در ادامه بحث عدول از گفتهها و نوشتههاي شماره قبل باز همان زانوي تعقل بر زمين و انگشت تدبر بر شقيقه نهاده به اشتباهات گذشته انديشيدم و به اين نتيجه رسيدم كه اين گفته زبان دراز كه «دولت به فكر محرومان حقوق بگير و حقوق نگير بيكار نيست» غلط بوده است! چرا؟
به اين دليل كه: اگر آقاي بقال و آقاي قصاب و هوشنگ خان رباخوار جمعاً پنج ميليون تومان طلبكارتان بودند و اين پنج ميليون و يا ده ميليون آن زمانها براي شما مبلغ قابل توجهي بوده اما از تصدق سر برنامههاي اقتصادي دولت كه روزهاي فرد انقباضي و روزهاي زوج انبساطي است اين پولها هيچي هيچي!! است.
ضمناً اگر دو تا قسط پنجاه هزار توماني شما به دليل «الاهم فالاهم» كردن و نرسيدن حقوق، عقب افتاده است فداي سرتان بيخيال!!
چون دولت عليه هم ميلياردها تومان معوقه به بانكها دارد خيالتان راحت!!
آيا ميتوان گفت هر قولي دولت داد شما هم برويد بدهيد!؟
بازهم بگوييد دولت به فكرتان نيست!!
ضمناً بدين نتيجه رسيدم: اينكه نوشته بودم« راه حلهاي دولت بدون كارشناسي و بيتامل و تعقل است» به اشتباه رفته بودم چطور ؟
خوانندگان مستظهر هستند كه دود آلودگي هوا نه تنها به چشم بلكه به ريه و قلب شهروندان رفته و از مرز هشدار و اخطار گذشته» آقايان نشستند و برخاستند و مصوب كردند كه بهترين راه تعطيلي مدارس و ادارات دولتي ميباشد و مردم چند شهر خوش به حالشان شد، رفتند تو حال تعطيلي! و به گفته نمايندهاي يك چهارم مملكت تعطيل شد.
توضيح آنكه كارخانهها با آن دودكشهاي زيبا، خودروهاي غير استاندارد با آن اگزوزهاي دلفريب، متعلق به سازمانها و شركتهاي خصوصي و.. .. كاهش سرانه فضاي سبز.. .. هيچكدام به اندازه تنفس معلمان و دانشآموزان و كارمندان دولت آلاينده نيستند. هر چه مشكل است با تعطيلي دمدستيها حل ميگردد.
در حال نوشتن بودم كه زبان دراززاده فضول با آن عقل ناقصش گفت: بابا جان مگه تو خانه هم نفس نميكشند.. .. گفتم عزيزكم خاموش!! صلاح مملكت خويش خسروان دانند!