زمان : 06 Esfand 1391 - 00:31
شناسه : 65905
بازدید : 4463
 نقل واقعه‌ي مرگ اميركبير و گفتار بعضي از مسئولان امروز كشور دروغ‌هاي تاريخ، نقل واقعه‌ي مرگ اميركبير و گفتار بعضي از مسئولان امروز كشور رضا سلطان زاده مدير مسئول آیینه یزد

در زندگي روزمره رعايت ادب و احترام بر همگان لازم و ضروري است اما در جامعه شاهد هستيم كه بعضي عادت كرده‌اند در برخوردها و تعارفات غلو مي‌كنند كلمات اغراق‌آميز مي‌گويند حتي ديده مي‌شود بعضي از گويندگان روي منابر از صاحب خانه يا كسي كه براي وي مراسم ختم و تذكر برگزار شده چيزهايي عنوان مي‌كنند كه شنوندگان و مستمعان را به تعجب وا مي‌دارد. آن چه در اين ستون درج مي‌گردد به قصد مقايسه حكومت‌ها يا دولتمردان و كارگزاران در دوره‌هاي مختلف نيست بلكه هدف آگاهي بيشتر خوانندگان است كه با مدارك و شواهد تاريخي بدانند در هر دوره و زماني با چنين اتفاقات ناشايست و مشمئز كننده‌اي روبرو بوده‌ايم.

در مقابل خداوند كساني را كه كار نيك انجام نداده و در انتظار قدرداني و تشكر از مردم هستند مورد سرزنش قرار داده و آنها را به عذاب دردناك انذار مي‌دهد.

«گمان مبر آنها كه از اعمال (زشت) خود خوشحال مي‌شوند، و دوست دارند در برابر كار (نيكي) كه انجام نداده‌اند مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب (الهي) بركنارند! (بلكه) براي آنها، عذاب دردناكي است! ترجمه آيه 188 سوره آل عمران » آيه شامل همه افرادي كه در هر عصر و زمان در شرائط مختلف اجتماعي قرار دارند و از اعمال زشت خود شادند و يا مردم را تحريك مي‌كنند كه آنها را با قلم، ‌يا سخن، در برابر اعمالي كه انجام نداده‌اند، تقدير كنند، همگي مشمول اين آيه هستند.»1

«از زمان‌هاي دور تاكنون افرادي بوده‌اند كه در بيان و سخنان خود مطالب مبالغه آميز بيان نموده و از ديگران بي‌جا تعريف و تمجيد مي‌كنند. رسول گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) پيروان و ياران خود را از تملق و چاپلوسي نهي نموده و مي‌فرمايد « احثوا التراب في‌وجوه المداحين – بر چهره ستايشگران خاك بيفشانيد» 2

استاد علامه محمدتقي جعفري در بحث وزرا و وابستگان زمامداران كه بايد از مداحي بي‌جا و بيان كلمات مبالغه‌آميز خودداري كنند طي نقل داستاني مي‌نويسد:

«روزي يكي از پادشاهان نقاشي مي‌كرد عكس دسته گلي را كشيد و آن را به وزير و درباريان و آجودان و ديگر اطرافيان خود نشان داد.. .يكي گفت: به به چه عكس زيبايي،‌تاكنون من چنين نقاشي نه، ديده‌ام و نه، شنيده‌ام !

ديگري گفت: تاريخ نقاشي از آغاز دوران زندگي بشري تاكنون چنين نقاشي را به ياد ندارد.

سومي گفت: آقايان شما چه مي‌گوئيد اگر خود طبيعت هم چشم داشت مشتاق بود كه به اين نقاشي نگاه كند. چهارمي ‌گفت: «ماني» نقاش معروف از خداوند مسالت كرده است كه يكبار ديگر به اين دنيا برگردد...و اين نقاشي معجزه آسا را تماشا كند...

يكي از اطرافيان از جابرخاست و اندكي پيش رفت و يك دفعه با فرياد بلند صدا كرد: به‌به چه بوي جانفزايي كه اين عكس گل از خود منتشر مي‌سازد؟! ‌و در همان حال بيهوش شد» 3

گاه ديده مي‌شود، مسئول و دولتمرد و نماينده‌اي در گفتار و كردارش بدون توجه به اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و تعهدي كه به مردم سپرده است، در اظهار نظرهاي خود تقوي و امانت را رعايت نمي‌كند، و در گزارش‌هايي كه ارائه مي‌نمايد نه تنها نفع مردم را در نظر نمي‌گيرد بلكه از دروغ پردازي هم مضايقه نمي‌نمايد غافل از اينكه اينگونه رفتار و گفتار اثرات مخرب و سويي در جامعه بر جاي مي‌گذارد و پايه‌هاي شئون اجتماعي و اخلاق نيكو را سست مي‌كند.

«هر يك از نعمتهاي الهي امانتي از امانات او هستند پستهاي اجتماعي و مخصوصاً مقام حكومت از مهم‌ترين امانات است. و لذا در حديث معروف امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در تفسير آيه 58 سوره نساء - خداوند به شما مردم امر مي‌كند امانت‌ها را به اهلش بسپاريد – صريحاً آمده است كه ولايت و حكومت را به اهلش واگذاريد. عهد مفهوم وسيعي دارد كه هم، عهدهاي مردمي را شامل مي‌شود و هم عهدها و پيمان‌هاي الهي را، زيرا عهد هر گونه التزام و تعهدي است كه انسان نسبت به ديگري مي‌دهد و بدون شك كسي‌كه ايمان به خدا و پيامبر او مي‌آورد با اين ايمان تعهدات وسيعي را پذيرفته است». 4

«مولاي متقيان حضرت علي (ع) مي‌فرمايد:«بر آنچه به عهده گرفتي امانت دار باش و جان خود را سپر پيمان خود گردان! زيرا هيچ يك از واجبات الهي همانند وفاي به عهد نيست كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتي كه در افكار و تمايلات دارند در آن اتفاق نظر دارند. تا آنجا كه مشركين به عهد و پيماني كه در زمان جاهليت با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكني را آزموده بودند». 5

ناصرالدين شاه قاجار زمامدار عياش و سست اراده و ستمكار و مخالف آزادي عهد و پيمان الهي را ناديده گرفت و دستور كشتن ميرزا تقي خان اميركبير وزير لايق و دلسوز و مبارز خود را صادر كرد و بدين گونه او را كشتند.

«امير كبير در حمام فين كاشان به قاتل خود گفت: آيا مي‌گذاريد كه من از حمام بيرون بيايم، ‌آن وقت ماموريت خود را انجام دهيد؟ گفت: خير.

گفت مي‌گذاريد وصيت خود را بنويسم. گفت: خير.

گفت: مي‌گذاريد يك دو كلمه به عزت‌الدوله (همسرم) پيغام داده خداحافظي كنم‌، گفت: خير.

گفت: پس هر چه بايد بكني بكن اما همين قدر بدان كه اين پادشاه نادان (ناصرالدين شاه) مملكت ايران را از دست خواهد داد...

دلاك رگ‌هاي هر دو بازوي امير را زد؛ خون از بازوان امير فوران و جريان داشت...

مير غضب با چكمه لگدي به ميان دو كتف امير نواخت. امير درغلتيده، به روي زمين افتاد. ميرغضب دستمال ابريشمي را لوله كرده به حلق امير فرو كرد و گلويش را فشرد تا جان داد...»6

اما اكثر مورخان و نويسندگان و روزنامه نگاران دوره ناصري نان را به نرخ روز خوردند، قداست قلم را حفظ نكردند نه تنها به قتل امير و جنايات شاه و درباريان تبهكار و غرق در فساد قاجار اشاره‌اي نشد بلكه به جز يك نفر تاريخ نويس، ديگر قلم بدستان براي زندگي دو روزه دنيا نفرين آيندگان و خوانندگان اين بخش از تاريخ مملكت را براي خود خريدند.

«سپهر در ناسخ‌التواريخ‌‌مي‌نويسد: پس‌از يك‌اربعين‌كه‌ميرزاتقي‌خان‌در قريه‌فين،‌روزگار گذاشت،...، مزاجش‌از اعتدال‌بگشت... سقيم و عليل افتاد و از فرود انگشتان پاي تا فراز شكم رهين ورم گشت و شب‌دوشنبه‌هيجدهم‌ربيع‌الاول‌(1268 ه ق )درگذشت...

در مجموعه مراسلات وزارت امور خارجه به نقل از ميرزا آقا خان نوري نوشته شده است :«... بيچاره‌ميرزا تقي‌خان‌امير نظام‌در فين‌كاشان‌به‌ناخوشي‌سينه‌پهلو وفات‌كرد‌و مرحوم‌شد، خدا بيامرزد، تف بر دنيا و عمرهاي او.. .

در روزنامه وقايع اتفاقيه شماره 23 ربيع الاول 1268 چنين مرقوم است: ميرزا تقي خان هم كاغذ به خط خودش نوشته بود، اين روزها به شدت ناخوش است... صورت و پايش تا زانو ورم كرده است. موافق اين اخبار چنان معلوم مي‌شود كه خيلي ناخوش باشد و مي‌گويند از زيادي جبن(ترس) و احتياطي كه دارد قبول مداوا هم نمي‌كند و هيچ طبيبي را بر خود راه نمي‌دهد.

همان روزنامه در شماره 52 ( هفتم ربيع الثاني 1268 ه ق) مي‌نويسد: ميرزا تقي خان كه سابقاًً اميرنظام و شخص اول اين دولت بوده در شب شنبه 18 ربيع‌الاول در كاشان وفات يافته است.

محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه وزير انطباعات ناصرالدين شاه در جلد سوم منتظم ناصري مي‌نويسد:«ميرزا تقي‌خان كه سابقاً ‌امير نظام و شخص اول دولت بود در قريه فين كاشان وفات كرد». تنها ميرزاجعفر حقايق نگار خورموجي مولف كتاب حقايق‌الاخبار حقيقت قتل امير را به اختصار ولي به وضوح تمام بيان كرده است...»7

نگارنده چند ماه پيش در استان دارالعباده به دعوت دادگستري يزد در جلسه‌اي كه به منظور حمايت از زندانيان تشكيل شده بود شركت كرد. برپايي همايش‌ها و گردهم آيي‌ها كه در نهايت منجر به آزادي عده‌اي از زندانيان مي‌گردد و خانواده‌هاي آنان تا حدي از فلاكت و بدبختي نجات پيدا مي‌كنند مفيد و قابل ستايش است.

گوينده‌اي ضمن سخنراني در آن جلسه زندان‌هاي ايران از جمله يزد را هتل و دانشگاه ناميد كه باعث تعجب و شگفتي عده‌اي شد. اخيراً نيز بعضي از نمايندگان مجلس نهم از زندان اوين بازديد و با تعدادي از زندانيان گفتگو كردند جعفر نعيمي يكي از اين نمايندگان بازديد كننده بود.

«در اين بازديد كه از 8 صبح روز دوشنبه (2/11/91) تا ساعت 14 به طول انجاميد، از بيشتر بندهاي مورد نظر بازديد انجام شد كه از جمله آن مي‌توان به بندهاي 209 و 350 (بندهاي امنيتي) اشاره كرد.

عجيب‌ترين بخش صحبت‌هاي جعفرنعيمي به هتل خواندن زندان اوين باز مي‌گردد. وي اينگونه گفته بود: آن‌چه پيش از اين زندانيان را به گلايه وامي‌داشت اين بود كه تختخواب در زندان به اندازه‌كافي وجود ندارد و كساني كه به آنها تختخواب نمي‌رسد ناچار بودند كف‌خواب شوند كه بر اثر آن دچار درد كمر و كليه مي‌شدند اما در حال حاضر همه زندانيان تختخواب دارند و من پس از اين بازديد نام ندامتگاه اوين را هتل اوين مي‌گذارم زيرا امكانات آن از هر لحاظ مناسب بود. وي با اشاره به طبقه‌بندي زندانيان با توجه به نوع جرم آنها ادامه داد: آن‌چه در بدو ورود براي ما جالب توجه بود تعيين طبقه‌بندي زندان و زندانيان بود كه كار قابل توجهي است!!».8

اينك به گفته مسئولان ذي ربط نظر خوانندگان را به وضعيت زندان‌هاي ايران و يا به گفته نماينده‌مجلس، «هتل» جلب مي‌نمايد. چون به دستور مقامات عالي نظام خوشبختانه زندان كهريزك تعطيل گرديده و از اين كه عده‌اي مي‌خواستند وانمود كنند قربانيان شكنجه ديده و مظلوم در آن بيغوله وسياه چال به مرض مننژيت از دنيا رفته‌اند سخني به ميان نمي‌آيد.

«آمار اعلامي از سوي مقامات نشانگر اين است كه آمار زندانيان سال 1358 در ايران كه بين ده تا 20 هزار نفر بوده با افزايش جمعيت كشور به دو برابر (در حال حاضر تعداد زندانيان كشور به 220 تا 250 هزار نفر رسيده است) غلامحسين اسماعيلي رييس سازمان زندان‌هاي كشور بودجه اين سازمان را بسيار اندك دانست و گفت بودجه سال 90 تنها پنجاه درصد از هزينه‌هاي جاري ما را تامين مي‌كند و در حوزه عمراني فقط بيست درصد تامين شده است ضمناً اغلب خانواده‌هاي زندانيان نيز به نان شب محتاج هستند. اميرحسين رحيمي سخنگوي كميسيون حقوقي اظهار مي‌دارد: هيچ گاه بودجه مناسبي براي بازسازي و توسعه زندان‌ها در اختيار سازمان زندان‌ها قرار نگرفته است در حالي كه جمعيت كيفري به شدت افزايش يافته است. وقتي در زنداني كه ظرفيت آن 200 نفر است 500 زنداني جا داده مي‌شود...زندانياني كه خلاف ساده و سطحي داشته‌اند در كنار زنداني‌هايي كه مرتكب خلاف‌هاي سنگين شده‌اند قرار بگيرند و تفكيكي به مناسبت جرم صورت نگيرد كه اين مساله بسيار خطرناك است.(آمار زندانيان دارالعباده يزد بيش از سه هزار نفر مي‌باشد)

نماينده ولي فقيه در اصفهان مي‌گويد: «وضعيت زندان اصفهان هم اكنون در شرايط مطلوبي نيست. معاون اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم قوه قضاييه گفت: افزايش جمعيت مجرمين در وضعيت زندان‌ها نگران كننده است... كف خوابي، خوابيدن دو يا سه نفر بر روي يك تخت، خوابيدن نوبتي، ‌خواب در راهروها و خواب در پاگردهاي پله‌ها امري طبيعي در زندان‌هاي كشور است... مصطفي پورمحمدي رييس سازمان بازرسي كل كشور گفت: اشكالات عمده‌اي در زندان‌ها وجود دارد و كمبود ظرفيت از جمله آنهاست و اكنون زندان‌ها 4 برابر ظرفيت در خود زنداني دارند و شصت درصد زندانيان ما مواد مخدري هستند.»9

اين اظهار نظرها در واقع گوشه‌اي از همان چيزي است كه مي‌گويند: «تاريخ تكرار مي‌شود»و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مُجمل. فاعتبرو ا يااولي الابصار


پي نوشت ها:

1- «تفسير نمونه»، جلد سوم، صفحه 210

2- «نهج‌الفصاحه»، ترجمه ابوالقاسم پاينده، صفحه 16

3- «حكمت اصول سياسي اسلام»، علامه محمدتقي جعفري، صفحه 436

4- «تفسير نمونه»، جلد سوم، صفحه 38

5- «نهج‌البلاغه»، ترجمه محمد دشتي(ره)، نامه 53، صفحه 419

6- «ميرزا تقي خان اميركبير»، عباس اقبال آشتياني، چاپ دوم سال 1355

7- همان، صفحات 341 و 342 و 343

8- روزنامه آرمان، 3/11/91، صفحه 3

9- هفته‌نامه آيينه يزد، سرمقاله شماره 247