پیام رئیس جمهور به واشنگتن رسید؛اما بی پاسخ ماند
دیپلماسی عمومی مفهومی است که رئیس جمهور و کارگزاران دولت های نهم و دهم به کرات از آن استفاده می کنند. هدف اصلی دیپلماسی عمومی هم نفوذ بر اذهان و افکارعمومی از طریقی غیر از دیپلماسی متعارف است.در دیپلماسی عمومی هر چه ایده ها قوی ترباشد و ابزار تبلیغی هم قدرتمندتر باشد، قدرت نفوذ هم بیشتر خواهد بود. به گزارش «تابناک»، رئیس جمهور ایران در سالهای گذشته بیش از هر ابزار دیگری در راستای دیپلماسی عمومی از نوشتن «نامه» استفاده کرده است ؛ تا جایی که بارها از دیپلماسی «نامه نگاری» برای وی در نشریات و رسانه ها استفاده شده است. در همین راستا، رئیس جمهور در روزهای گذشته نامه ای برای همدردی با والدین دانش آموزانی که در یک حادثه تیر اندازی در آمریکا کشته شدند، ارسال کرد. نامه ای که از محتوای آن برمی آید رئیس جمهور گذشته از حس انساندوستی و تلاش برای همدردی،سعی کرده است در راستای همان دیپلماسی عمومی و تلاش برای به دست آوردن اذهان و افکار حرکت کند. اما نکته ای که در این ارتباط ایرانیان را مکدر کرده است نه تلاش رئیس جمهور برای استفاده از دیپلماسی عمومی، که نادیده گرفتن غم و رنج مردمی در داخل ایران است که به مصیبتی مشابه گرفتار آمده اند و از رئیس جمهور شان پیامی دریافت نکرده اند. تا شاید مرهمی بر دل های داغدارشان باشد. مردمی که در محروم ترین مناطق کشور نه قربانی یک جانی، بلکه قربانی کوتاهی بخشی از همین دولتی شده است که رئیس آن به درستی درد و آلام آمریکایی ها را می بیند، اما درد و الام هموطنانش را نمی بیند.
چرا رئیس جمهور برای تسکین درد و رنج مردم ایران پیام ارسال نمی کند؟
هیچ کس جز خود رئیس جمهور و نزدیکانش از نیت رئیس جمهور برای ارسال پیام به حادثه دیدگان آمریکایی و عدم ارسال پیام به حادثه دیدگان ایرانی اطلاع ندارد و نمی توان نیت خوانی هم کرد. آنچه که بر می آید تلاش برای همدردی برای نوع بشر توسط رئیس جمهوری که نماینده ملت ایران است عملی پسندیده است. اما شاید رئیس جمهور احساس کرده است که پیام دادن به حادثه دیدگان ایرانی، یعنی پذیرفتن اینکه به علت کوتاهی دولت وی چنین اتفاقی افتاده است و دادن پیام یعنی پذیرفتن کوتاهی. اما کدام دولتی بی عیب و نقص است ؟ شاید رئیس جمهور احساس کرده است که به دلیل حادثه پیرانشهر و سوختن کودکان مدرسه شین آباد، فشارهای زیادی به وزیرش وارد آمده است و نخواسته است او هم در این فشار شریک شود، اما مردم و کودکان در آتش سوخته و والدین آنان چه گناهی دارند که حتی از شنیدن پیام همدردی رئیس جمهورشان باید محروم شوند؟ وزیر هم که همچنان با قدرت اسب مراد خود را می راند. شاید رئیس جمهور احساس کرده که مردم ایران صبور هستند و در سال و ماه و روز و هفته چندین مرتبه از این گونه بلاها به خاطر کوتاهی ها بر آنان نازل می شود. لذا هم می توانند بدون پیام همدردی صبوری کنند و هم اینکه اگر بنا باشد رئیس جمهور برای هر حادثه ای در ایران چنین پیام هایی بدهند که دائم باید به خاطر اهمال ها و کوتاهی ها و بازی با جان مردم پیام ارسال کند. شاید رئیس جمهور حادثه شین آباد را حادثه ای سیاسی می داند که رقیب از آن علیه وی و دولتش استفاده می کند و لازم است دولت قاطعانه ایستاد و در مقابل رقیب سیاسی خود پا پس نکشد. شاید ده ها شاید دیگر هم باشد، اما رئیس جمهور برای مردم خودش پیام نفرستاد، برای مردم آمریکا پیام فرستاد. پاسخی هم دریافت نکرد. اگر برای ما ایرانیان هم پیام می فرستاد، بی پاسخ می ماند؟
خون آمریکاییها رنگینتراز دختران شین آباد
تهران امروز در سرمقاله خود با عنوان «خون آمریکاییها رنگینتراز دختران شین آباد است؟» نوشت:
*رئیسجمهور در پیامی به مردم آمریکا بابت کشته شدن چند دانشآموز تسلیت گفته که در نوع خود اگر چه بی سابقه نیست اما قابلتوجه است و بر آن می توان نکته ها نوشت و گفت: .. اگر چه ایران با آمریکا رابطه ای ندارد و دولت این کشور همواره علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کینه ورزی به خرج داده و از هیچ اقدامی برای آسیب رساندن به ایران فروگذار نکرده ، اما این امر مانع از آن نشده است تا اگر در این کشور حادثه ای تلخ رخ داد، ایران به نظاره بنشیند و هیچ اقدامی نکند. از این زاویه ابراز همدردی رئیسجمهور ایران با مردم آمریکا قابل قبول است ولی در همین مورد هم میشد به همان ابراز همدردی که سخنگوی وزارت خارجه کشورمان با مردم آمریکا به عمل آورد اکتفا کرد و بیش از آن سطح ابراز همدردی را بالا نبرد.
* حال به هر دلیلی که رئیسجمهور محترم تشخیص داده یا ترجیح داده شخصا با مردم آمریکا چنین ابراز همدردی بهعمل بیارود طبیعتا و ناخود آگاه ذهن هر شهروند ایرانی به سوی حوادث مشابه و حوادثی که با عمق بیشتری در همین چارچوب سرزمین خودمان ایران رخ داد معطوف می شود و به مقایسه واکنش رئیسجمهور به این حوادث و حادثه آمریکا می پردازد. مشخصا به دو نمونه اشاره می شود. زلزله اخیر در استان آذربایجان شرقی و آتش سوزی مرگبار در مدرسه روستای محروم شین آباد از توابع شهرستان پیرانشهر. متاسفانه مقایسه واکنش رئیسجمهور به این دو حادثه با حادثه ای که در آمریکا رخ داد ما را به نتیجهگیری مناسبی سوق نمی دهد. چرا که آقای احمدی نژاد به حادثه مدرسه شین آباد که 28 دانش آموز دچار آتش سوزی شدید شدند و یکی از آنان در نهایت معصومیت مرحوم شد هیچ واکنشی نشان نداد و هیچگاه هم برای مردم زلزله زده آذربایجان در مقام رئیسجمهور ایران پیام تسلیتی صادر نکرد. این در حالی است که آقای احمدینژاد زودتر از تمام روسای جمهور کشورهای دیگر به حادثه ای که برای 20 دانش آموز آمریکایی- از نظر عددی 8 نفر کمتر از حادثه دانش آموزی شین آباد- رخ داد، واکنش بسیار تالمآمیز و توأم با ابراز همدردی شدید نشان داده است.
*بحث این نیست که چرا آقای احمدی نژاد با مردم آمریکا ابراز همدردی کرده است بلکه بحث بر سر این است که صدور پیام و ابراز همدردی برای زلزله زدگان آذربایجانی و آتش گرفتگان پیرانشهری اولویت دارد یا صدور پیام برای آمریکاییها؟ آیا انتظار برای صدور یک پیام تسلیت از سوی رئیسجمهور ایران برای حادثه ای که در ایران رخ داده و بالغ بر 300 نفر از آنان را به کام مرگ فرستاده است، توقع زیادی است؟ گمان نمی رود این توقع، توقع زیادی باشد بلکه کمترین انتظار به شمار می آید. با این وجود جناب رئیسجمهور اتفاقاتی که در آذربایجان شرقی و پیرانشهر رخ داده است را تا آن حد حائز اهمیت ندیده است که شخصا برای آن وارد عمل شود ولی در عوض وظیفه فوری خود دیده برای آمریکاییها دل بسوزاند . بدون اینکه خود به قضاوت بنشینیم از آقای رئیسجمهور و مشاوران و معاونانش می پرسیم: مردم درباره این نوع رفتارهای شما چه قضاوتی باید بکنند؟