زمان : 24 Farvardin 1392 - 00:03
شناسه : 67652
بازدید : 2966
دكتر ولي شاهي دوستي مخلص و باوفا دكتر ولي شاهي دوستي مخلص و باوفا رضا سلطان زاده مديرمسئول آیینه یزد

در مدارك موجود و اسناد‌متعددي كه درباره نهضت و انقلاب اسلامي ايران و خدمات مردم يزد در جهت پيشبرد و پيروزي انقلاب اسلامي چاپ و توزيع گرديده است درباره دكتر ولي شاهي و خدمات شايسته آن مرحوم مطالبي نگاشته شده كه به اختصار به بخش‌هايي از آن اشاره مي‌شود:

«ولي شاهي فرزند علي،‌متولد 1314 يزد، ‌وي در سال 1335 در رشته‌ي بيهوشي به تحصيل پرداخت و در سال 1345 به يزد بازگشت. او در زمان تحصيل از دانشجويان مبارز و مسلمان بود زماني كه به يزد آمد، با آيت ا... صدوقي، دكتر سيدرضا پاك‌نژاد، ‌دكتر رمضانخاني و گروهي ديگر از تحصيل كردگان مسلمان طرح دوستي ريخت و در امور خيريه و عام‌المنفعه و كمك به فقرا پيش قدم بود. در اوايل دهه‌ي 50 به همراه دكتر پاك نژاد و دكتر رمضانخاني و سيداحمد دستمالچي در راه اندازي موسسات فرهنگي– اسلامي اهتمام زيادي داشت. از جمله كارهايي كه با همياري وي ايجاد شد، تاسيس گروه فرهنگي علوي در يزد و نخستين دبستان دخترانه‌ي اسلامي و صندوق تعاوني حضرت ولي عصر بود كه با همياري شهيد پاك نژاد و دستمالچي در يزد ايجاد كردند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي رياست هلال احمر يزد را به عهده داشت. شاهي از چهره‌هاي معروف بود كه پيش از انقلاب براي ارتقاي سطح فرهنگي و بينش اسلامي نوجوانان يزدي فعاليت‌هاي زيادي داشت.»1

رييس ساواك يزد روز 13/3/1357 طي نامه‌اي به مدير كل اداره سوم سازمان اطلاعات و امنيت كشور مي‌نويسد:

«در ساعت 9:30 روز 10/3/57 بنا به تقاضا و تمايل شيخ محمد صدوقي ملاقاتي بين نامبردگان و آقاي دكتر رهنوردي استاندار يزد در منزل دكتر ولي شاهي متخصص بيهوشي كه از طرفداران شيخ محمدصدوقي و از متعصبين مذهبي نيز مي‌باشد صورت گرفته ابتدا ضمن تعارفات معموله شيخ محمدصدوقي از درج مقاله روزنامه اطلاعات مورخه 17/10/56 انتقاد و اظهار داشته و با اينكه روزنامه اطلاعات مايل به درج مقاله مزبور نبوده ولي از طرف دولت اجازه درج و چاپ مقاله مذكور داده مي‌شود و چون مقاله موصوف برعليه جامعه روحانيت ايران درج شده دولت هم در صدد التيام موضوع برنيامده اين حوادث و وقايع در مملكت بوجود آمد ضمناً اضافه نموده اقدامات بي‌رويه و تيراندازي بدون جهت پليس در جريانات حادثه 10/1/57 يزد منجر به كشته شدن و مصدوم گرديدن عده‌اي و زنداني شدن چند نفر و تحت شكنجه قرار دادن آنها گرديده كه نتيجتاً‌باعث نارضايتي و ناراحتي جامعه روحانيت يزد گرديده و حتي به تقاضاي جامعه روحانيت يزد مبني بر آزادي زندانيان ترتيب اثري داده نشده و به طوركلي قواي انتظامي را باعث به وجود آمدن حوادث مذكور دانسته است.»2

دكتر ولي شاهي در كارهاي خير پيشقدم و از افرادي بود كه به وظايف ديني عمل مي‌كرد و از جمله خمس و سهم امام مي‌پرداخت از خيرين مدرسه ساز بود و ديگران را نيز تشويق به اين امر خير مي‌كرد با دوستان با خلوص دل و نيت پاك عمل مي‌كرد. در جلسه‌اي كه به منظور بزرگداشت فرهنگي فرزانه و محقق وارسته شادروان احمد مدقق يزدي برگزار شده بود. سخنان دكتر شاهي در آن محفل آنچنان مورد توجه حاضران قرار گرفت كه صفا و صميميت و اخلاص و يكرنگي او در دوستي، همگان را به تحسين واداشت.

مرحوم پدرم از ابتداي نوجواني با دكتر ولي شاهي آشنا و به علت سال‌ها تلاش و زحمت در سالهاي آخر عمر مريض شده بودند بارها اتفاق مي‌افتاد مرحوم پدرم به من مي‌گفتند: «رضا» برو و به دكتر «ولي» بگو بابا اين ناراحتي و مريضي را دارد. در اين گونه موارد با علاقه و روي خوش، زنده ياد شاهي قبل و يا بعد از رفتن به بيمارستان و اتاق جراحي به خانه اينجانب يا برادرم مي‌آمدند كه پدرم را ويزيت و عيادت كنند و از همه مهمتر بنشينند و با هم درد دل كنند. از جملات و مطالب محبت‌آميزي كه بين آن دو آشناي ديرين رد و بدل مي‌شد گاه اشك شوق از چشمانم جاري مي‌گشت و مي‌گفتم خدايا! چگونه به درگاه تو شاكر و سپاسگزار باشم كه در زندگي آشنايان و دوستاني اين گونه مخلص و با وفا به من عنايت فرمودي كه هيچ گاه از عهده شكرگزاري آنها نمي‌توانم برآيم. سال‌ها شاهد اين برخوردهاي دوستانه و محبت آميز بودم. بعد از اين گفتگوها نشاط و شادي در سيماي پدر بزرگوارم احساس مي‌كردم و اين نشست‌ها تسكيني بر آلام و ناراحتي‌هاي ايشان بود.

اگر امكان داشت اينگونه رفتارها و كردارها را به نحوي به نسل جوان بويژه به دانشجويان منتقل كرد و زندگي پزشكي متخصص و آگاه و روشنفكر را نشان داد كه آنها بدانند مسلمان و متعهد و مردمي بودن، بارها به جبهه‌ها شتافتن و به رزمندگان و ايثارگران خدمت كردن، رفيقي صميمي و وفادار بودن، خدمات فرهنگي و آموزشي شايان انجام دادن، خوش برخورد و به معناي واقعي انقلابي بودن، همگام و همراه و با مردم مومن زندگي كردن و داشتن صفات بارز انساني مي‌تواند در زندگي فردي نمود پيدا كند كه مردم ببينند و از آن سرمشق بگيرند. نوروز امسال اولين بهاري است كه نگارنده دوستي عزيز و ارجمند با خصوصيات ارزشمند و قابل تقدير و ستايش را از دست داده است. اكثر چهارشنبه شب‌ها دوستاني كه در جلسه تفسير قرآن شركت مي‌كنند از لطف خوش، ادب،‌متانت، قاطعيت و حق‌گويي شادروان دكتر شاهي ياد مي‌كنند و از خداوند علو درجاتش را مسئلت مي‌نمايند.

ذكر اين نكته ضروري است كه زنده ياد دكتر ولي شاهي از معدود افرادي بودند كه حقير را در چاپ و نشر اين هفته نامه تشويق مي‌نمودند. روحش شاد و يادش گرامي باد.



 

پي نوشت‌ها:

1- «انقلاب اسلامي يزد»، محمد عابدي اردكاني و محمدحسن ميرحسيني، جلد دوم، صفحه 402 و 403

2- «ياران امام به روايت اسناد ساواك»، چاپ 1377، صفحه 195