زمان : 25 Azar 1391 - 08:49
شناسه : 61481
بازدید : 2209
محل تحصيل فرزندان مسئولان كجا  مدرسه دخترانه «شين‌آباد» كجا؟ محل تحصيل فرزندان مسئولان كجا مدرسه دخترانه «شين‌آباد» كجا؟ رضا سلطان زاده مدیر مسئول آیینه یزد



آيندگان وقتي تاريخ آموزش و پرورش را در دوران دولت نهم و دهم مورد مطالعه و تحقيق قرار مي‌دهند ضمن تائيد عدم نظارت كامل نمايندگان مجلس بر امور جاري مملكت عملكرد وزارت آموزش و پرورش را در پاره‌اي موارد نيز صحه نمي‌گذارند مانند تعطيل كردن مدارس در روزهاي پنج شنبه چون علاوه بر اينكه افزودن به ساعات درسي از شنبه تا چهارشنبه باعث خستگي دانش‌آموزان مي‌شود

-«روزهاي پنجشنبه در تمامي استان‌هاي كشور روز كاري اكثر خانواده‌ها مي‌باشد و نه تنها در اين روز كه بچه‌ها تعطيل هستند والدين در كنار آنها نمي‌باشند بلكه نگران ماندن فرزندان در خانه بدون حضور خودشان هستند و اين امر بارها باعث ابراز نگراني و ناراحتي آنها شده است به طوريكه در خبرها آمده بود در نشست اخير مديران كل دفاتر امور زنان و خانواده و استانداري‌هاي كشور نيز موضوع مورد سئوال بوده و رييس مركز امور زنان و خانواده رييس جمهوري در اين نشست، امكان لغو تعطيلي پنجشنبه‌ها را مطرح كرده است. همگان مي‌دانند بسياري از صاحب نظران و افراد خبره در امور آموزشي و عده‌اي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و از همه مهمتر اولياي دانش‌آموزان بارها و با صراحت كامل مخالفت خود را با تعطيلي دانش‌آموزان در روزهاي پنجشنبه اعلام نموده‌اند.»

- بعد از كشته شدن تعدادي از دانش‌آموزان راهيان نور پاسخ حاجي بابايي اين بود كه: برويد از مسئولش بپرسيد؟! در حاليكه مسئولان آموزشگاه‌ها و ادارات كل از نظر اداري تابع وزارتخانه متبوع خود مي‌باشند، بديهي است طي دستورالعمل صادر ‌شده مديران آموزشگاه‌ها ترتيب اعزام دانش‌آموزان را داده و آنان را به اردو مي‌برند با اين وصف وزير مي‌تواند طي صدور بخشنامه‌اي اعلام نمايد سفر به مناطق جنگي اجباري نيست و براي رفتن به اردو در درس آمادگي دفاعي هم 10 نمره منظور نمي‌گردد آيا اين امر تاكنون صورت گرفته است؟

اخيراً به دنبال حادثه آتش‌سوزي در دبستان«شين آباد» پيرانشهر در مورد سوختگي دانش‌آموزان دختر «حميدرضا حاجي بابايي در گفتگو با خبرنگاران در پاسخ به سئوال خبرنگاري مبني بر تقاضاي برخي نمايندگان مجلس به استعفاي وزير و بركناري مديركل آموزش و پرورش آذربايجان غربي به دليل بروز حادثه آتش‌سوزي در دبستان شين آباد گفت: شما چي؟ شما را بركنار كنيم يا نه اگر به موقع خبر مي‌داديد مواظب مدرسه شين‌آباد پيرانشهر باشيد اين اتفاق روي نمي‌داد. وزير آموزش و پرورش همچنين صبح جمعه در بازديد از وضعيت دانش آموزان مصدوم پيرانشهري بستري شده در بيمارستان سيناي تبريز گفت: طبق مصوبه قانوني مجلس، وظيفه گازرساني به مدارسي كه در شهر يا روستاي داراي انشعابات گاز هستند بر عهده وزارت نفت است. حاجي‌بابايي در خصوص علت وقوع اين حادثه گفت: مسئولان آموزش و پرورش از همان ساعات اوليه در محل مستقر شدند و هم اكنون نيز وضعيت را پيگيري مي‌كنند. وي افزود: اين ساختمان داراي قدمت هفت يا هشت ساله بوده است و بخاري موجود در آن استاندارد بوده و كاستي از اين بابت متوجه آموزش و پرورش نيست. وي ادامه داد: من به عنوان وزير آموزش و پرورش نمي‌توانم بگويم مشكل از كجا بوده و تحقيق در اين مورد بر عهده كارشناسان مربوطه است.

گرچه وقوع اين‌گونه حوادث بي‌سابقه نيست و ممكن است نظاير اين وقايع جانگداز در هر شهر و ديار و منطقه‌اي اتفاق افتد. لازم است دست‌اندركاران و مديران و مسئولان ذي ربط با توكل به ذات پروردگار كه پناهنگاه بندگان خويش است دقت و تلاش نمايند تا در انجام وظايفي كه به عهده گرفته‌اند توفيق به دست آورند.

پرداختن به موضوعاتي نظير اين كه آيا بخاري چكه‌اي بوده يا استاندارد يا درب كلاس دستگيره داشته يا بخاري داراي جدار محافظ بوده يا خير و آيا دانش‌آموزان به علت داشتن پنجره‌هاي حفاظ‌دار كلاس نتوانسته‌اند خود را از مهلكه نجات بدهند؟ چرا كلاس مدرسه شين آباد بازسازي نشده بود و ده‌ها چراي ديگر نه تنها بسياري از آنها مشكلي را حل نمي‌كند بلكه بايد اين امر ريشه يابي شود كه چرا آموزش و پرورش كلاس را به وسايل ضروري تجهيز ننموده چون در بعضي از پيش‌آمدها ديده و يا شنيده شده است گاه تقصيرها به گردن فردي مي‌افتد كه در اين اتفاقات مي‌ميرد يا كم كم موضوع به فراموشي سپرده مي‌شود، يا آنطور كه حاجي بابايي گفته است اول بايد معلم آن كلاس دانش آموزان را بيرون مي‌برد بعد بخاري را خاموش مي‌كرد. به هر حال در ايران روال اين نيست كه اگر در سازمان و وزارتخانه‌اي واقعه‌ي دلخراش و دردناكي مانند كشته شدن دانش‌آموزان چه در مسير رفت و آمد به اردوي راهيان نور يا بر اثر تخريب و يا آتش‌سوزي در كلاس و مدرسه اتفاق افتاد مسئول وزارتخانه‌و يا دولتمردي استعفا دهد اما نه فقط در كشورهاي اروپايي و آسيايي بلكه در خبرها خوانديم در مصر وزير راه به علت كشته شدن بيش از چهل دانش آموز در حادثه يك قطار استعفا داد و رييس سازمان راه آهن آن كشور بركنار شد و به كميته تحقيق و تفحص معرفي گرديد.

«به گفته رييس سازمان نوسازي مدارس، براي تغيير سيستم گرمايشي 150 هزار كلاس درسي كه داراي بخاري نفتي كاربراتوري هستند، هزار ميليارد تومان بودجه لازم است. گفته‌هاي مرتضي رييسي به عنوان معاون عمراني آموزش و پرورش درباره كمبود اعتبارات در حالي است كه او خرداد ماه امسال و زماني كه بودجه 1300 ميليارد توماني عمراني مدارس تصويب شد، به صراحت در رسانه‌ها گفته بود: «اين رقم بيشترين اعتبار است كه تحت يك رديف براي بازسازي و مقاوم‌سازي مدارس در اختيار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته و در طول تاريخ كشور چنين اعتباري سابقه نداشته است.» اما در شرايطي كه مسوولان آموزش و پرورش حاضر به قبول اهمال‌كاري خود در نوسازي و تجهيزات ايمني مدارس نيستند، نماينده سردشت از انتقال سه دانش‌آموز ديگر مدرسه شين‌آباد به بيمارستان تبريز به علت درصد بالاي سوختگي و مدير آموزش و پرورش سلماس از يك آتش‌سوزي ديگر خبر داد. بر اساس اظهارات ‌الله‌وردي قريشي، مدير آموزش و پرورش سلماس حوالي ساعت 18 روز پنجشنبه مدرسه اتحاد واقع در بخش ملحم شهرستان سلماس از توابع آذربايجان‌غربي دچار آتش‌سوزي شده و بخشي از اين مدرسه طعمه حريق شد.»

اما اگر وزير آموزش و پرورش بودجه را كافي نمي‌دانست بايد در حد امكان هزينه‌هاي غيرضروري را حذف مي‌كرد تا بتواند قبل از شروع هر سال تحصيلي آموزشگاه‌ها را به وسايل گرمايش مناسب و با استاندارد مجهز نمايد كلاس‌هاي كپري را برچيند. چه بسا سمينارها و همايش‌ها و ماموريت و مسافرت‌هايي است كه جز صرف وقت و پول چيزي عايد مردم نمي‌شود.

دلسوخته‌اي گفته بود: اگر دولت از محل 700 ميليارد دلار درآمد ارزي تنها يك دلار براي هر دانش آموز جهت تامين وسايل استاندارد گرمايشي دانش آموزان اختصاص مي‌داد به ازاي 14 ميليون دانش آموز شايد مبلغي مي‌شد معادل هزينه يك يا چندسال سفر نيويورك رييس جمهور و همراهانش. اما ظاهراً بيت‌المال كشور اسلامي براي عده‌اي از مردم آمريكاي جنوبي با حكومت‌هاي كمونيستي و بريز و بپاش‌هاي عده‌اي از مسئولان دولتي يا تعدادي از همايش‌هاي ميلياردي بي خاصيت و خودروهاي لوكس حلال است اما براي فرزندان مردم رنج كشيده و محرومي كه دولت نهم و دهم با شعار عدالت گستري و خدمت به آنها به قدرت رسيد حرام !!

وزير آموزش و پرورش بايد تلاش كند تا حق و حقوق معلم شاغل و بازنشسته را طبق قوانين مصوب پرداخت نمايد نه آنكه وجهي اندك بابت افطاري فرهنگيان آن‌هم در مواردي با وضع زننده و تحقيرآميز پرداخت گردد و اگر هم با هيچ يك از اين راه‌ها تهيه ميز و نيمكت و آماده نمودن وسايل خنك كننده و گرمايشي مدارس امكان پذير نبود، وزيري مي‌تواند موفق باشد و نام نيك از خود به جا گذارد كه وقتي در هيات دولت قرار است بودجه‌اي براي كمك به ديگر كشورها مصوب گردد يا مسئولي با هواپيماي اختصاصي به ماموريت برود به جد اعتراض كند و از تضييع حقوق ملت جلوگيري نمايد.

افرادي كه در مواردي به دانش‌آموزان بي‌گناه و گرفتار در اين فاجعه آتش سوزي مساعدت مي‌نمايند، مردم و مسئولاني كه با عيادت از آنها اندوه و آلام پدران و مادران و خانواده‌هايشان را كاهش مي‌دهند، كسانيكه هزينه‌هاي درمان دختران آذربايجاني گرفتار اين درد و مصيبت بزرگ را تامين مي‌نمايند و همه انسان‌هاي دلسوز و علاقه‌مندي كه در جهت از بين بردن اندوه و رنج آسيب‌ديدگان تلاش مي‌نمايند قابل تقدير و ستايش مي‌باشند.

عده‌اي از نمايندگان به حق نسبت به سهل انگاري‌هايي كه باعث حوادث اخير شده انتقاد و اعتراض نموده از جمله:

محمد دامادي نماينده مردم ساري و مياندرود در مجلس شوراي اسلامي در نامه‌يي سرگشاده..... نوشته است: «فاجعه صبح روز چهارشنبه گذشته تني چند از معصوم‌ترين فرزندان اين خاك را در آتش بي‌خردي و بي‌مسووليتي برخي به اصطلاح مديران سوزانده آنچنان است كه دل هر انساني از ديدن چهره امروزشان بر تخت بيمارستان به درد مي‌آيد، دردي كه لاجرم بايد عرق شرم بر پيشاني همه دست اندركاران اين ماجرا بنشاند. شرم از رخ دادن فاجعه‌يي كه جبران آن ممكن نيست»... «شك نكنيد كه اگر اتفاقي مشابه در كشوري ديگر همچون كره، ژاپن و... رخ مي‌داد وزير مربوطه قطعا تا امروز يا خودكشي كرده بود يا استعفا داده و كنار رفته بود اما در اين سرا حكايت وارونه است. چرا؟ به اين دليل كه در اين كشور فرزندان فلان وزير، بنده وكيل و ديگر مسوولان به همان مدارسي نمي‌روند كه فرزندان ساير ملت در آن به تحصيل علم مشغولند. بنابر‌اين وقتي درد مشترك نداريم انتظار فرياد مشترك نيز بيهوده است.»... اين‌بار اتفاقا شرايط حساس كشور مي‌طلبد كه براي دفاع از حق ملت، حفظ آبروي نظام و ثبات در بهداشت رواني جامعه يقه مسوولي گرفته شود، وزير وادار به پاسخگويي و عذرخواهي، اين دو واژه گمشده در رويه سياستمدارانمان گردد تا اعتماد عمومي بيش از اين خدشه‌دار نشود و سر ساير خدمتگزاران كشور به‌دليل كوتاهي عده‌يي اندك پايين نيايد»..... «اين‌بار مساله براي ما طرح استيضاح نيست. مساله فراتر از اين حرف‌هاست. حرف از اين است كه بايد همچنان در اين كشور كساني باشند كه رگ غيرت‌شان براي بي‌كفايتي‌هايي نظير اين بيرون بزند. هنوز بايد كساني باشند كه اين تبعيض‌ها به غيرت شان بر بخورد.»

آنچه كه در سفر وزير آموزش و پرورش به يزد اتفاق افتاد نشانگر اين معني بود كه آن مقام و يا همراهان وي گاهي درباره انجام وظيفه معلمان و حضور به موقع آنان در كلاس درس حساسيتي نشان نمي‌دهند و از همه مهمتر براي اداره آموزشگاه‌ها آنگونه كه شايسته است ارزشي قائل نيستند در آن مسافرت نيز حاضر نشدند تا با عده‌اي از معلمان و بازنشستگان كه مي‌خواستند مشكلات خود را مطرح كنند ملاقات نمايند.

در سفر حاجي بابايي به يزد در آن روز كه مدارس نيمه تعطيل شده بود در اين ستون نوشته شد:

«تعجب آور آنكه آموزشگاه‌هايي كه با كادر چهار يا پنج نفري و يا كمتر و بيشتر اداره مي‌شوند چگونه مديران آموزش و پرورش به خود اجازه مي‌دهند يك روز كامل تحصيلي مسئووليت اداره صدها دانش‌آموز را به عهده يك نفر بگذارند و به اجبار و با دستورالعملي برخلاف ضابطه و قانون به بقيه اعلام ‌كنند بروند و شنونده سخنان وزير آموزش و پرورش باشند در صورتي كه مي‌توانستند مطالب را در نشريه «نگاه» كه گاه بعضي از صفحاتش به چاپ و درج عكس يا به تمجيد و تعريف عده‌اي از مديران وزارتي پر مي‌شود يا به صورت جزوه‌اي جداگانه چاپ نموده و در اختيار فرهنگيان قرار دهند و نهايتاً از هر آموزشگاهي يك نفر براي شركت در آن جلسه معرفي گردد.

آموزشگاهها را در يك روز تحصيلي به اميد خدا رها كردن، اداره دانش‌آموزان را به عهده يك نفر گذاشتن، صدها نفر را در يك جا جمع كردن و همايش برگزار نمودن تا چه حد مثمر ثمر بوده است؟ قضاوت را به عهده شركت كنندگاني بايد گذاشت كه در آن جلسه حضور داشته‌اند ضمناً ايجاد جوي ناخوشايند در محيط آموزش و پرورش نه تنها كارساز نيست بلكه نتيجه‌اي معكوس خواهد داد.» توضيح پيرامون به كارگيري معلمان بدون تجربه و تخصص، موضوع طرح 3-3-6، مساله كمبود معلم و فضاي آموزشي در دوره ابتدايي و مازاد دبير در مدارس راهنمايي ازجمله مواردي است كه فرصتي ديگر مي‌طلبد و بحث درباره آن به زمان و شماره‌هاي بعد موكول مي‌گردد.


مأخذ و منابع: روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها و بخش‌هايي از سرمقاله 261 آيينه يزد