کرد: در حال حاضر جای خالی مهارتآموزی در آموزشهای رسمی دیده میشود و هیچگونه شیوه فرزندپروری آموخته نشده و بسیاری چیزها را به صورت موروثی و به غلط استفاده میکنیم. این در حالی است که در زمینه تدریس تنظیم خانواده در دانشگاه نیز خللهایی ایجاد شده است و موج سوم ایدز با انتقال از طریق ارتباط جنسی محافظت نشده، در کنار بیتوجهی ما به آموزشهای تنظیم خانواده، در حال گسترش است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: برای پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی نیاز به حمایتهای حقوقی و قانونی در سیاستگذاریها و اجرا داریم./منبع: ایسنا
«به ازای هر یک زن خیابانی 7 مرد خیابانی وجود دارد!» این خبر تامل برانگیز را دکتر مجید ابهری، جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی به تهران امروز میگوید و هشدار میدهد در صورتی که کارشناسان فکری برای این موضوع نکنند، بهزودی با بحرانهای اجتماعی جدیتری روبهرو خواهیم شد.
به نوشته تهران امروز؛ هرچند نیروی انتظامی در قالب طرحهای امنیت اخلاقی با این موارد برخورد میکند اما «مردان خیابانی» این روزها در بیشتر خیابانها دیده میشوند و برای زنان و دختران مزاحمت ایجاد میکنند. ابهری آمارهای ناخوشایند دیگری نیز دارد. 76 درصد مردان خیابانی متاهل هستند و هر مرد خیابانی در طول روز به طور میانگین یکصدبار برای زنان نجیبی که هرگز سوار بر ماشین آنها نمیشوند، بوق میزند!
کارشناسان میگویند همیشه پای مردان خیابانی در میان است و تا مردان خیابانی نباشند، سن روسپیگری زنان در کشور- بر اساس آمار منتشر شده از سوی مسئولان سازمان بهزیستی -کاهش پیدا نمیکند. هر چند رئیس سازمان بهزیستی، روز گذشته این کاهش سن را تکذیب کرد اما دکتر مجید ابهری، در این باره میگوید: «اگر زنان خودفروش خیابانی به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی در جامعه ما غیر قابل انکار هستند، این بستر اجتماعی است که باعث تولد و رشد این ناهنجاری و ضد ارزش شده است.»
او معتقد است که بازار غریزه جنسی نیز مانند سایر بازارها تابع اصل عرضه و تقاضاست و حضور مردان تنوع طلب و غیرهمسو با هنجارهای اجتماعی در این میان مزید بر علت است.
هر مرد خیابانی روزانه یکصد بوق!
او معتقد است که مردان خیابانی با فاصله گرفتن از هنجارهای فردی و گروهی رفتارهایی دور از حرمت اجتماعی انجام میدهند و البته تاکید میکند که به دلیل مشکلاتی که بر سر راه ازدواج جوانان است، بعضی جوانان مجرد در راستای غریزه جنسی خود به اینسو میروند، اما دکتر ابهری به آمار بالای مردان متاهلی که در زمره مردان خیابانی قرار میگیرند اشاره میکند: «جای تاسف دارد که 76درصد مردان خیابانی متاهل هستند! مردان متاهلی که به ارزشهای اخلاقی خانواده و جامعه پایبند نیستند. این در حالی است که جوانان مجرد جامعه ایرانی، بار بدنامی این پدیده را به دوش میکشند!»
دکتر سعید معدنی مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران مرکز نیز در این باره به تهران امروز میگوید: «مردان متاهلی که در هر کوچه و خیابان به دنبال سوار کردن زنان بر ماشین خود هستند، یا همیشه چنین کاری را به عنوان تفریح انجام میدادهاند یا در جوانی به دلایلی مانند فقر مالی مثلا نتوانستهاند ماشین بخرند و چون تفکری بیمارگونه دارند، گمان میکنند حالا که صاحب خودرو هستند میتوانند جوانی کنند! چنین افرادی از نگاه بیمارگونه خود تمایزی بین زنان متشخص و زنان خیابانی نمیبینند.»
او تاکید میکند: «هر مرد خیابانی به طور میانگین صد بوق در طول روز برای زنان میزند تا بالاخره طعمه خود را پیدا کند.»
«مینا.م» معلم جوان 28 ساله ایاست که به تازگی ازدواج کرده و محجبه است. او که هر روز صبح ناچار است مسیری طولانی را برای رسیدن به محل کارش و بازگشت از آن بپیماید تقریبا هر روزبعد ازظهر با رانندگانی مواجه میشود که وقتی او را تنها سر خیابان میبینند برایش بوق و چراغ میزنند! او به تهران امروز میگوید: «بعضیها حتی ترمز میکنند، دنده عقب میآیند و پیشنهاد میدهند سوار ماشینشان شوم. بارها از ترس اینکه شاگردانم مرا در این حالت نبینند ناچار شدهام به آن طرف خیابان بروم تا مطمئن شوم این مزاحم دست از سرم برداشته است.»
«زهره.ا» 40 ساله و خانه دار است و دو پسر دانشجو دارد. زهره نیز تجربه چنین مزاحمتهایی را در زندگیاش دارد. او به تهران امروز میگوید: «چند بار برایم پیش آمده. راستش را بخواهید هم سن و سال پسرم بودند! دلم میخواست مادرانه نصیحتشان کنم اما منصرف شدم از این کار! بعضی وقتها از ترس این مزاحمها ترجیح میدهم تنها از خانه بیرون نیایم.» «تهامه.م» کارمند است و از این بوق زدنهای مکرر دل پری دارد.
او میگوید: «خیلی وقتها زمان رد شدن از خیابان ماشینهای شخصی که حتی معلوم است مسافرکش هستند بوق یا چراغ میزنند و ترمز میگیرند. قرار گرفتن در چنین شرایطی در خیابان باعث میشود خجالت زده شوم. حتی برایم پیش آمده که راننده وانت بار هم توقف کرده و منتظر مانده تا سوار ماشینش شوم.» دکتر ابهری به مزاحمتهای مکرری که این مردان برای زنان در خیابان ایجاد میکنند اشاره کرده و ادامه میدهد: «در بیشتر موارد این مردان پیش پای زنان نجیب، متاهل و متعهد، زنان باردار و حتی زمانی که مادران همراه فرزند خود هستند ترمز میگیرند! »
او با تاکید بر اینکه چنین رفتارهایی نوعی خشونت است که در حق زنان جامعه انجام میشود میگوید:«اینکارسبب بروز تنش و همچنین آزار زنان جامعه میشود. این مردانبه ظاهر میخواهند مسافرکشی کنند و حتی ممکن است زنان و دخترانی هم بدون اطلاع از قصد آنها سوار بر ماشین شان شود. آنها همه را به یک چشم نگاه میکنند و برایشان زنی که قصد خودفروشی دارد و زنی که برای رسیدن به مقصدی خاص به خیابان آمده فرقی نمیکند. بدون شک این نوع نگاه، بیمارگونه است.»
دکتر ابهری ادامه میدهد: «تنوعطلبی و هرزه گردی یکی از ویژگیهای مردانی است که در چارچوب رفتارهای منطقی و متعارف جامعه به ارضای نیازهای خود نمیپردازند. اگر مردان تنوع طلب نباشند روسپیگری در جامعه گسترش نمییابد. واقعیت این است که کالبدشکافی پدیده زنان خیابانی بدون توجه به موضوع مردان خیابانی تحلیل یک معلول بدون علت است.»
چاره چیست؟
«تنها حضور ماموران نیروی انتظامی به صورت ثابت و سیار است که میتواند از وقوع این مزاحمتها بکاهد. به ویژه در محلهای کم رفت و آمد!» اینها را دکتر ابهری میگوید.
البته او معتقد است قوانین هم نیاز به بازنگری دارند و ادامه میدهد: «متاسفانه این روزها این موضوع در تهران و کلانشهرها به یک تفریح مبدل شده است. تفریحی که عواقب ناگواری برای زنان کشورمان به دنبال دارد. بنابراین علاوه بر مدیریت جنسی در کشور و برنامهریزیهایی که باید توسط مسئولان انجام شود، باید قوانین مجازات این مردان تشدید شود.»
بیتوجهی به ارزشهای اجتماعی و کمرنگ شدن غیرت اجتماعی دلایلی است که دکتر ابهری برای بروز این پدیده عنوان میکند. او میگوید: «اتفاقاتی که برای آمران به معروف افتاد و همچنین دردسرهایی که ممکن است دامن افراد را بگیرد سبب میشود تا هیچکس در برابر این مزاحمتها اجازه دخالت به خود ندهد. به همین دلیل مردان خیابانی بدون وحشت از عواقب اجتماعی به این مزاحمتها ادامه میدهند.»منبع: تهران امروز
فساد اخلاقی و ناهنجاریهای اجتماعی در اروپا هر روز به شکل جدیدی ظاهر میشود که یکی از تازهترین آنها تبلیغات روسپی خانه روی پیراهن بازیکنان فوتبال است. درحالی که بحران اقتصاد یونان را فرا گرفته یک تیم فوتبال آماتور راه جدیدی را برای پرداخت صورتحسابها و هزینههای تیم پیدا کرده و آن بهره گیری از کمکهای مالی یک روسپیخانه است.
به گزارش انتخاب البته اعضای این تیم که موسوم به "ووکه فالس لاریسا" است در عوض این کمک مالی، پیراهنهایی صورتی را بر تن میکنند که نام این روسپی خانه بر آن نقش بسته است. روسپیگری در یونان قانونی است و این گونه مراکز تحت مقررات دولتی فعالیت میکنند اما اینکه یک روسپی خانه حامی مالی یک تیم فوتبال باشد مخالفتهایی را برانگیخته است.
24اذر91/اکثر زنان خیابانی معتاد هستند
مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران با اشاره به اینکه اکثر زنان خیابانی معتاد هستند، گفت: سالنها و امکانات جدیدی در حوزه درمان در اختیار معتادان قرار میگیرد.11دی 91/زندگی مشترک بدون ازدواج در محلات شمال تهران!
نیکی دختر جوانی از مجارستان که خود را بیست ساله معرفی می کند از سال ۲۰۰۸ به آلمان آمده و به تن فروشی مشغول است.
اکنون او باردار است و نمی داند پدر کودکش کیست. نیکی کودکی خود را دریکی از روستاهای دوردست مجارستان گذرانده است.
بعد از مرگ پدر به قصد کمک به مادر، خواهر و برادران کوچکش حرفه ی پرستاری را آموخت. اما درآمد ناچیز او از شغل پرستاری، ماهانه تنها ۲۰۰ یورو بود.
خاله اش که در آلمان زندگی می کند، او را به آلمان آورد و نیکی از آن پس در قسمت قدیمی شهر اشتوتگارت به تن فروشی مشغول شد. نیکی در این دو سال نه تنها پس اندازی نداشته، بلکه به صاحب خانه ای که در آن تن فروشی می کند، مقروض است.
او می بایست روزی ۱۰۰یورو بابت کرایه خانه بپردازد و اگر در ماه ۱۰۰ مشتری داشته باشد، تنها می تواند کرایه مسکن خود را بپردازد. نیکی اکنون باردار است و قصد دارد جنین خود را نگاه دارد. چگونه؟ نمی داند. او می خواهد با مشاور تأمین اجتماعی صحبت کند و راه حلی بجوید.لااسترادا
لااسترادا مکانی است که از ۱۵ سال پیش اساسا با کمک های مالی داوطلبانه تأسیس شده و با همین کمک ها به کارش ادامه می دهد. زنان تن فروش اغلب با دردهای زیر دل، عفونت رحم، مثانه و تخم دان، با امراض مقاربتی، با حاملگی های ناخواسته و یا با مشکلات روحی به لااسترادا مراجعه می کنند.
برای بیرون آمدن نیکی از تجارت تن فروشی، ابتدا لازم است «دوست پسر» او از این کار خارج شود. تا زمانی که این مرد از تن فروشی نیکی استفاده می کند، خروج نیکی دشوار است.
بارداری زنان تن فروش پدیده ویژه ای نیست. در سال ۲۰۱۰ از ژانویه تا سپتامبر در همین منطقه ۴۰ مورد بارداری ناخواسته اتفاق افتاده است. زنان، اغلب پیش گیری نمی کنند و تقریبا هفته ای یک مورد بارداری پیش می آید و جای تعجب ندارد. بعد از ۲۰ سال کار با زنان تن فروش هیچ اتفاقی تعجب زابینه را برنمی انگیزاند.
او تنها از این متعجب است که چگونه چنین خشونت و تحقیری که بر زنان می رود، در آلمان به طور قانونی و به عنوان یک پدیده عادی پذیرفته می شود. پدیده ای که جز بیماری جسم و روح برای زنان چیز دیگری دربر ندارد.
از نظر او تن فروشی یک برده داری مدرن است. از بیچاره گی، فقر و ناتوانی زنان تن فروش نهایت سوءاستفاده به عمل می آید. بسیاری از این زنان توسط پدران، برادران و یا همسران خود مجبور به تن فروشی می شوند. در چنین خانواده هایی بدترین برخوردهای ممکن با این زنان انجام می گیرد. درحالی که چنین مردانی از منبع درآمد همین زنان تغذیه می کنند.
گاهی در شوهای تلویزیونی آلمانی دیده می شود که زنان تن فروش از مزایای این کار تعریف کرده و از قانون و رفرم در امر تن فروشی حمایت می کنند. زابینه می گوید، این ها زنانی هستند که حاضرند برای ۵۰۰ یورو در چنین شوهایی شرکت کنند. زنانی که در این جا به تن فروشی مشغولند، نه توانی دارند و نه وقت که داوطلبانه در شوهای تلویزیونی شرکت کنند، آن ها فقط برای ادامه زندگی خود می جنگند.
طبق آماری که پلیس اشتوتگارت منتشر کرده است، ۸۰درصد از ۳۵۰۰ زن تن فروش که به طور رسمی به این کار مشغولند، خارجی بوده و دو سوم آن ها از کشورهایی که در سال های اخیر به اتحادیه اروپا پیوسته اند، به آلمان آمده اند.
دلالان انسان، این زنان را دسته دسته با اتوبوس به آلمان می آورند و در شهرها توزیع می کنند. آن ها از بدترین وضعیت سلامتی برخوردارند و اکثرا تحت تجاوز قرار گرفته اند. آن ها حاضرند برای ۱۰ یورو هرکاری انجام دهند. آن ها مبلغی از درآمد خود را برای خانواده خود ارسال می دارند و خود در مرز گرسنگی زندگی می کنند.
به علت وجود «قانون»، پلیس نمی توانست در کار این کلوپ خللی وارد آورد. پلیس بعدها به علت کمبود بهداشت و تخلفات مالیاتی رئیس کلوپ، توانست درب آن را تخته کرده و این کلوپ را در اشتوتگارت تعطیل اعلام کند. در حالی که کلوپ های مشابه در سایر شهرهای آلمان به کار خود ادامه می دهند.
با وجودی که پلیس اشتوتگارت نسبت به سایر شهرهای آلمان، بخشی متخصص و قوی در امر تن فروشی دارد اما کار زیادی از آن ها بر نمی آید.
پلیس می تواند پاسپورت ها را کنترل کند و از زنان بازجویی به عمل آورد. زنانی که خود را ارزان در اختیار مشتری قرار می دهند و بسیار جوان هستند. آن ها راضی به ۳۰۰ یورویی هستند که به دست می آورند و حاضرند از باقی ۸۰۰۰ یورو که دلالان برمی دارند، بگذرند و چیزی نگویند.
آن ها شکایتی نمی کنند و پلیس بدون این که از این زنان شکایتی در دست داشته باشد، نمی تواند هیچ اقدامی بکند. دلالان می گویند، این کار یک تجارت قانونی است. گسیل زنان به خیابان ها در حد ۱۴ ساعت در شبانه روز، تقاضای کرایه های بسیار بالا برای یک اتاق، برداشتن مقدار زیادی از درآمد دختر توسط دلالان و تمامی فجایعی که در قسمت قدیمی شهر اشتوتگارت پیش می رود، همه و همه «قانونی» است.
هر چند که در تئوری، دلالی و قاچاق انسان هم چنان غیرقانونی ست، اما این امر در عمل به سختی قابل اثبات است.
درحالی که چه برای قانون گذاران و چه برای پلیس واضح است که با یک باند به شدت جنایی سروکار دارند، اما دست شان به لحاظ قانونی بسته است.
قبل از رفرم سال ۲۰۰۲ در رابطه با تن فروشی که توسط دولت ائتلافی سبزها و سوسیال دمکرات های آلمان در آن زمان به عمل آمد، پلیس این امکان را داشت که با کوچک ترین سوءظنی وضعیت خانه های فحشاء را از نزدیک کنترل کند. اما اکنون پلیس نیز بنا به قانون حق دخالت در این امور را ندارد و وضعیت زنان تن فروش نیز نه تنها با این رفرم بهتر نشده، بلکه راه های فرار دلالان و واسطه ها از قانون گسترده تر شده است.
با وجودی که طبق قانون، دلالی شامل مجازات است، تحقیقات نشان می دهد که ۹۵ تا ۹۷ درصد زنانی که به تن فروشی می پردازند، وابسته به یک دلال و واسطه می باشند.
سابقا قانونی وجود داشت که مطابق آن کمک به «فحشاء» جرم محسوب می شد. این قانون با رفرم دولت ائتلافی قبلی آلمان لغو شد و در نتیجه امر پی گیری و مجازات واسطه ها به مراتب سخت تر از گذشته شده است.
زنان تن فروش حاضر به افشای دلالان نیستند و غالبا آنان را دوست پسر و شریک زندگی خود می نامند. بسیاری از زنان تن فروش که قربانی خشونت نیز هستند، با چشمان کبود و بدن ضرب دیده، داستان تصادم با کمد و افتادن از پله را تکرار می کنند. آن ها با زبان خود ادعا می کنند که درآمد خود را با کمال میل در اختیار «دوست» خود قرار می دهند. پلیس با زنانی وحشت زده، ناتوان، ضعیف و وابسته روبرو است.
در چنین شرایطی دلالان می توانند بدون واهمه از مجازات تا آخرین حد ممکن از «کالا» ی خود بهره برداری کنند.
در کشور سوئد نیز خریداری تن جرم است. اما در آلمان دست یابی به چنین هدفی بسیار دور به نظر می رسد. ظاهرا امر دلالی انسان برای بسیاری یا بی اهمیت است و یا نمی دانند که از این طریق چه فاجعه ای بر زنان روا می شود.
منتقدان نسبت به قوانین ممنوعیت تن فروشی مدل سوئدی معتقدند که این شکل ممنوعیت، پدیده تن فروشی را زیرزمینی و غیرقابل کنترل می کند. در حالی که اگر قانون ممنوعیت وجود داشته باشد، پلیس می تواند به میزان بسیار زیادی خرید و فروش انسان را تحت تعقیب و پی گیری و کنترل قرار دهد.
در کشور آلمان اما، خرید و فروش تن به امری شیک و مجلسی تبدیل شده و با حرفه های دیگر هم سطح انگاشته می شود. چنین امری یک توسعه ناگوار با پیامدهای زشت برای جامعه آلمان است.
مانند پاشا
سوانته تیدهلم کارگردانی است سوئدی که برای تهیه فیلمی به نام «مانند پاشا» به آلمان سفر کرد. این فیلم مستند گزارشی است تکان دهنده از یک فاحشه خانه به نام پاشا در شهر کلن آلمان.
در فیلم «مانند پاشا»، تماشاچی وارد فاحشه خانه شده و ۱۱ طبقه آن را در می نوردد. روزانه ۸۰۰ مرد به این خانه مراجعه می کنند. فاحشه خانه پاشا جایی ست که مردان را با امتیازات و حقوق نامحدود و زنان را با ناتوانی و عجز نامحدود به نمایش می گذارد.
در قسمتی از فیلم، مصاحبه ای با مدیر این خانه انجام می گیرد و از او سوال می شود که آیا می تواند خود را به جای این زنان تصور کند. مدیر مزبور سوال را توهینی نسبت به خود تلقی کرده و از آن دلخور می شود. روشن است در جامعه ای که اخلاق دوگانه نسبت به زنان و مردان حاکم است، یک مرد نه تنها نمی تواند، بلکه نمی خواهد و حتی مانع می شود که احساس هم دردی با این زنان به درونش راه پیدا کرده و خود را در جای یک زن تن فروش تصور کند.
در این مصاحبه ها نشان داده می شود که مردان مراجعه به فاحشه خانه و خریداری تن زن را حق خود دانسته و به هیچ وجه احساس ناراحتی وجدان نمی کنند. آن ها باور ندارند که کار اشتباهی می کنند و یا از این طریق به این زنان، خود و جامعه صدمه می زنند.
یکی از دوندگان زن ملی دوهای نیمه استقامت آمریکا اقرار کرده که پس از دوران ورزش حرفهایش سال گذشته به تن فروشی مشغول بوده است.
به گزارش پایگاه اطلاع زسانی شبکه خبر ، سوزی فیور هملیتون 44 ساله که متأهل و دارای یک فرزند است در رقابتهای المپیک 1992، 1996 و 2000 برای تیم ملی دومیدان آمریکا دویده بود و هم اکنون اقرار کرده که به دلیل افسردگی و مشکلات ناشی از ازدواج به تن فروشی پرداخته است.
وی سال گذشته به ازای دریافت 600 دلار برای هر ساعت برای شرکتی در لاس وگاس کار میکرده و البته در لس آنجلس، هیوستون و شیکاگو نیز فعالیتهایی داشته است.
وی با افشای رازش توسط یک سایت خبری آمریکایی بیان کرده که اشتباه بزرگی را مرتکب شده و انتظار ندارد تا مردم او را درک کنند.
وی در دوران حضورش در رقابتهای المپیک موفق به کسب مدال نشده بود اما 7 قهرمانی رقابتهای ملی آمریکا را در کارنامه دارد.
وی هم اکنون به همراه شوهرش در خانهای 600 هزار دلاری در ویسکانسین زندگی میکند.
وی گفته که همسرش از فعالیتهای او مطلع بوده و تلاش زیادی کرده تا این کار را متوقف کند.
وی هویت واقعی خود را به برخی از مشتریانش میگفته و هم اکنون مظنون است که یکی از همان مشتریان رازش را افشا کرده باشد.