به گزارش افکارنیوز، تبلیغات فراوان و اکران فیلم به طور همزمان در تعداد زیادی از سالن های سینما که اغلب از سوی تهیه کنندگان حرفه ای سینمای هالیوود انجام می شود، واکنشی است منطقی و عقلانی از سوی صاحبان فیلم به دو مساله؛ یکی ناامنی بالقوه اقتصادی که برای تمام فیلم ها به طور نسبی وجود دارد و دیگری افزایش هزینه های تولید.

فیلم های موفقی که در سینماهای فراوان به نمایش در می آیند و تبلیغات بسیار زیادی را انجام می دهند این امتیاز را پیدا می کنند که هزینه تولید خود را خیلی سریع برگردانند، نمونه ای از مزایای این روش فیلم "بتمن" است که در تابستان ۱۹۸۹ در بیش از دو هزار سالن سینما به نمایش در آمد و در سه روز آخرهفته به فروشی بالغ بر چهل میلیون دلار دست یافت.

بعضی از تهیه کنندگان سینمای آمریکا که هزینه تولید فیلمشان نسبت به فیلم های دیگر کمی بالاتر است، قبل از تولید فیلم – از لحظه ای که تصمیم به ساخت یک فیلم می گیرند – تبلیغات اینترنتی و مطبوعاتی فیلم را شروع می کنند و به تدریج این تبلیغات را افزایش می دهند و زمان اکران فیلم آن را به اوج خود می رسانند، همچنین قبل از اکران فیلم یک نظر سنجی گسترده و جامع و کامل انجام می دهند تا مشخص شود که آگاهی مردم نسبت به فیلمشان چقدر است، اگر آگاهی و اطلاعات مردم در مورد فیلمشان زیر هشتاد درصد باشد اکران فیلم را عقب می اندازند و دوباره درباره فیلم تبلیغ می کنند تا آگاهی مردم نسبت به فیلم و زمان اکران آن به بالای هشتاد درصد افزایش یابد.

در آمریکا هر سال دویست فیلم توسط شرکت های فیلمسازی تولید و پخش می شود که از این تعداد حدود بیست فیلم (ده درصد) پنجاه در صد از فروش کل سالیانه را از آن خود می کند.
هالیوود برای بیست فیلم مهمی که در دست دارد برنامه ریزی دقیق و منسجمی انجام می دهد و بهترین اکران و بهترین تبلیغات را در اختیار این بیست فیلم قرار می دهد، به عنوان مثال سعی بر این است که پخش فیلم های پرهزینه و خوب حتما در سه مقطع زمانی صورت پذیرد؛ تعطیلات تابستان، کریسمس و عید پاک.

در سینمای ایران نیز همانند هالیوود ده درصد از فیلم هایی که اکران می شوند (حدودا ده فیلم) پنجاه درصد از فروش کل سالیانه اکران را از آن خود می کنند، با این تفاوت که در هالیوود برای کسب پنجاه درصد فروش، کار علمی و تبلیغاتی درست صورت می گیرد، اما در اینجا نه از کار علمی درست خبری هست و نه از کار تبلیغی درست!

بررسی جدول فروش فیلم های اکران شده در سال نود و یک موضوع را روشن تر می کند؛ پرفروش ترین فیلم سال نود و یک «کلاه قرمزی و بچه ننه» است با فروشی بالغ بر پنج میلیارد و سیصد و پنجاه میلیون تومان . کلاه قرمزی با ارائه یک شخصیت منحصر به فرد و دوست داشتنی و با کمک بسیار زیادی که تلویزیون به شهرت این شخصیت جذاب کرد، توانست در گذشته ای نه چندان دور سوپراستارشود و با حضور متناوب و پی درپی در تلویزیون همچنان سوپراستار باقی بماند. تهیه کنندگان فیلم آن قدربه محبوبیت کلاه قرمزی نزد مردم مطمئن بوند که تقریبا هیچ کاری برای تبلیغات فیلم انجام نداند، آنها می دانستند که یک اطلاع رسانی بسیار مختصر در مورد اکران فیلم کلاه قرمزی کافی است برای کشیدن مردم به سالن های سینما، بنابراین ولخرجی نکردند و پا را از یک اطلاع رسانی مختصر فراتر نگذاشتند.

دومین فیلم پرفروش اکران سال نود و یک فیلم «قلاده های طلا» است با فروشی بالغ بر سه میلیارد و هشتصد میلیون تومان. قلاده های طلا با در دست داشتن موضوعی خاص و سرمایه گذار دولتی و نیز استفاده از تبلیغات فراوان و استفاده از تیزرهای تلویزیونی، به بهترین شکل ممکن از ابزار تبلیغات استفاده کرد. فروش خوب قلاده های طلا را شاید بتوان حاصل اطلاع رسانی و تبلیغات مناسب در کنار تصمیم سیما مبنی بر حمایت از فیلم دانست.

فروش سوم جدول اکران مربوط است به فیلم «خوابم می آد» با رقم سه میلیارد تومان. خوابم می آد تبلیغاتش را انجام می دهد و کار اطلاع رسانی را خیلی خوب انجام می دهد ولی بدون هزینه! تبلیغات فیلم عمدتا از طریق خبرنگاران و منتقدان فیلم انجام می شود و به تدریج گسترش پیدا می کند و مردمی می شود. حضور اکبرعبدی در نقش مادر رضا عطاران و همین طور کارگردانی و بازیگری رضا عطاران در فیلم باعث برانگیخته شدن حس کنجکاوی خبرنگاران و مردم می شود و آنها را ترغیب می کند به اینکه درباره آن حرف بزنند و آن را از زوایای مختلف مورد ارزیابی قرار دهند.

خوابم می آد، تصمیم جدی و مهمی برای تبلیغات ندارد و آن طور که شایسته یک فیلم میلیاردی است برای آن هزینه نمی کند، فروش «گشت ارشاد» و «من مادرهستم» هم بیشتر مدیون خبرنگارها و منتقدها است تا تبلیغات و اطلاع رسانی درست و علمی!

تهیه کننده سینمای ایران می خواهد و می داند که باید برای فیلمش تبلیغ کند ولی این کار را نمی کند! چرا؟ چون نمی تواند، چون قیمت تبلیغ در ایران بسیار بالا است، قیمت تبلیغ تلویزیون در ساعات پر بیننده ثانیه ای پانصد هزار تومان به بالا است. یعنی قیمت پخش یک تیزر بیست ثانیه ای از تلویزیون می شود ده میلیون تومان و بیست بار پخش آن می شود دویست میلیون تومان. کرایه بیلبوردهایی که در بزرگراهای تهران نصب می شوند نیز بسیار هزینه بر است و برای هر ماه کرایه آن باید بیش از پنجاه میلیون تومان پرداخت.

قیمت تبلیغ در کانالهای ماهواره ای به لحاظ خصوصی بودن، بسیار پایین تر از قیمتهای رسانه ملی است ولی تبلیغ در آن کانال ها طبق بخشنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غیر قانونی است. همه این فشارها در حالی به تولید کننده و سرمایه گذار ایرانی وارد می شود که مقام معظم رهبری امسال را سال حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی نامیده و نهادهای دولتی مثل شهرداری و صدا و سیما باید بستر مناسب تری را برای سرمایه گذاران و تولید کنندگان ایرانی فراهم کنند.