زمان : 27 Dey 1391 - 17:36
شناسه : 63069
بازدید : 3784
انتخابات ریاست جمهوری و چالشهای پیش رو (قسمت ششم - پیوند یا گسست بین نسلی؟) انتخابات ریاست جمهوری و چالشهای پیش رو (قسمت ششم - پیوند یا گسست بین نسلی؟) محمد سعید صالحی فیروزآبادی- در بسیاری از خانواده ها برقراری ارتباط بین والدین و فرزندان و ایجاد درک و فهم مشترک چالشی بزرگ می باشد . در میان ملتها چطور؟ آیا بین نسلهای گذشته و نو رسیدن به چنین درک مشترکی به آسانی امکانپذیر است ؟ انتخابات ریاست جمهوری چگونه می تواند ایفاگر نقشی مهم در پیوند بین نسلی باشد؟

ناتوانی در پیوند بین نسلها ابرقدرتی بزرگ یعنی اتحاد شوروی را به نابودی کشانید. فاجعه از آنجا آغاز شد که پس از درگذشت برژنف ، اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی که همگی از پیرمردانی مسن بودند در مدت کوتاهی یکی پس از دیگری به قدرت رسیدند و پس از مدت کوتاهی به علت پیری مردند . بعد از مردن این پیرمردها  قدرت به دست افرادی افتاد که تفاهم چندانی با نسل پیشین خود نداشتند. جاذبه های زندگی ، آزادیهای نسبی و ظاهری غرب و عدم شناخت بنیادین آنها از ساختار قدرت در کشورهای غربی آنها را در راهی قرار داد تا کشور قدرتمند خود را به  فروپاشی و نابودی کشانند .

مدیریت اجتماعی-سیاسی تاثیرگذارترین عامل در اقتدار و هیمنه کشورها می باشد. اما تاثیرگذارترین اصل در یک مدیریت قدرتمند امتداد مدیریتی می باشد. امتداد مدیریتی این امکان را برای ملتها فراهم می آورد تا با استفاده از تجارب و دستاوردهای مدیران گذشته و بهره گیری از قدرت ذهنی مدیران جدید و جوان جریان مدیریتی در کشور تداوم یابد . هر عاملی که باعث قطع جریان مدیریتی شود می تواند کشورها را با فجایعی دردناک روبرو کند .

چه عواملی می تواند باعث اختلال  جریان مدیریتی  کشورها شود؟  بطور خلاصه چند عامل برجسته که باعث قطع جریان مدیریتی می شود را نام می بریم :

۱- ناتوانی مدیران پیشین در تربیت مدیران جدید.

۲- بی اعتمادی مدیران پیشین به جوانتر ها

۳- خودشیفتگی مدیران قبلی و باور به اینکه  نسل جدید فاقد تواناییهای آنان می باشد.

۴- نبود قوانینی بنیادین و ماندگار تا  جابجایی قدرت در مدیران گذشته ایجاد هراس ننماید . قوانینی که  به مدیران  قدیمی تر این اطمینان را دهد که مدیران جدید احترام  گذشتگان را رعایت می نمایند و تصمیمات آنان را در گذشته به چالش نمی کشند.

به هر حال با توجه به قوانین کشور ما انتخابات ریاست جمهوری فرصتی بزرگ برای تداوم یافتن جریان مدیریتی در مدیریت اجرایی کشورمان می باشد . این جریان مدیریتی می تواند برانگیزاننده شور و هیجان و تعلق خاطر  برای نسل جوان کشورمان  باشد. اما چنین شور و هیجانی هنگامی  می تواند ایجاد شود که قبل از هر چیز نامزدهایی که خود را در معرض انتخاب قرار می دهند پاسخهای مناسبی  را برای سوالات نسلهای جدیدتر داشته باشند . سوالاتی مانند :

۱- آیا نامزدهای نمایندگی از نظر سنی در موقعیتی قرار دارند تا بتوانند پیوند بین نسلها را برقرار کنند؟

۲- آیا کسی که در گذشته  چندین بار  خود را در معرض انتخاب مردم در انتخابات دوره های متوالی ریاست جمهوری قرار داده است اما نتوانسته در این رقابتها پیروز شود می تواند چنان خود را تجدید کند که  چهره ، سخنان و  شعارهایش تکرار گذشته نباشد؟ آیا مردمی که مجبورند برای تعیین سرنوشت آینده کشور خود به حرفهای نامزدها گوش کنند فیلم سینمایی تکراری نخواهند دید که می توانند پیشاپیش لحظات بعدی آن را  حدس زنند ؟

۳-آیا افرادی که سالیان مدیدی تریبونهای زیادی را در اختیار داشته اند می توانند چنان جذابیتی را ایجاد کنند که باعث حضور گروههای اجتماعی متنوعی شود که به سرنوشت کشورشان علاقمندند.

شاید سوالات فوق مشوقی برای حضور افراد جوانتر و گمنامی باشد که کمتر شناخته شده اند اما به یقین چنین افرادی بایستی برای نظام سیاسی کشور کاملا شناخته شده و قابل پیش بینی باشند ، چرا که هیچ نظام سیاسی دوراندیشی  اقتدار مدیریتی و جریان مدیریتی کشور را به دست خود نابود نمی کند.

امتداد مدیریتی و جریان مدیریتی چیزی نیست که تنها در مورد مدیریت اجرایی کشور ضرورت وجودی آن محسوس باشد. ضرورت امتداد مدیریتی و جریان مدیریتی در جای جای حوزه های مدیریتی و زیرمجموعه های مدیریتی  کشور  وجود دارد . توجه نکردن به جریان مستمر مدیریتی می تواند باعث بروز تکانه های  مدیریتی و به خطر افتادن اقتدار مدیریتی کشورمان شود .تکانه های  مدیریتی هنگامی ایجاد می شود که یک مدیر  تمامی تجربیات گذشتگان را ناچیز شمرده و خود شیدایی شدید او را  به اتخاذ تصمیمات ناگهانی و پیش بینی نشده وادار نماید. انقطاع جریان مدیریتی  مردم یک کشور را با چنین مدیرانی تنها خواهد گذاشت.  چنین مدیرانی آزموده ها و سعی و خطاهای  مدیران قبلی را بارها و بارها آزمایش خواهند نمود . امتداد جریان مدیریتی باعث خواهد شد  کشور با فاجعه تکانه های مدیریتی روبرو نشود و منافع کشور با منافع  مدیران خود شیفته گره نخورده و کشور بتواند با کمک گرفتن از همه سرمایه های مدیریتی خود به راحتی از گلوگاهها عبور نماید.

یکی از زیر مجموعه های مدیریتی که در آن امتداد مدیریتی و جریان مدیریتی مورد توجه قرار نگرفته است حوزه گروههای اجتماعی و احزاب و سازمانهایی است که  گروههای متنوع اجتماعی را نمایندگی می کنند  می باشد.  در کشور ما همواره به استبداد و تغییرناپذیری حکومتها بسیار پرداخته شده است. اما هیچگاه به استبداد و تغییرناپذیری نمایندگان گروههای اجتماعی پرداخته نشده است. نمایندگان گروههای اجتماعی کشورمان هیچگاه حاضر به پوست اندازی  خود نبوده اند. نمایندگان گروههای اجتماعی کشورمان هیچگاه حاضر نبوده اند به اصل امتداد مدیریتی و جریان مدیریتی تسلیم شوند تا از منافع بدنه اجتماعی خود در بلند مدت دفاع نمایند. گروههای اجتماعی کشورمان در طول دویست سال گذشته همواره  منافع توده های حزبی و گروههای اجتماعی خود را به افراد گره زده اند . هر جا که منافع نمایندگان  گروههای اجتماعی به علت تصمیمات اشتباهشان به خطر می افتاده است این پیوستگی منافع زمینه آسیب پذیری گروههای اجتماعی را نیز فراهم  کرده است . تا زمانیکه گروههای اجتماعی کشورمان  از بت سازی و کیش شخصیت ساختن برای نمایندگانشان اجتناب ننمایند ، تا زمانی که رهبران مادام العمر نمایندگی گروههای اجتماعی کشورمان را برعهده داشته باشند ،  احساسات و کینه ها و دلخوریها و در گذشته زندگی کردن رهبران مادام العمر  برای گروههای اجتماعی چیزی جز  ناکامی و تنش اجتماعی را به ارمغان نخواهد آورد.

با پوست اندازی مداوم نمایندگان گروههای اجتماعی ، گروههای اجتماعی بطور پیوسته در حال قرار خواهند گرفت ، برای حال خود  تصمیمات درست خواهند اندیشید و بدون کینه ای از گذشته با گروههای دیگر اجتماعی برای منافع عالی خود به جدال فکری خواهند پرداخت . تا زمانی که گروههای اجتماعی که مدعی تغییر و باز سازی کشور هستند خود از بازسازی و نوسازی نمایندگانشان عاجز باشند نبایستی انتظار تغییرات در سایر بخشهای اجتماع را داشته باشند.