زمان : 24 Bahman 1391 - 01:10
شناسه : 65249
بازدید : 4434
حکایت جان ناقابل احمدی نژاد   حکایت جان ناقابل احمدی نژاد علی رضا احرامیان پور

علی رضا احرامیان پور

من در خانه پسر سه ساله ای دارم که سعی می کند همه رفتار و گفتارم را تکرار کند حتی اگر معنی  و مفهوم آن را نداند.

مثلا وقتی می گویم پایم درد می کند او هم بلافاصله پایش  درد میگیرد و به این و آن می گوید تا شاید برایش دل بسوزانند.

حکایت جان ناقابل احمدی نژاد در مراسم دیروز سالگرد پیروزی انقلاب  در میدان آزادی تهران، دقیقاً مرا به یاد رفتار بچه گانه پسرم انداخت.

 احمدی نژاد دیده بود وقتی رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه 88 در نماز جمعه، با اشاره به دردها و ناراحتی های پیش آمده به واسطه کج فهمی و اشتباه برخی، خطاب به ملت ایران قریب به این مضمون فرمودند" من جان ناقابلی دارم و اندک آبرویی که در این راه خواهم گذاشت"  و مردم  از صمصیم دل و از سویدای جان ناله  می کردند و آه  از دل برمی آوردند و اشک ها بر چهره می دواندند.

 این تقلید ناشیانه اما دیروز آنچنان بی حس و حال بود که هیچ واکنش مثبتی در حاضران در مراسم و ببیندگان و شنوندگان رسانه این سخنرانی نداشت.

احمدی نژاد باید بداند حساب رهبری امت از دیگران جداست  و مردم، رهبری  را چون پاره دل و جان خویش  بلکه عزیزتر از آن میدانند. ملت ایران به شادی رهبرشان شادند و از ناراحتی ایشان، اندوهگین. 

احمدی نژاد باید بداند اگر ملت اورا تحمل می کنند نه به خاطرخواهی اوست که به احترام  ولی فقیه است. وای اگر روزی رهبری گوشه چشمی نشان دهد...وای