خداي را هزاران سپاس بي قياس گفته كه زبان دراز زادگان راه پدر يعني همان اديب الزمانه سابق و جد خود نرفته، سخن بر سبيل سياست نگفته پاي از گليم دراز نكردي و در كار بزرگان فضولي ننمودي. به لقمه ناني و سرپناهي قناعت نمودي و به لسان و عبارت ديگر به زبان ساده و به زبان عوام «[...]آمدي و به صورت[...] رفتي» سرتان دائم به سلامت و جان ما هم راحت!!
خوب خوانندگان عزيز ميفرمايند اين چه جاي شكر؟ عرض كنم اگر زباندراز زاده مثل بعضي سروكارش به بازخواست و سئوال و جواب و زندان ميافتد سپس براي آزادي موقتش بايد منزل مسكوني گرو بگذارم كه لااقل ده ميليارد تومان ارزش داشت چه خاكي بر سر ميكردم. آخه همه اموال غيرمنقول و منقول ما يك باب منزل مسكوني است كه يك صدم وثيقه مذكور هم ارزيابي نميكنند. دور از جان شما 3 دانگ هم قبلاً به عنوان مهريه و صداقيه نزد پدرخانم براي پذيرفتن بنده را به غلامي يا بگويم «سند بردگي» گرو رفته و يواشكي نزد دو تا بانك هم به عنوان وثيقه وام قالب شده !!
پس اولاً خدا را شكر دوماً!! هم اميدوارم كه حضرت كريم در روز جزا به دليل اينكه بندهي شكر گزاري در دنيا بودم !! همانطور كه عدهاي با بعضي آقازادگان با فضل خود رفتار ميكنند كارنامه ما را هم به ديدهي فضل بنگرد نه با عدل!! كه ما را نه طاقت عدل است. به فضلش ايمان آورديم و اميدوار به فضل. سوماً كه باز هم خدا را شكر كه آغاز نوشته كلاممان اديبانه بود و پايان ختمش هم فصيحانه !! ادبي بود نه سياسي ! و فضيحانه!!