گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من/ﺁن چه البته به جایی نرسد فریاد است
مردم بافق؛ در اردیبهشت ماه سال گذشته به نشانه اعتراض به خیابان ها ریختند و سعی داشتند فریاد خود را به گوش مسئولانی برسانند که سالیان متمادی ،در برابر فریاد خفته ﺁنها سکوت کرده بودند و یا با ایجادترس و وحشت مانع اعتراض ﺁن ها شده بودند .
بنابراین مردم یک پارچه ومتحد به میدان ﺁمدند و خواستار احقاق حقوق پایمال شده خود گردیدند و پاشنه ﺁشیل قدرت رانشانه گرفتند که همان راه ﺁهن بود چون راه ﺁهن تنهاجایی بود که مسئولان را به عکس العمل وامی داشت اما در نهایت با متحمل شدن خسارات فراوان به خانه هایشان برگشتندو فقط توانستند نارضایتی خود , از بی عدالتی ها را به گوش مسئولانی برسانند که ساکنان برج عاج بودند.
در اقدامی مشابه در ماههای اخیر ،ﺁتشی از زیر خاکستر تبعیض در بهاباد زبانه کشید ومردم به ستوه ﺁمده از بی عدالتی، با بستن ﺁب به روی چادر ملو ،در صدد رسیدن به اهداف خود گردیدند که بادخالت یگان ویژه و متحمل شدن خسارات مادی و معنوی کار به پایان رسیدواین پرونده مختومه اعلام شد.
این بار اماصدای اعتراض از طرف کشاورزان اصفهانی ،مرکزنشینان را به تکاپو انداخته است وﺁن ها را بابحرانی جدی مواجه کرده است بااین تفاوت که این دفعه، ﺁن ها تمام کننده مسئله نخواهند بود و رشته کار در دست دیگرانی است که حیات ﺁن ها وابسته به تصمیم ﺁنهاست.
وجوه اشتراک این سه اتفاق که در حدود دو سال روی داده است درنوع خود قابل توجه است:
۱-هیچ کدام از اعتراض ها ،رنگ وبوی سیاسی نداشته است و معترضان ،وابسته به هیچ حزب و جناحی نبودند بلکه مردمانی عادی بودند که از تبعیض وبی عدالتی به ستوه ﺁمده بودند و چون مسئولان نتوانستند ویا نخواستند که مشکل ﺁن هارا حل کنند ،خود دست به کار شدند تا از راههای غیر قانونی حق خود را بستانند.
۲- هیچ توطئه یا برنامه قبلی و دست های پنهانی در کار نبوده است ومعترضان وابسته به هیچ سازمان و تشکیلات برون مرزی نبودند و از هیچ سازمانی هم پول نگرفته بودند.
۳- اعتراض مردم بافق، اغتشاش خوانده شد ودر ابتدا قرار بود برای ﺁن ها سناریویی تهیه شود تا مردم را اراذل و اوباش به حساب ﺁورند و ﺁنها را اغتشاش گرانی بدانند که قصد تخریب اموال دولتی رادارند که خوشبختانه دست خدا از ﺁستین بیداری مردم بیرون ﺁمد واین نقشه، نقش برﺁب شد همان گونه که امروزه کشاورزان اصفهانی از طرف مرکز نشینان ،اراذل و اوباش خوانده می شوند.
۴-تمام اعتراض ها به علت ظلم وبی عدالتی و تبعیضی بوده که در حق مردمان این شهرها روا داشته شده وبی شک این زیبنده ی جامعه ای که خودرا داعیه دار عدالت می داند, نمی باشد.
۵-معترضان دقیقا به مراکزی هجوم برده اند که فکر می کردند مسئولان را به واکنش وامی دارد و ﺁن ها می دانستند که اعتراض مدنی در قالب همایش و راهپیمایی وطومارنویسی، راه به جایی نخواهد برد بنابراین به روش های غیر متمدنانه روی ﺁوردند و برای رساندن فریاد مظلومیت خود به تخریب اموالی پرداختند که هزینه ﺁن از جیب خودشان پرداخت شده است به گونه ای که هزینه تخریب لوله های ﺁب، معادل سی میلیارد تومان برﺁورده شده است واین مبلغ اندکی نمی باشد!
۶-سوء مدیریت وبی تدبیری مسئولان چه قبل از روی دادن این حوادث و چه برای خاتمه دادن به این حوادث امری کاملا مشهود است چون مسلما این حرکات به صورت دفعی و یک باره به وجود نیامده است بلکه کینه هایی بوده که در سینه ها انبار شده بوده و فقط نیازمند جرقه ای بوده تا خرمن امنیت جامعه را به ﺁتش بکشد و خساراتی را ایجادکندکه بعید به نظر می ﺁید کسی پاسخگوی هزینه این خسارت ها باشد.
۷-درتمام این قضایا تنها چیزی که وجود ندارد قانون و پایبندی به اخلاق اجتماعی است .اگر قرار باشد هر گروه و قبیله ای برای گرفتن حق خود قانون رادور بزند و خود مجری قانون باشد پس تکلیف قانون مداری و نظم اجتماعی چه می شود؟ﺁیا ما واقعا ساکنان هزاره سوم میلادی هستیم یا این که در عصر جاهلیت به سر می بریم که هر قوم وقبیله فقط به فکر منافع خود است ؟ﺁیا ما واقعا میراث داران فرهنگ وتمدن ایرانی هستیم ؟
۸-تمام این مسائل به علت بی توجهی و بی تفاوتی مسئولان به مطالبات و خواسته های به حق مردم بوده است .واقعا چرا گوش های شنوا برای دردهای مردم وجود ندارد ؟تاکی می خواهیم همه چیز را انکار وتکذیب کنیم ووقتی کارد به استخوان تحمل مردم رسید و کار از کار گذشت، از خواب خرگوشی بیدار شویم وکاسه چه کنم چه کنم دردست بگیریم وبه دنبال راهکار و راه حل بگردیم؟
ﺁیا مردمی که این گونه اعتراض خود را اعلام می کنند ذی حقند یا در صدد ﺁشوب و اغتشاشند؟اگر ﺁن ها تنها راه ممکن را اعتراض غیر متمدنانه دانسته اند و خواستار احقاق حقوق خود بوده اند پس باید در ادعاهای عدالت ورزانه و نوعدوستانه مسئولان تردید کرد واگر مردم در ایجاد ﺁشوب مقصر هستند باید برای فرهنگ وتمدن ایرانی و اسلامی ،مجلس عزا گرفت که بدین سمت و سو کشانده شده است!
واقعاچه بر سر مردم ﺁمده است که برای گرفتن حق خود به غیر متمدنانه ترین روش ها متوسل می شوند و تیشه بر ریشه خود می زنند و این گونه اموال بیت المال را تخریب می کنند تا بتوانند به حق خود برسند.؟ﺁیا مسئولان نباید به خود بیایند و این حوادث را زنگ خطری برای خود به حساب ﺁورند؟ تاکی باید شعار «علاج واقعه قبل از وقوع» را سر دهیم و خودمان کمترین تقید وپایبندی به ﺁن نداشته باشیم؟
ﺁیااین حوادث در حقیقت مصداق عینی حدیث شریف« الملکُ یَبقی معَ الکُفر ولایَبقی مع الظلُّم» نیست؟ بدین معنا که ظلم وستم دوامی ندارد و چوب خدا که در حقیقت همان اراده مردم است روزی بی خبر و بی صدابر سرظالم فرود خواهد ﺁمد بی ﺁن که خود متوجه باشد.
ﺁیا می توان امیدوار بود که دیگر چنین حوادثی اتفاق نخواهد افتاد یا این که باز هم باید شاهد تکرار این حوادث باشیم بی ﺁن که از ﺁن ها درس عبرت گرفته باشیم؟پس تا هنوز زیاد دیر نشده ،باید فکری کرد تا خواسته های به حق مردم، از راههای مسالمت ﺁمیز وبدون توسل به زور و خشونت حل و فصل شود وامیدواریم ؛کبک های رویا پرداز، سرهای خودرااززیر برف تجاهل بیرون بیاورند و واقعیات را ببینند و از انکار حقیقت دست بردارند که حقیقت مانند نوری است که فقط خفاشکان ازدیدن ﺁن عاجز هستند.
ﺁفتاب ﺁمددلیل ﺁفتاب/چون دلیلت باید ازوی رو متاب