زمان : 22 Dey 1391 - 12:14
شناسه : 62797
بازدید : 2962
گفتگو  با جوان ترين مادربزرگ ايران! گفتگو با جوان ترين مادربزرگ ايران!

 

نام مادربزرگ كه به زبان مي آيد بي اختيار چهره پيرزني مهربان با موهاي سفيد و عينكي ته استكاني در خاطر نقش مي بندد، اما اين بار با مادربزرگي به گفتگو نشستيم كه سن و سالش با بسياري از خانم هايي كه مي خواهند به زودي صاحب فرزند شوند، برابري مي كند.

افکارنیوز _ در منزل شخصي اش همراه با سه نسل ديگر خانواده (مادرش، فرزندانش و نوه اش) از ما استقبال كردند و آنچنان شيرين سخن مي گفتند كه گذشت زمان را متوجه نشديم. گفتگوي صميمانه با جوان ترين مادربزرگ ايراني را مي خوانيد:

ناهيد عنايتي متولد ۱۳۵۷ در محله جي اصفهان و فرزند اول خانواده هستم؛ در سال ۱۳۷۱ در ۱۴ سالگي ازدواج كردم و در دي ماه سال ۷۳ دخترم فاطمه خانم به دنيا آمد و در سا ل۸۵ نيز پسرم محمدمهدي متولد شد.

● تا به حال شده از اينكه زود ازدواج كرديد پشيمان شويد؟
به هيچ وجه؛ به جرات مي توانم بگويم در طول ۲۰ سال زندگي مشترك به اندازه انگشتان يك دست هم با همسرم اختلاف نظر نداشتم هر چند كه بروز مشكلات در زندگي هر فردي اجتناب ناپذير است اما من معتقدم با صبر و بردباري مي توان زندگي را به بهشتي تبديل كرد.

● تشكيل خانواده مشكلي بر سر راه ادامه تحصيل تان ايجاد نكرد؟
به دليل حمايت خوبي كه همسرم در اين زمينه از من داشت توانستم ادامه تحصيل دهم. وقتي ازدواج كردم تا مقطع سوم راهنمايي درس خوانده بودم. ۷ سال بعد از آن تصميم گرفتم ادامه تحصيل دهم. آن زمان فاطمه ۴ سال داشت و مجبور بودم گاهي اوقات او را با خود سركلاس ببرم گاهي هم باباي مدرسه از او مراقبت مي كرد اما به رغم وجود مشكلات، ديپلم انساني گرفتم و پس از آن در كنكور شركت كردم و در رشته الهيات گرايش فقه و حقوق موفق به اخذ مدرك كارشناسي شدم و در حال حاضر نيز مي خواهم در كنكور كارشناسي ارشد رشته روانشناسي شركت كنم.

● در زمينه شغلي چه طور؟
از سال ۷۷ به عضويت بسيج درآمدم و از طرف فرمانداري، مدرس طرح تحكيم خانواده و طرح ملي وحدت شدم همچنين براي مربيان و سرگروه هاي حلقه هاي صالحان بسيج تدريس مي كنم.

● شما در حال حاضر جوان ترين مادربزرگ ايران هستيد؛ لطفاً در اين باره توضيح دهيد.
دخترم فاطمه در سن ۱۶ سالگي در حاليكه در مقطع دوم دبيرستان در حال تحصيل بود، ازدواج كرد و كمتر از يك ماه پيش اولين نوه ام (ابوالفضل) به دنيا آمد و من با ۳۴ سال سن مادربزرگ شدم.

● دخترتان نيز همانند شما خيلي زود ازدواج كرد؛ اين امر به توصيه شما اتفاق افتاد؟
من دخترم را به اجبار وارد زندگي مشترك نكردم و خودش تصميم گرفت كه چه زماني ازدواج كند اما من به او توصيه مي كردم كه نگذارد زمان ازدواجش دير شود چون دين اسلام مسلمانان را به ازدواج زود هنگام دعوت مي كند. از سوي ديگر هر چه سن بالاتر رود توقعات نيز بيشتر مي شود. با توجه به اين موارد از فاطمه خواستم كه از ميان خواستگارانش كسي را كه بيشتر با او همفكر است انتخاب كند و الحمدالله حسن آقا (دامادم) از هر نظر با دخترم تفاهم دارند و خداوند اين دو را براي يكديگر آفريده است.

● دوست داشتيد دخترتان زود بچه دار شود؟
نظر پدر و مادر دامادمان اين بود كه فاطمه خانم و حسن آقا زودتر بچه دار شوند و دلشان مي خواست زندگيشان با آمدن نوه طراوت بيشتري پيدا كند. من هم همين نظر را داشتم چون هر چه اختلاف سني والدين و كودك كمتر باشد درك و فهم متقابل ميان آنها بيشتر مي شود و به اين ترتيب ابوالفضل كوچولو را به ما عطا نمود و خودش هم از او محافظت مي كند.

● وقتي فهميديد در اوج جواني مادربزرگ مي شويد چه احساسي داشتيد؟
(با خنده مي گويد) حس من در آن لحظه با حس هاي ديگري كه تاكنون داشتم از جمله ازدواج خودم، بچه دار شدنم و حتي ازدواج دخترم قابل قياس نبود. به رغم خوشحالي وصف ناپذير، در لحظه اول بدنم سرد شد و پيش خودم گفتم يعني من با اين سن و سال مادربزرگ مي شوم؟ اما خيلي زود بر احساساتم غلبه يافتم و اين اتفاق را خواست خدا دانستم و به فال نيك گرفتم و بسيار خوشحال شدم.

● برخورد پرسنل بيمارستان هنگام وضع حمل دخترتان با شما چگونه بود؟ آيا از ديدن شما به عنوان مادربزرگ تعجب نكردند؟
زمانيكه پشت در اتاق عمل حضور داشتم همه مادربزرگ ها مسن بودند و در آن لحظه اصلاً عنوان نكردم كه مادربزرگ مي شوم. اما زماني كه دخترم به بخش، انتقال يافت به واسطه حضور يكي از دوستانم پرسنل بيمارستان متوجه شدند كه من مادربزرگ نوزاد هستم و در آن چند روزي كه در بيمارستان بوديم تحت عنوان مادربزرگ ۳۴ ساله حسابي مشهور شدم.

● آيا دوست داريد ابوالفضل كوچولو هم زود ازدواج كند و شما نتيجه تان را به زودي ببينيد؟
سرپرست اصلي ابوالفضل پدر و مادرش هستند و من در زندگي شخصي شان دخالت نمي كنم اما مسلم است كه دوست دارم او هم زود ازدواج و سر و سامان پيدا كند البته به شرطي كه به بلوغ كامل فكري و جسمي رسيده باشد. به هر حال اميدوارم نتيجه خودم را نيز در ميانسالي ببينم.

● يك سوال متفاوت؛ شما خودتان هم يك پسر كوچولو داريد با اين اوصاف بچه عزيزتر است يا نوه؟
(با خنده مي گويد) به قول قديمي ها بچه بادام است و نوه مغز بادام؛ هر كدام شيريني خاص خودشان را دارند اما واقعاً حسن من به ابوالفضل قابل وصف نيست. او دنياي من است تمامي اميال و آرزوهاي من در اين عزيز جمع شده و آرزو دارم كه از علماي بزرگ دين شود.

● صحبت پاياني تان؟
اگر تاكنون به موفقيت هايي نائل شده ام خود را مديون محبت هاي پدر و مادرم مي دانم و همچنين همسرم كه همواره به عنوان يك دوست در كنار من حضور دارند و مرا در زندگي ياري مي كنند از همه اين عزيزان سپاسگزارم.

*******************


با مادر خانواده عنايتي (زهرا دهقاني) كه در سنين ميانسالي مادر مادربزرگ شده است نيز گفتگوي كوتاهي ترتيب داديم كه در زير مي خوانيد.

● خانم دهقاني شما در ۵۰ سالگي نتيجه خود را هم ديده ايد چه احساسي داريد؟
خيلي خوشحالم و حس مي كنم خداوند اين افتخار را نصيبم كرده كه ثمره زندگي ام كه فرزندان و نوادگان سالم و با ايمان هستند ببينم و اميدوارم كه ابوالفضل هم مانند ساير آنها باعث افتخار باشد.

● مادر شما نيز در قيد حيات هستند؟
بله مادرم عصمت خدادادي متولد سال ۱۳۲۰ هستند كه در واقع مادربزرگ مادربزرگ ابوالفضل مي شوند و متاسفانه نتوانستند امروز در اين مكان حضور يابند اما ايشان نيز به نوعي ركورددار هستند.

● خودتان در چه سني ازدواج كرديد؟
۱۲ ساله بودم كه ازدواج كردم و ناهيد خانم دختر اول من به حساب مي آيد و فاطمه خانم نوه اولم است كه خداوند او را نيز در سنين جواني به ما عطا كرد.

● چه توصيه اي به جواناني كه تازه مي خواهند ازدواج كنند داريد؟
به نظر من هر چه زودتر ازدواج كنند بهتر است و اين امر باعث مي شود كه به گناه نيفتند اما با چشماني باز همسر آينده شان را انتخاب كنند و پس از شروع زندگي مشتركشان صبر و گذشت زيادي از خود نشان دهند تا زندگي خوبي داشته باشند.


*******************

چند كلامي نيز با فاطمه كريمي (مادر ابوالفضل) همكلام شديم تا نظر وي را جويا شويم.
● خانم كريمي از اينكه تنها ۱۶ سال با مادرتان اختلاف سني داريد راضي هستيد؟
بله؛ در نوجواني هر اتفاقي برايم مي افتاد مي توانستم براي مادرم راحت و بدون ترس تعريف كنم و ايشان راز مرا در دل نگه مي داشت و در مواقعي مرا به خوبي راهنمايي مي كرد و الان هم اين وضعيت ادامه دارد.

● شما هم زود ازدواج كرده ايد؛ با اين وجود مي توانيد ادامه تحصيل دهيد؟
بله مادرم به عنوان يك الگوي موفق جلوي چشمان من قرار دارد. وقتي ايشان توانستند ادامه تحصيل دهند و در مسير موفقيت گام بردارند قطعاً من هم با حمايت اطرافيانم مي توانم اين كار را به نحو احسن انجام دهم. از خانم ميرزايي مدير دبيرستانم هم نهايت سپاس را دارم كه دلسوزانه به من كمك كرد تا ديپلم بگيرم.

● دوست داريد خودتان هم زود مادربزرگ شويد؟
بله؛ اتفاقاً به شوهرم همين را گفته ام چون هيچ بدي از ازدواج نديدم و اصلاً پشيمان نيستم و همسرم از هر لحاظ خيلي به من كمك كرده؛ دوست دارم پسرم هم زود سروسامان پيدا كند و تشكيل خانواده دهد.