زمان : 13 Esfand 1391 - 23:27
شناسه : 66317
بازدید : 5046
پاسخی به اتهام خساست و عدم صرفه جویی یزد یها از سوی هموطنان ایرانی پاسخی به اتهام خساست و عدم صرفه جویی یزد یها از سوی هموطنان ایرانی ص.رمضانخانی

یزدفردا "ص.رمضانخانی:در راستای از بین بردن تاسیسات انتقال اب به استان یزد  و اتهام خساست و عدم صرفه جویی یزد یها و...از طرف مسئولین و مردم استان اصفهان ،این مقاله را تنظیم نمودم ،شاید یزد و یزدی را بهتر بشناسند وعملکرد غلط دو طرف درگیر در استان اصفهان به پای یزد و مردم یزد ننویسند ،که بزرگترین مشکلشان عدم اتکا به  فرهنگ اسلامی و وطن پرستی و همچنین توجه به  علم و دانش کافی در جهت حفظ منافع ملی است

 

یزد؛ سرزمینی با هویت تاریخی:

از ميان سرزمين هاي تاریخی و کهن ايرانی، استان يزد به دلایل گوناگون از جمله پیشینگی چند هزار ساله، ویژگی های فرهنگی منحصر به فرد، شاهکارهای معماری و هنرهای بی بدیل، سنت ها و آیین های خاص ملی و مذهبی و نیز پایبندی مردمانش به ارزش های والای اخلاقی و دینی از جايگاهي متعالی و ارزشمند برخوردار است.
آنچه این سرزمین کهن را در آغازین نگاه به خود معطوف می دارد، شاید تجسم پهنه‌ای باشد از سرزمینی خشک و بیابانی با آب و هوایی گرم و سوزان. به عبارتی، نگاه هر بیننده در اولین ذهنیت خود آن چنان با خشونت های طبیعی این سرزمین درهم می آمیزد که از تماشای بسیاری از زیبایی‌ها و حقایق پر رمز و راز این دیار باز می‌ ماند. اما از منظری دیگر، این سرزمین کهن را می توان حکایتگر ارزش های والای انسانی و حفظ اصالتهای ریشه دار و پرباری هم است که در درازنای تاریخ این سرزمین در سایه دین ودیانت، تلاش و قناعت، اراده و استقامت و ابتکار و خلاقیت شکل گرفته و اندیشمندانه و خردمندانه تداوم یافته اند.
در وهله اول شاید بتوان گفت اينجا سرزمين مردمان قنات است . یکی از سرسخت‌ترین مردمانی که روایت تلاش و جدالشان، آن هم در شرایط سخت و دشوار بیابانی، به اسطوره‌ای می‌ماند که به واقعیت پیوسته است؛ آنان که در زیر تازیانه آفتاب سوزان کویر قطره قطره جوهره هستی را ازدل زمین تفتیده با حفر کیلومترها خاک بیرون کشیدند تا روح زندگی را بر کالبد بی رمق سرزمینشان جاری سازند؛ با این هدف که با کمترین امکانات و تنها با وسایلی ساده، اما با ایمانی راسخ و جهاد گونه می توان به نبرد با طبیعت قهار رفت؛ آب حیات را از دل زمین بیرون کشیدند و طبیعتی را بوجود آوردند که نسبت به موقعیت اقلیمی اش سرسبز است و مناسب زیست. در واقع مردمان کویر نشین توانستند در طول هزاراه های گذشته، به کمک قنات، پهنه های بیابان را به باغ های شکوفا بدل سازند واین امکان را برای مردم فراهم آورند که بتوانند در نامساعد ترین شرایط اقلیمی رحل اقامت بیفکنند.
شهر یزد به واقع پایتخت کویر است . تلاش بی‌امان دهقان یزدی، که در شرایط بی آبی و با دستان خالی، صبورانه  بر سینه زمین بذر می کارد، کم از مقنی پر کار و كار نساج كم از كشاورز نيست . حكايت نام آوران عرصه هنر نساجی که پیشینه هنرمندی اشان بر اساس شواهد باستان‌شناسی به ازمنه دور تاریخی می‌رسد، نیز بابی دیگر از ناگفته‌هاست.
در واقع صنایع دستی استان یزد جلوه ای دیگر از هنر، فرهنگ و تمدن مردمان خطه کویری و یادگاری ماندگار از هنرمندان چیره دستی است که سالهای سال برای هنر این سرزمین کوشیدند. هنرمندان ترمه باف، دارایی باف، زری باف، مخمل باف، زیلو باف، منبت کار، مقرنس کار، آجرکار و گچبر و معمار، حصیرباف، گیوه دوز، نمدمال و قالی باف و صدها هنرمند دیگر که با مرگ هنرشان آنها نیز تنها حکایتی شده اند بر اوراق کتابها و بس.
و البته هزاران ناگفته دیگر از ایمان، ساده زیستی و قناعتمندی و تلاش وافر مردمان این دیار که به گفتۀ رهبر فرزانه انقلاب « هر کجا باریکه آبی دیده‌اند به آبادانی دست زده‌اند» ( از بیانات مقام معظم در یزد سال 1386) و هر کجا به محدودیت رسیده‌اند، به عالی‌ترین سازندگی دست زده‌اند و مصداق آیه مبارکه « لَیسَ لِلانسانِ اِلا مَا سَعَى»(سوره نجم/ آیه 39) با سعی و تلاش حقیقت انسانی خویش را بر پرده هستی به زیباترین وجهی به تصویر کشیده‌اند.
با این همه باید گفت که کویر هم می تواند بستری برای تفکر و تعمق باشد و هم جایگاهی برای تفعل که انسان کویرنشین ناگزیر است در شناخت قوانین حاکم بر آن، برای مبارزه بر جبرمحیط، دوراندیش باشد و پر تلاش؛ بی ترس از هیبت خشک کویر بی‌وقفه به فعالیت بپردازد، قناعت ورزد، ساده زندگی کند و هرگز نا امید نگردد و از این جهت می‌توان کویر را جایگاهی برای نزدیکی با خالق یکتا یافت تا آدمی بتواند در شدائد و سختی‌های زندگیش از او استعانت جوید و در پناه توانمند او، بر اهریمن دنیا پرستی، سازش، سستی و تجمل گرایی فایق آید؛ چرا که به گفتۀ استاد « باستانی پاریزی» سازش با محیط کویری و ادامه حیات در صحرای سوزان، بیش از یک زندگی عادی در سایر نقاط است. درس صبر و مقاومت، پشتکار، اقتصاد و سازگاری، تسلیم و هزار فضیلت روحی و معنوی دیگر را کویر و بیابان به آدمیزاد می‌آموزد. (باستانی پاریزی، 1371: مقدمه)
این جاست که باید گفت:« گرچه امروزه ذكر كوير در ذهن ها تصويري سراب گونه را جلوه گره مي سازد؛ منطقه اي كه شايد زماني از سرسبزترين نقاط ايران به شمار مي رفته است و بسياري از اسطوره هاي ايراني از آن برخاسته اند و امروز چنان است كه گويي هرگز پاي انساني بدان نرسيده است؛ با اين وجود، مردم پشت در پشت در آن زيسته اند ودر عصري كه دگرگونيهاي اجتماعي نيروي سهمگين طبيعت را، رام خود مي سازد، اميدوارانه چشم به آينده دوخته اند. مردم يزد قرنهاست كه در كنار دشت پهناور خشك و بياباني به سر برده اند و با شرايط زيست- محيطي آن هماهنگ و همگام شده اند. همسازي انسان با محيط زيست، خود موجب پيدايي شرايط ويژه اي شده است كه هم نمود انسان و هم نمود طبيعت در آن به چشم مي خورد و بسياري از پديده هاي فرهنگ و زندگي مردم اين ديار زاييده همين شرايط است.»
در واقع درک چنین شرایطی است که سبب می گردد يزدي سخت كوش در عرصه زندگي طاقت فرساي خود، ياد بگیرد كه با يك تير دو نشان یا شاید بیشتر بزند و از امكانات محدودش، بیشترین بهره را  ببرد. در مكتب وی دیگر دور ريختن معنا ندارد. در نگاه قانع مردمش همه چيز رنگ تقدس و ارزش می یابد؛ چرا كه مي داند طبيعت ناسازگار با او در ستیز است؛ طبيعتي كه سلطان واقعي اش همين آب به ظاهر بی ارزش است؛ اما براي يزدي، با ارزشمندترين نعمت. بنابراين هيچ راهي نیست جز قناعت وصرفه جويي و این چنین است که یک یزدی اقتصادش مبتنی بر تدبیر و بسندگی و پرهیز ازمصرف گرایی همراه می گردد و سرزمینی را با تلاش و سخت کوشی خویش پایه گذاری می کند که خوشبختانه امروزه در ابعاد گوناگون علمی، صنعتی، معدنی، کشاورزی، تجاری، معماری و هنری سرآمد است .
و سرانجام کلام این که توصیف شیوه های زندگی در دل کویری سوزان را تنها باید از زبان مردان و زنانی شنید که برای درست زیستن، از قرن ها ی دور تاریخی، با سختی های طاقت فرسای زندگی به ستیز بر آمدند، با قهر طبیعت جنگیدند و در پهنه سوزنده آن، حقیقتی را به نام «تلاشی پایان ناپذیر» در سایه توکل برخداوند بر دل تاریخ سرزمین خویش ترسیم نمودند و اکنون در رهگذر دنیای امروز در حال فراموش شدن هستند. در طنین تاریخ این سرزمین آهنگ تلاش خستگی‌ناپذیر از مردمانی شنیده می شود که شاید در ورای توان یک انسان تلاش کردند تا آبادانی را برکالبد سرزمین خشک و بیابانی خود، حفظ کنند؛ مردمانی که با هر نگاهی، سرانجام برتک‌تک لوح کتاب زندگیشان یک جمله را خواهیم یافت: 
تلاش برای آسایش و ایمان برای آرامش.