وضعیت اصلاحطلبان به روایت موسوی لاری
عبدالواحد موسوی لاری در گفتوگویی با روزنامه آرمان به بیان آخرین تحولات اردوگاه اصلاحطلبان در ارتباط با انتخابات ریاستجمهوری آینده پرداخته است. بخشهایی از سخنان موسوی لاری به این شرح است: - اگر انتخاباتی برگزار میشود، باید این انتخابات رقابتی باشد و همه سلیقهها، همه دیدگاهها و همه کسانیکه حاضرند بر مدار قانون اساسی فعالیت سیاسی داشته باشند، بتوانند در انتخابات شرکت بکنند و هیچ کس را به خاطر داشتن گرایش اصلاحطلبانه یا غیر اصلاحطلبانه از گردونه رقابت خارج نکنند. - من اصلا این که آقای عبدالله نوری یک چیزی میگوید یا آقای خاتمی یک چیز میگوید را قبول ندارم. برای اینکه دوستانی که به نحوی در جبهه اصلاحات بهعنوان چهره شناخته شده مطرح هستند، دیدگاههایشان یک مقداری متغیر است و ما بهعنوان جریان اصلاحات از هر نوع فعالیتی که نشانگر حضور همه افراد جامعه در تمشیت امور کشور باشد، استقبال میکنیم. ما فکر میکنیم که اکثریت جامعهمان اصلاحطلب هستند یعنی عقبه مردمی اصلاحات به مراتب از جریان اصولگرا بیشتر است. آقای نوری دلش میخواهد این مجموعه در صحنه حضور داشته باشد و آقای خاتمی هم همینطور. مطالبه ما خیلی مطالبه پیچیدهای نیست، مطالبه ما اجرای اصول مرتبط با جمهوریت نظام است. - جریان مقابل باید بپذیرد که میدانداری مطلق بهعنوان یک جریان در حوزه سیاست به نفع جامعه نیست. یک جامعهای که دو گرایش در آن هست، اصلاحطلب و اصولگرا. شما اگر دیوار آهنی جلوی اصلاحطلبان بکشید که نیایند و وارد فعالیت نشوند، آن جریان مقابل هم نمیتواند کار کند. مثل یک پرندهای است که شما یک بالش را میبندید و با آن یک بال هم نمیتواند پرواز کند. در نظام جمهوری اسلامی، اگر شما یک بالش که اصلاحات هست را ببندید حتما با آن بال که اصولگرا هست، زمینگیر خواهد شد. - آقای خاتمی بهعنوان یک کسی که نماد جریان اصلاحات است، حرفهای اصلاحطلبانهای را میزند. اکثریت اصلاحطلبان هم ایشان را قبول دارند. خود آقای نوری هم با ایشان یک نشستهایی دارند. اصلا خود آقای نوری خودش را در معرض اینکه بگوید قطبی در مقابل قطبهای موجود است، نبوده. یک پیشنهادی هست که ما بیشتر منسجم بشویم، جلوتر که رفته است، انسجام جریان اصلاحات را به وضوح دیده است. موانع باید برطرف بشود. موانع را هم دیگران باید برطرف بکنند و اگر موانع برطرف نشود، فقط اصلاحات نیست که ضربه میخورد، همه لطمه میبیند. یک اکثریت از نیروهای فعال مثبت، با تجربههای مدیریتی و قدرت بالای مدیریتی از گردونه تاثیرگذاری وقتی خارج شود، قطعا این مساله بیهزینه نخواهد بود. - (در پاسخ به اینکه گزینه اصلی مطرح اصلاحطلبان در این نشستها برای حضور در انتخابات کیست؟) اصلاحطلبها تا این لحظه، راجع به فردی اصلاً بحث نکردند، نه آقای جهانگیری، نه آقای نجفی، نه هیچ شخص دیگری اما گمانهزنیهای مختلفی هست. ممکن است هیچ یک از اینها هم نباشد و یک فرد دیگری بیاید بنابراین این بحث به نظر من موضوعیت ندارد. من به شما اطمینان میدهم هر تصمیمی که آن جریان محوری اصلاحات که آقای خاتمی نماد اصلیاش هست بگیرد، آقای نوری هم حمایت میکند. جریان رقیب در انتخابات مجلس آمدند جبهه پایداری و جبهه متحد تشکیل دادند که بتوانند رقابت را تعریف کنند، در جایی جریان اصلاحطلب بهصورت رسمی وارد شده بودند و بگویند که انتخابات ما رقابتی است. آرام آرام همان چیزی که خودشان به صورت تصنعی و ساختگی ایجاد کرده بودند بهعنوان جبهه پایداری و جبهه متحد، معلوم شد که با هم اختلاف دارند و در انتخابات ریاستجمهوری نتوانستند به نتیجه برسند هنوز با هم کشمکش دارند و علیه هم افشاگری میکنند. اگر سایتهایشان را نگاه کنید، میبینید که علیه هم مطلب مینویسند. از آن طرف اردوگاه اصلاحطلبان یک اردوگاه آرامی هست. جریان مقابل میآید یک چیزی را علم میکند که بگوید، آنجا هم چیزی هست و دو دستگی وجود دارد. - آقای خاتمی از 6 و 7 سال پیش همین جلسات مشورتی را با تعدادی از دوستان داشته است و الان هم، گاهی چند نفر اضافه میشود گاهی کمتر میشوند و گاهی اضافه میشوند و گاهی از شهرستانها دیدار دارند، همه این چیزها هست. بنابراین کپیسازی از اختلاف جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایی برای اردوگاه اصلاحطلبها یک چیز غلطی است چون چنین موضوعی وجود ندارد. - ما وقتی که کاندیدایی نداریم، معنایش این است که جریان مسلط بر امور کشور احساس میکند که اصلاح طلبان که اکثریت جامعه پشت سرش هست حالا نیازی به حضورش در صحنه نیست. اگر این طرز تفکر که نیازی به حضور اصلاح طلبان نداریم، حاکم شود، این مساله که جریان اصلاحطلب بیاید و از یک کس دیگر حمایت کند،دیگر چه معنایی دارد؟! خوب این اقلیت آمده خودش را تقسیم کرده به پایداری و غیر پایداری تا با هم رقابت کنند. - احمدینژاد از متن اصولگرایی بیرون آمده است. حالا برخی میخواهند خرج خودشان را جدا بکنند اما نمیتوانند. باید تمام جریانهای اصولگرایی پاسخگوی هرچه دراین هشت سال اتفاق افتاده باشند. اصولگرایان در عملکرد دولت با هم شریکند. - چهرهای مثل عارف آدم بسیار متدین، فهمیده و با شخصیتی است که اگر بیاید بر اساس احساس تکلیف میآید. اما برداشت خود من این است که اگر جریان اصلاحات به نتیجه نرسد یا به نتیجه دیگری برسد که فرد دیگری را مطرح کند دکتر عارف حتما از تصمیم عمومی اصلاحطلبان حمایت میکند. - آقای خاتمی یک نیروی خوش فکر است که در مدیریت انعطاف پذیر و خودش را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق نمیداند. راههایی را که برای اداره کشور به ذهنش میآید با قدرت و قاطعیت بیان میکند. این ویژگی آقای خاتمی است و من فکر میکنم این نگاه اگر در جامعه ما همهگیر شود خیلی از این ندانمکاریها برطرف میشود. آقای خاتمی درهر شرایطی که طیف اصلاحطلب در تمشیت امور جامعه وتصمیمگیریها برای توسعه و بالندگی ایران نقش داشته باشند موثر است اما آقای خاتمی نمیتواند فعلا کاری از پیش ببرد.