شفقنا- پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه: دیگر از عبور خنک زاینده رود که دل گرم اصفهان و چشمان منتظر پرندگان مهاجر را می خنداند، خبری نیست! زاینده رود متلاطم گذشته، سی و سه پل و پل خواجوی نامدارش را نیز به سوگ خود واداشته است چه رسد به ایرانی که اصفهان را با زاینده رود و نسیم روحبخش آن می شناسد. آیا زاینده رود بیدار خواهد شد؟
خشک شدن تدریجی زاینده رود و پیامدهای اجتماعی و محیط زیستی آن از جمله مرگ تالاب گاوخونی، تولید ریزگردها، بیکار شدن کشاورزان شرق اصفهان و اعتراضات اخیر به بحرانی جدی و مساله ای ملی تبدیل شده و بسیاری از کارشناسان علمی، رسانه ها و ... را متوجه خود کرده است.
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه اقتصاد حوزه زاینده رود با منابع طبیعی آن هماهنگ نیست، عنوان داشت که گرفتن آب زاینده رود از اصفهان برای آباد کردن جایی دیگر نادرست است؛ از این بحران نباید ترسید بلکه باید درس گرفت و اجازه داد آب زاینده رود بدون مداخله انسانی هر جا که لازم است برود. تنها راه موجود این است که باید بخشی از زمین ها از کارکرد کشاورزی خارج و برای آن اشتغال جایگزین ایجاد شود.
دلیل اصلی شرایط فعلی زاینده رود، عدم تطابق عملکرد انسانی با رفتار طبیعت
دکتر افشین دانه کار، مدیر گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران اتفاق رخ داده در زاینده رود یعنی عدم تطابق عملکرد انسانی با رفتار طبیعت را دقیقا مشابه دریاچه ارومیه دانست و گفت: اگر رفتار طبیعت، منابع خود را اندازه مشخصی اعلام می کند بشر نمی تواند چیزی بیش از آن از او بخواهد. به عنوان مثال هنگامی که پدر خانواده ماهی یک میلیون درآمد دارد، آیا فرزندان این خانواده می توانند تقاضای سه میلیون تومان داشته باشند؟ در آن صورت پدر خانواده چیزی برای عرضه ندارد و باید از جان و زمان خود هزینه کند اما آیا فرزندان به مرگ پدر راضی هستند؟ بنابراین فرزندان انتظارات خود را با درآمد پدر هماهنگ می کنند.
چرا طبیعت را استثمار می کنیم؟
او با بیان اینکه ایران در منطقه ای گرم و خشک و تحت تاثیر نوسانات دوره ای کم آبی و پرآبی قرار دارد، گفت: به دلیل موارد ذکر شده بودجه آبی ما محدود است؛ نمی توان صرفا برنامه ای را که برای پیک پرآبی تهیه شده است بدون توجه به اینکه پیک ضعیفی نیز وجود دارد، در بهره برداری از منابع، اجرا کرد. انسان نیز هنگامی که سرحال و پرانرژیست بازده بیشتری نسبت به زمانی دارد که بیمار و دچار کسالت است؛ زمانی که بیمار است حجم کار خود را کاهش می دهد. در روابط انسانی اگر فردی را بدون در نظر گرفتن قوی یا ضعیف بودنش در شرایط فعلی مجبور به انجام کاری کنیم یعنی آن شخص را استثمار کرده ایم. مگر این در ادبیات حقوق بشر وجود ندارد؟ پس چرا طبیعت را استثمار می کنیم؟
منابع طبیعی، بخشی از حقوق فردی و اجتماعی انسان است
دانه کار منابع طبیعی را بخشی از حقوق فردی و اجتماعی انسان خواند و تصریح کرد: بنابراین همانطور که آزادی ها و حقوقی برای فرد و جامعه در نظر گرفته می شود برای طبیعت نیز باید حقوقی قایل شد. در نتیجه می توان گفت در حال حاضر طبیعت توسط ما استثمار شده است و حقوقی برای او قایل نیستیم. عملا با استثمار طبیعت، خود را استثمار می کنیم زیرا بقای اجتماعی ما به حقوق طبیعت وابسته است. تا زمانی که مردم متوجه نشوند که عدم توجه به آلودگی های محیطی مانند آلودگی هوا عدم توجه به حقوق اجتماعی است، راه به جایی نمی بریم؛ باید توجه کرد اگر محیط زیست سالم نباشد، بخشی از وظایف دولت برای تامین حقوق اجتماعی انجام نشده است.
عامل شکل گیری بحران فعلی زاینده رود، عملکرد برنامه ریز است
او با بیان اینکه عدم تطابق رفتار انسان در بهره برداری با ظرفیت منابع یا نوسان تغییرات آن به منابع فشار وارد می کند، تاکید کرد: در این جایگاه، مشکل، عملکرد فرد برنامه ریز است؛ زمانی که بهره برداری از منابع به صورت غیر درازمدت برنامه ریزی شوند و بدون در نظر گرفتن توان خودبازیابی برای منابع، انتظار بازده درازمدت وجود دارد بحرانی ایجاد می شود که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
اقتصاد حوزه زاینده رود با منابع طبیعی آن هماهنگ نیست
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: حوزه زاینده رود برای تولیدات کشاورزی به این منبع(آب زاینده رود) بسیار وابسته شده است و هیچ منبع اقتصادی جایگزین برای آن باقی نگذاشته ایم در صورتی که بسیاری از استان های کشور اصلا آب ندارند، آیا اقتصاد ندارند؟ چرا تولید کاشی و سفال مربوط به حوزه یزد است؟ زیرا اقتصاد خود را با منابع طبیعی اش منطبق کرده است. هماهنگ نبودن اقتصاد منطقه ای با منابع طبیعی آن به معنای فشار به یکی از منابع و وابستگی بیش از اندازه به آن یک منبع است که این وابستگی، تولید و تمرکز جمعیت را به همراه خود می آورد. در جریان این اتفاقات، هنگامی که دیگر چیزی نباشد، مردم به جان هم می افتند مثلا لوله آب را سوراخ می کنند که سهم یک استان دیگر را بگیرند.
آب رساندن از استانی به استان دیگر نمایانگر عدم تطبیق ظرفیت با بهره برداری در آن استان است
او آب رساندن از یک استان به استان دیگر را به معنای عدم تطبیق خوب ظرفیت ها با بهره برداری ها در آن استان دانست و افزود: با توجه به گذشته و از بین رفتن روستاهایی که در زمانی حیات داشتند، می توان دریافت که آن روستا تا زمانی که دارای منبع بود وجود داشت و در زمان نبود منبع، مردم آن مجبور به مهاجرت به محلی دیگر شدند. برای توسعه شهرها، شهر ایجاد شده یا باید به منبعی غیر از منابع زمینی و استفاده صرف از آب و زمین وابسته باشد مانند ترابری، بازارچه مرزی یا خدمات گردشگری یا اگر قرار است این جمعیت به آب و خاک وابسته باشد باید براساس موجودی ها ظرفیت بارگذاری فعالیت داشته باشد؛ عدم رعایت این مساله به معنای مقصر بودن انسان است.
در برنامه درازمدت باید به سمت هماهنگی اقتصاد با توان محیط زیست حرکت کرد
دانه کار با بیان اینکه "مقصر بودن" در اینجا یعنی انسان نتوانسته است خود را با محدودیت ها هماهنگ کند، اظهار کرد: زمانی هم که نمی تواند خود را با محدودیت ها هماهنگ کند، هر مدیری فقط برای رفع بحران، در یک دوره انتقال آبی انجام می دهد و برنامه درازمدتی وجود ندارد. در برنامه درازمدت باید به این سمت حرکت کرد که معیشت و اقتصاد با توان محیط زیست هماهنگ باشد.
گرفتن آب زاینده رود از اصفهان برای آباد کردن جایی دیگر نادرست است
بستن آب بر اصفهان همان قدر غم انگیز است که افغانستان آب هامون را بر ایران ببندد
او با اشاره به بستن آب زاینده رود بر مردم اصفهان، گفت: اساسا بستن آب یا انتقال آب به جایی دیگر اتفاقی غیر طبیعی است؛ آب زاینده رود را از اصفهان گرفته اند برای اینکه جای دیگر را آباد کنند، این نادرست است. زمانی صحبت "فدراتیو" بود به این معنا که هر منطقه با توجه به منابع خود برنامه ریزی کند یا به قول مصطلح، " پایت را با توجه به گلیمت باید دراز کنی". اتفاقی که در زاینده رود رخ داده است مانند این است که ترکیه که دجله و فرات از داخل آن عبور کرده است اعلام کند "من دیگر به عراق آب نمی دهم" یا افغانستان بخواهد آب را ببندد و جلوی رسیدن هامون را به ایران بگیرد و همان قدر غم انگیز است که ما آب را به اصفهان بسته ایم.
کارهایی چون استفاده مشترک از آب باید تدریجی و پس از انجام ظرفیت یابی صورت گیرد
این استاد دانشگاه با بیان اینکه با بستن آب زاینده رود و آب سد بر اصفهانی ها، چه مجاز و چه غیر مجاز مردم به سراغ سفره های زیرزمینی خواهند رفت و سفره از پایین خشک می شود، تاکید کرد: تصمیمات این چنینی نباید ضربتی و شلاقی صورت گیرد. اگر قرار است استفاده مشترک از منابع نیز انجام شود باید به صورت تدریجی و پس از ظرفیت یابی انجام شود.
باید مصرف را منطبق با منبع کاهش داد
او با ارائه مثالی در این زمینه افزود: به عنوان مثال زمانی که گفته می شود می خواهیم در تولید گندم خودکفا شویم یعنی به اندازه نیازمان گندم تولید کنیم و از بیرون وارد نکنیم؛ نمی گوید نیازت را کم کن، می گوید به اندازه نیاز تولید کن. آیا واقعا تولید ما کمتر از نیازمان است؟ هنگامی که این حالت پیش آمد و مجبور شدیم به سمت کاهش نیاز ها یعنی همان اصلاح الگوی مصرف حرکت کردیم. در گذشته حدود سی درصد نان ها در کشور دور ریخته می شد تا زمانی که مردم مجبور شدند قیمت واقعی نان را بپردازند و امروز حتی سوخته آن را نیز استفاده می کنند. هنگامی که ارزش واقعی منابع پرداخته شود از آن منبع، درست استفاده خواهند کرد بنابراین گاهی باید رفتار خود را تغییر دهیم و همیشه منابع به وفور وجود ندارند بلکه باید مصرف را منطبق با منبع و تولید کاهش داد.
شرایط انقباضی ایجاد شده رفتار مصرفی مردم را اصلاح می کند
دکتر افشین دانه کار با تاکید بر اینکه اتفاقا شرایط انقباضی یا اقتصاد مقاومتی را می پذیرد، توضیح داد: شرایط انقباضی ایجاد شده رفتار مصرفی مردم را اصلاح می کند.
او وجود سوبسیدها را در گذشته نادرست خواند و اظهار کرد: هر چند در حال حاضر نیز سوبسید به گونه ای اشتباه استفاده می شود یعنی یارانه باید دست تولیدکننده باشد. اساسا یارانه اتفاق اشتباهی بود مردم باید بفهمند پول واقعی برق، گاز و آب چه قدر است تا درست مصرف کنند. هنگامی که می دانند مصرف زیاد پرداخت هزینه بیشتر را به دنبال دارد و افزایش قیمت را به خوبی حس و مصرف را کنترل می کنند؛ در این صورت نیازی به این تبلیغات گسترده برای مصرف درست نخواهد بود. دنیای امروز بر همین سبک و سیاق مدیریت می شود، تبلیغ نمی کنند که "آب را درست مصرف کنید، هر چه می خواهی مصرف کن اما باید پول آن را بدهید!" به همین دلیل مردم، مصرف خود را با میزان موجودی خود تنظیم خواهند کرد.
مدیر گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه دلیل کم بودن آب، منطبق نبودن مصرف ما با منبع است به شرایط فعلی حوزه زاینده رود اشاره کرد و گفت: دولت نتوانسته است منابع را مدیریت کند.
تصمیم گیران باید در الگوهای تولید اقتصاد روستایی و منطقه ای بازنگری کنند
او معتقد است: دیگر در حوزه زاینده رود، کشاورزی و تولید وابسته به آب نتیجه نمی دهد باید به دنبال منابع جایگزین رفت. در اصفهان پتانسیل های فراوانی وجود دارد؛ می تواند به سادگی قطب گردشگری باشد یا سایر فعالیت های خدماتی و صنایعی که وابسته به آب نیست یا به آب کم نیاز دارد، پایه ریزی شود. صنایع دستی اصفهان، سفال، سرامیک، آجر و تولیداتی که در آن حوزه وجود دارد نیز مورد توجه بیشتری قرار گیرد؛ با توجه بیشتر حتی می توان این محصولات و صنایع دستی را صادر کرد. آیا همه استان ها باید گندم و برنج تولید کنند؟ نیاز به اقتصاد منطقه ای و مطابق با منابع احساس می شود؛ شاید اتفاق رخ داده در اصفهان، تصمیم گیران را به سمت بازنگری الگوهای تولید اقتصاد روستایی و منطقه ای سوق دهد. از این بحران باید درس گرفت نه این که ترسید.
دانه کار با اشاره به تهیه دستورالعمل و ضوابط برای تامین حق آبه رودها و... در وزارت نیرو تصریح کرد: اداره تخصیص آب نیز این دستورالعمل را رعایت می کند اما از پشتوانه قانونی آن اطلاع ندارم. این دستورالعمل مانع سدسازی نیست بلکه در ساختن سد نیز باید حق آبه آن منبع را به گونه ای که این آبراهه را از نظر منابع آب پایدار نگه دارد و بتواند عملکرد خود را داشته باشد در نظر گرفت. البته حق آبه اکولوژیک یعنی آن مقدار آبی که ساختار و فرایندهای اکولوژیک و چرخه های غذایی آبراهه را پایدار نگاه دارد نه اینکه فقط آب داشته باشد. فعلا وزارت نیرو در این اندازه که این آبراهه بدون آب نماند حق آبه را تعیین می کند البته در حال رفتن به سمت تعیین حق آبه اکولوژیکی نیز هست.
خشک شدن تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه ها را باید به عنوان یک فرصت دید
او ادامه داد: تا زمان فعلی اصلا این حق آبه معمولی در حد آب داشتن آبراهه نیز تعیین و جدی گرفته نمی شد؛ به همین دلیل است که تاکید می کنم بحران ها ما را به سمت اصلاح رویه هایمان خواهد برد. به اعتقاد من خشک شدن تالاب ها، دریاچه ها و رودخانه ها را باید به عنوان یک فرصت دید زیرا افتی یکی دوساله موجب جدی شدن مسایل و کمک به اصلاح روش های غلط در آْینده می شود و به دلیل وجود مشکلات و بازدهی نداشتن سرمایه گذاری در سد، توسعه سد زدن را محدود می کند کما اینکه اساسا در کشورهای گرم و خشک تا این اندازه سد نمی زنند.
ایران باید به سمت آبخوانداری حرکت کند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در کشورهای گرم و خشک آب را زیر زمین نگه می دارند نه روی زمین، گفت: ایران باید به سمت آبخوانداری حرکت کند. از نظر پدافند غیرعامل نیز استراتژیک تر و برای دفاع و امنیت ملی نیز بهتر است به جای نگه داشتن آب، روی زمین، آن را زیر زمین نگه داریم .
مطالبه مردم اصفهان نشان می دهد دولت باید در عملکرد خود تجدید نظر کند
او با اشاره به وضعیت فعلی تالاب گاوخونی اظهار کرد: تا زمانی که تالاب گاوخونی مرطوب بود نشان می داد زمین های بالادست آن احیا هستند؛ خشک شدن گاوخونی بیان می کند به زودی صدای بالادستی در خواهد آمد. به هر حال مردم طاقتی دارند و نمی توان آنها را از منابع محروم کرد این مطالبه مردم نشان می دهد باید تجدید نظر کنند. امروز دولت به سمت این می آید که کارشناسان کمک کنند.
دانه کار با اشاره به رها کردن آب در زاینده رود و طرح احیای آن، تصریح کرد: باید دید چه قدر از آن آب به تالاب گاوخونی می رسد؛ اگر براساس ورودی حق آبه تالاب گاوخونی رهاسازی صورت گیرد،برداشت در حوزه دیده می شود و می تواند گاوخونی را احیا کند اما در غیر این صورت خیر. در مورد زاینده رود نیز آن اندازه آب نمی توان آن را احیا کند بلکه تنها بستر آن را مرطوب می کند.
باید اجازه داد آب زاینده رود هر جا که لازم است برود
او با تاکید بر اینکه باید در رابطه با نظام تولید در حوزه زاینده رود به گونه ای تجدید نظر شود، گفت: تا در نتیجه این تجدید نظر، بدون منحرف کردن آب از زاینده رود به صورت مصنوعی، اقتصاد حوزه بالادست و پایین دست بچرخد. متاسفانه اقتصاد حوزه بالادست و پایین دست با منابع آن هماهنگ نیست و در حال حاضر سهمیه بندی و جیره بندی می کنند؛ مداخله انسانی نباید صورت بگیرد باید اجازه داد آب زاینده رود هر جا که لازم است، برود.
تنها راه موجود؛ باید بخشی از زمین ها از کارکرد کشاورزی خارج و برای آن اشتغال جایگزین ایجاد شود
این استاد دانشگاه در پایان بیان کرد: تنها کاری که دولت می تواند انجام دهد این است که توسعه را با بودجه و منابع موجود هماهنگ کند. شرایط فعلی یعنی توسعه کشاورزی بیش از ظرفیت آب و اینکه آب زمانی در اختیار این طرف و زمانی دیگر در دست طرف دیگر باشد توسعه نامتوازن را دامن می زند؛ این توسعه دارد با منابع غیرواقعی رشد می کند در نتیجه باید خود را در حد منابع واقعی کاهش دهد. در این راستا باید بخشی از زمین ها از کارکرد کشاورزی خارج و برای آن اشتغال جایگزین ایجاد شود؛ جز این راهی نداریم.