یزدفردا:این غریبه نمیدانست که فوتبال ما باثبات نیست و «بگیر- نگیر» دارد و بیش از سه دهه است که بازسازی نشده.
به گزارش افکارنیوز، فوتبال کشور روزهای غمانگیزی را پشت سر میگذارد و روزهای غمانگیزتری را هم پیش رو میبیند اما چنین به نظر میرسد که در این میان نه در وزارت ورزش و نه در فدراسیون فوتبال، برای دگرگونی اساسی و بنیادین این رشته جذاب و پرطرفدار که هر روزه صنعتیتر، تجاریتر و متاسفانه سیاسیتر هم میشود هیچ گونه عزم و اراده جدی وجود ندارد.
یک فدراسیون ... که متاسفانه عمرش هم دارد به درازا میکشد همه چیز و همه کس را رها کرده و در پشت چهره یک مربی اسم و رسمدار ادای فدراسیونهای کارآمد و کاربلد را درمیآورد و امیدوار است دری به تخته بخورد و معجزهیی چون «معجزه ملبورن» رخ دهد و فوتبال ما باز هم جهانی شود! نگونبخت، این موسیو کیروش که شنیده بود تیم ملی ما سه بار به جام جهانی راه پیدا کرده، سالها در آسیا آقایی کرده، چنین بوده است و چنان و تماشاگرانش هم بهترین تماشاگران دنیا هستند.
از بد حادثه قبل از پذیرفتن سرمربیگری تیم ملی ایران با چشمان حیرتزدهاش تماشاگر مسابقهیی هم بود که تیم ما، تیم ملی روسیه را شکست داد (تیم علیرضا منصوریان). این غریبه نمیدانست که فوتبال ما باثبات نیست و «بگیر- نگیر» دارد و بیش از سه دهه است که بازسازی نشده. او نمیدانست که فوتبال ما پس از جام جهانی ۱۹۷۸، سالها از جیب خورده و اندوختههایش به پایان رسیده (تعبیر حسن آقا حبیبی از فوتبال ایران در مصاحبه اخیرش). او نمیدانست که ما استادیومها و میدانهای فوتبالمان را با سرخاب و سفیداب بزک میکنیم تا از AFC امتیاز بگیریم. او نمیدانست در سرزمین ما مردی چون غلامحسین نوریان را که یک فوتبالیست ملی بوده به ریاست فدراسیون تنیس- ورزشی که تفریح آقا نوریان است- برمیگزینند و یک ملیپوش دیگر فوتبال مثل حسین فرزامی آنقدر نک و نال میکند تا ریاست فدراسیون اسکواش را پیشکش او کنیم. او نمیدانسته رییس فدراسیون فوتبال ما در جوانی یک دوومیدانیکار بوده که تمام هنرش راستگویی است و حالا حتی از همین راستگویی هم پشیمان شده! «دروغ نمیگویم اما قرار نیست هر حرف راستی را هم به زبان آورم.» کیروش نمیدانست در پس پرده این فوتبال، چه بریز و بپاشها و چه بدهبستانها که نمیشود. او نمیدانست که در این فوتبال چه زد و بندها و چه حیله و نیرنگها که برای «انتخاباتش» نمیشود. او نمیدانست در فوتبالی که آه در بساط ندارد تیمهای چند ده میلیاردی میبندند!
کارلوس کیروش خیلی چیزهای دیگر را هم نمیدانست و چه بسا هنوز هم نمیداند. شاید او نداند که اگر تیمش نتیجه نگیرد، در مصاحبه تلویزیونی میتواند به جای تحلیل فنی، از نیروی انتظامی و نیز شهرداریهای مناطق تعریف و تمجید کند. شاید او نداند که میتوان داوری یک مسابقه را عالی توصیف کرد و از تیم داوری تشکر کرد و به فاصله ۱۰ دقیقه فریاد برآورد که داور مانع پیروزی ما شد و در پاسخ به این پارادوکس و تناقض آشکار هم با یک جمله کار را تمام کرد: او چنین خواست(!) مردی که آبروی ورزشیاش را در فوتبال طناز ایران هزینه کرده شاید نداند که بسیاری از رسانههای ورزشی این مرز و بوم گزینش وی از سوی فیفا به عنوان دهمین مربی برتر جهان را به سخره گرفتهاند و از این انتخاب به عنوان طنز یاد میکنند! اما کیروش و کیروشها دیر یا زود پولشان را تمام و کمال میگیرند و از این کشور میروند و دست «اهل» و «نااهل» برای همه رو میشود و... آنگاه آیا دنیا به ما نمیخندد که مثلا چرا برای یک مشت بچه محصل، یک استاد دانشگاه را به خدمت میگیریم؟! داربی اخیر را که فراموش نکردهایم؟ آیا آیینه تمامنمای فوتبال ایران نبود؟ افسوس...