زبان دراز با نزديك شدن به پايان دوره شوراي شهر، اين فكر بيشتر به ذهنش فشار ميآورد كه بعداً چه خاكي بر سر كند !
مثلاً عقل كدام يك از زبان درازان بيسليقه ميرسيد كه ميتوان قديمي ترين پارك شهر را ناقص كرد و اين همه درخت كهنسال را از بين برد تا ساختماني براي شوراييان بسازيم كه كنار شهرداري باشند. برگ سبز در يزد فراوان است!! و زمين كم يا براي حفظ خاطرات و قرينه سازي شهر ميدان جلو امير چقماق كه قديمي ترين و پر خاطرهترين ميدان است چهار راه كنيم كه گره كور ترافيك كورتر شود اصلاً به اين ابتكار فكر كردهايد؟
خدا را شكر حالا ديگر اين جور نيست كه بعضيها بفهمند كجا قراره خيابان و بلوار بشه بروند زمين بخرند. ولي اخيراً هنر درآمد زايي و از هوا كره گرفتن و يا به قول «كيانوش» در سريال برره كه ميگفت:« پول بده پول زور بده» به ما نشان دادند.
منظورم عوارض ورود به ترمينال و خروج است ! نميدانم عوارض چه خدماتي؟!! شايد خواستهاند فاصله بين غني و فقير را بردارند آخه اغنيا فرودگاه روند و فقرا ترمينال !
ولي بنده پيشنهاد دارم به جاي اخذ عوارض به شرح زير عمل كنند.
چون همين چند روز شاهد حضور كانديداهاي شورا در تمام مجالس اعم از عزا و جشن عروسي و روز تولد و مجلس ختم حتي ختنهسورانها هستيم شما به محض ورود دوستان كانديدا عوارض ورود به جلسه از آنها بگيريد و بگوييد هر چه عوض داره گله نداره. راستي خيلي دلمان برايتان تنگ شده بود !! نميدانم اين جلسات حق جلسه هم داره يا نه؟
راستي خيابانهاي آب گرفته و ميدانهاي استخر شده و چاله چولههاي شهر هم شما را به ياد هيچ چيز و هيچ كس مياندازد؟