زمان : 08 Bahman 1391 - 21:25
شناسه : 63931
بازدید : 3436
 «مک اَدَم» چیست و چه ارتباطی با مهاجرت ایرانی‌ها به کانادا دارد؟ «مک اَدَم» چیست و چه ارتباطی با مهاجرت ایرانی‌ها به کانادا دارد؟


کتاب - انتشارات ققنوس نمایشنامه تحسین شده «کافه مک اَدَم» محمود استاد محمد و رمان خواندنی «اشتهای آمریکایی» جوریس کَرول اوتس را منتشر و روانه بازار کتاب کرد.

به گزارش خبرآنلاین، نمایشنامه «کافه مک اَدَم» پیش تر در سه پرده روی صحنه رفته و موضوعی درباره مهاجرت ایرانیان دارد و در زمره ادبیات مهاجرت قرار می‌گیرد. نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «... بخشی از خیابان سن لورن – طولانی‌ترین خیابان مونترال – همیشه مهاجرنشین بوده و هست. در نخستین سال‌های دهه 80 مهاجران و پناهنده‌های ایرانی در ساختمان‌های ارزان قیمت این خیابان بیتوته کردند. رفته رفته فروشگاه‌های ایرانی و چلوکبابی‌ها و دفاتر وکالت پناهنده‌ها با مترجم فارسی و ... تاسیس شد.»  

 

همچنین ناشر در معرفی کتاب آورده است: « «مک اَدَم» نام یک گیاه گلدانی است. در ایران ما آن را به نام پیچ می‌شناسیم. بوته‌ای کم‌توقع و سخت جان. در هر آب و هوایی زنده می‌ماند و رشد می‌کند. مشهور است اگر قلمه‌اش را بین دو تا سنگ هم بگذارید ریشه می‌دواند و سبز می‌‌شود. شاخه در شاخه می‌پیچد و با سبزینه‌اش فضایی را پرطراوت می‌کند. این گیاه را نخستین بار مهاجری به نام مک ادم از اروپا به کانادا آورده است و در کانادا نشانه‌ای است از مهاجر و مهاجرت. محمود استاد محمد اولین بار این نمایشنامه را در سال 1389 در مجموعه تئاتر شهر (سالن چهارسو ) به روی صحنه برد. کافه مک ادم را سال‌ها پیش بچه‌های کنفدراسیون دانشجویی در شهر مونترال کانادا تأسیس کرده بودند. در این نمایشنامه محور اصلی بر روی مهاجرت است. در دهه 80 میلادی تپش نبض فعالیت‌های سیاسی – مدنی مردم مونترال به اوج رسیده بود و همزمان با این به اوج رسیدن، نخستین موج از مهاجرت ایرانی‌ها به سمت کانادا آغاز شد. ثروتمندان در غرب کانادا مسقر شدند و اهل کسب و کار به سمت تورنتو رفتند و شهر مونترال هم به عنوان سرپناهی برای راندگان سیاسی و بازماندگان سازمان‌های سیاسی شناخته شد.»

 

این ناشر همچنین به تازگی رمان «اشتهای آمریکایی» نوشته جوریس کَرول اوتس را با ترجمه سهیل سمی روانه بازار نشر کرده است. در معرفی کتاب می خوانیم: «آیا تا به حال به معنای واقعی تقدیر اندیشیده‌اید. این داستان یک انسان حرفه‌ای است که سر و کارش به تقدیر می‌افتد. او کسی نیست جز «ایان مکالخ» که سرو کارش با تقدیر‌های مردم می‌افتد. زندگی‌های فردی در قالب واحدهای اطلاعات ریخته و سپس رشته رشته جمع و به سیستم‌ها تبدیل می‌شوند و معادلاتی به دست می‌دادند که می‌توان گفت معادلات پیچیده‌ای بودند. این فرد سر ویراستار ژورنال اینترنشنال بود و این اواخر به عنوان رئیس برنامه مطالعات جمعیت شناختی پنج ساله‌ای انتخاب شده بود که بودجه‌اش را مرکز بیمه خدمات درمانی تأمین می‌کرد. تحقیقی درباره ارتباطات دقیق و مرموز سن، محیط، وضعیت اقتصادی، تحرک جغرافیایی، بیماری و نقض قوانین. از نظر «ایان» همکاری افراد ناهماهنگ و نامرتبط و کاملاً بیگانه با همدیگر در برنامه‌ای مشترک و جمعی مسئله‌ای وحشتناک بود، اما هرگز در جمع به این موضوع اشاره نمی‌کرد و فقط در محفل‌های خصوصی و در حضور دوستان آن را مطرح می‌کرد. در واقع آیا در ارتباط با انسان، پدیده‌ای اسرارآمیزتر و وحشتناک‌تر از این هم وجود داشت؟»