مرحوم ابوي در لابهلاي خاطرات خود آوردهاند وقتي جد بزرگوارمان يعني والد ماجدشان به عنوان اولين اولاد ذكور قدم رنجه فرموده و پا به عالم خاكي نهاده براي (نورسيده) مراسم وليمه، ختنه سوران منعقد و [يك عباسي] به ولي دلاك دستمزد داده بودند كه چند برابر حد متعارف آن روزگاران هم بوده و در ادامه مرقوم فرمودهاند براي خودشان هم همين مراسم منعقد و[يك ريال] براي ختنه كن انعام داده شده و مقايسه نمودند كه در ليست مخارج بيمارستان بنده خرج همين عمل [يك تومان] منظور شده بود«خدا همه را بيامرزد يادشان به خير»
راستي!! بنده براي ختنه نورچشمي مبلغ [يك هزار تومان]يعني پول يك پاكت پفك نمكي يا يك آدامس امروزي دادم.
اما ديروز عروس بنده هنرنمايي فرموده و اين جانب هم تحت فشار و غرغرهاي مكرر عليا مخدره «همسر بانو» قرار شد پسر و عروسمان را جلوي خانواده عروس و مردم! تعارف كنيم.
لذا شخصاً براي مراسم ترخيص به بيمارستان رفتم البته بزرگترها و موسفيدها ميدانند فقط در موارد دست به جيب شدن و جلوي صندوق قرار گرفتن احترام بزرگترها واجب ميشود فلذا! پس از وارد شدن.. .. و نيشگونهاي متعدد به پهلو و كمر توسط همسر بانو از كوچه علي چپ به در آمدم و به حسابداري بيمارستان هدايت شدم و پولي معادل حقوق دير به حساب ريخته شده آذر ماه تقديم نمودم. در خط آخر فاكتور مرقوم شده بود هزينه اتاق [...]تومان،پزشك [...]تومان،دارو [...]تومان و هزينه ختنه (يكصد هزار تومان) ملاحظه فرماييد يكها ثابت مانده و رشد نكرده يعني يك عباسي، يك ريال، يك تومان، يك هزار تومان و يك صدهزار تومان.
خوانندگان محترم ميفرماييد اين خزعبلات تاريخي به ما چه؟!
عرض به حضورتان با تغيير ملاك تعيين نرخ تورم و عوض شدن مرجع اعلام آن جديدا [...]% و در نطق اخير رييس الوزرا تلويحاً اعلام شد كه جز نرخ تورم، وضعيت اقتصادي رشد و پيشرفت عالي و خوب داشته است و ملالي نيست جز دوري ايشان!! فلذا!! بنده با آوردن اين مستند تاريخي از صد و پنجاه سال پيش تا ديروز خواستم اثبات نمايم ملاك بنده براي اثبات وجود تورم روبه رشد هزينه «ختنه و ختنه سوران»ميباشد. ديگر عرضي نيست.