زمان : 21 Azar 1391 - 22:35
شناسه : 61371
بازدید : 3229
شاخص هاي پيشنهادي توسعه و پيشرفت در مكتب اقتصاد اسلامي (بر مبناي مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب) شاخص هاي پيشنهادي توسعه و پيشرفت در مكتب اقتصاد اسلامي ميثم كوچك زاده

شاخص هاي پيشنهادي توسعه و پيشرفت در مكتب اقتصاد اسلامي

(بر مبناي مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب)

ميثم كوچك زاده *

 

چكيده

بشر در هزاره سوم با انبوهي از تجارب اقتصادي و اجتماعي و يافته هاي شگرف علمي، به دنبال رسيدن به سعادت و خوشبختي (زندگي سالم توأم با رفاه، امنيت، آرامش و معنويت) است. اما به نظر مي رسد در جوامع سرمايه داري پيشرفته، اين هدف نتوانسته است آنچنان كه بايد تحقق يابد. آنچه امروز انسان را با همه توانائيها و تلاشهاي صورت گرفته، از مسير سعادت منحرف نموده است، جهان بيني و ايدئولوژي حاكم بر رفتارها و تصميم گيريهاي او است. در مكاتب فكري حاكم بر دنياي امروز، بدليل تعريف اهداف مادي صرف و شاخص هاي كمي و كيفي تأمين كننده اين اهداف، جهت گيري زندگي بشر جز در مسير تحقق اهداف مادي تعريف نمي شود. حال آنكه به غير از اهداف مادي تأمين كننده رفاه انسان در دنياي مادي، اهداف معنوي و فرامادي نيز وجود دارد كه سعادت واقعي بشر در دنيا و آخرت را محقق مي سازد. هدف از اين مقاله معرفي و مقايسه تطبيقي دو مکتب اقتصاد اسلامي (به عنوان مكتبي الهي و وحياني) و اقتصاد کلاسيک (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب) بوده و نمونه هايي از شاخص هاي پيشنهادي براي سنجش ميزان تحقق اهداف متعالي مكتب اقتصاد اسلامي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه و رسانيدن انسان به سعادت و خوشبختي واقعي و همه جانبه در کل دوره حيات او ارائه مي گردد. اين شاخص ها با در نظرگرفتن مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي ارائه شده و مي تواند پس از بازنگري و اصلاح توسط صاحبنظران و همچنين بسط و توسعه در حوزه هاي مختلف، مورد استفاده در طراحي و پياده سازي الگوي اقتصاد اسلامي و يا به عبارت كلي تر الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت قرار گيرد.

 

كلمات كليدي

شاخص هاي توسعه و پيشرفت، مكتب اقتصاد اسلامي، سعادت واقعي، كسب رضاي خدا

 

  1. 1.     مقدمه

علم اقتصاد به عنوان علمي که به بررسي و تحليل رفتارهاي اقتصادي انسان مي پردازد؛ با توجه به بستر و خاستگاه آن يعني مکتبي که اين علم در آن رويش و رشد کرده است، قابليت سنجش، ارزيابي و انتخاب براي استفاده در يک کشور يا سيستم اقتصادي را پيدا خواهد کرد.

به عبارت ديگر، کشورها و نظامهاي سياسي و اجتماعي مختلف، قبل از انتخاب شيوه تحليل رفتارهاي اقتصادي مردم خود و تصميم گيري و سياستگذاري در حوزه اقتصادي جامعه، لازم است علم اقتصاد مورد پذيرش جامعه خود که انطباق لازم با ايدئولوژي، فرهنگ و ساختارهاي فکري و عقيدتي مردم آن جامعه را دارد، شناسايي و انتخاب نمايند.

در اين راستا شايد سه مکتب و خاستگاه فکري و ايدئولوژيکي را بتوان نام برد که در دوره هاي اخير، کشورهاي مختلف از يکي از آنها براي طراحي و پايه ريزي نظام اقتصادي خود بهره گرفته اند.

يکي از اين مکاتب، مکتب اقتصاد سوسياليستي است که در کشورهاي کمونيستي مورد استقاده قرار گرفته و به دليل مشکلات و ضعفهاي عمده اي که در مباني فکري و روشهاي اجرايي اين مکتب وجود داشته است، امروزه عملاً در جهان جايگاهي نداشته و مهمترين کشور داعيه دار آن يعني شوروي نيز با فروپاشي مواجه شده است.

با فروپاشي نظام کمونيستي شوروي، اقتصاد سرمايه داري به عنوان بهترين جايگزين براي اداره جوامع مطرح شده و اکثر کشورها با پذيرش آموزه ها و ديدگاه هاي مکتب اقتصاد كلاسيك (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب)، نظام اقتصادي خود را پي ريزي کرده اند.

امروزه به روشني مي توان مشاهده کرد که نظام‌ اقتصادي‌ سرمايه‌داري،‌ نظام‌ اقتصادي‌ حاكم‌ بر جهان‌ مي‌باشد. وسعت‌ و فراگيري‌ ياد شده‌ هم‌ در بعد حاكميت‌ اجرايي‌ و عملي‌ است‌ و هم‌ در قالب‌ متون‌ انتشار يافتة‌ علمي‌ و وجود سمينارها و مجامع‌ علمي‌ و تحقيقاتي‌ مطرح‌ است.

بطور کلي نظام‌هاي‌ اقتصادي‌ اكثريت‌ كشورهاي‌ ثروتمند و نيز بسياري‌ از كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ از الگوي‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ پيروي‌ مي‌كند و يا حداقل‌ ابعاد قابل‌ توجهي‌ از اقتصاد خود را بر محور آن‌ استوار ساخته‌اند و لذا برخي‌ از نويسندگان‌ غربي‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري‌ را بلامنازع‌ و پذيرش‌ آنرا اجتناب ‌ناپذير مي‌دانند. (دادگر، 1378)

‌با اين وجود آنچه از بحران هاي مالي و اقتصادي سالهاي گذشته و همچنين بررسي شاخص هاي مرتبط با رفاه، امنيت و آرامش مانند ميزان خودكشي، طلاق، روابط غيراخلاقي، جرم و جنايت، افسردگي، اعتياد به روانگردانها و...  در كشورهاي غربي به وضوح مشاهده و نتيجه گيري مي شود؛ وجود خلأهاي جدي در زندگي بشر مدرن و داراي رفاه مادي امروز را اثبات مي کند.

دكتر شاپور رواساني‌ در شماره 81-82 مجله اطلاعات‌ سياسي‌- اقتصادي اينچنين مي نگارد:

«پس‌ از فروپاشي‌ نظام‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ در شوروي، تضادها و ناتواني‌هاي‌ سرمايه‌داري‌ جهاني‌ آشكارتر شد. افزايش‌ فقر، بيكاري، تورم‌ و تخريب‌ محيط‌ زيست‌ (نه‌ فقط‌ در سرزمينهاي‌ كشورهاي‌ عقب‌ نگهداشته‌ شده‌ بلكه‌ حتي در درون‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ استعماري)، توسعه‌ بازار فروش‌ حيات‌ انساني‌ شامل‌ خريد و فروش‌ كودكان،‌ زنان، اندامهاي‌ انساني‌ و همچنين‌ مواد مخدر، اسلحه، زباله‌هاي‌ سمي‌ و اتمي‌ (بر طبق‌ قوانين‌ بازار سرمايه‌داري)‌ و همچنين‌ زيادتر شدن‌ فاصله‌ سطح‌ زندگي‌ مردم‌ مستعمرات‌ در آفريقا، امريكاي‌ مركزي‌ و جنوبي‌ و بخش‌ بزرگي‌ از آسيا با بوميان‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ استعماري‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ سرمايه‌داري، چه‌ در سطح‌ محلي‌ در كشورهاي‌ صنعتي‌ سرمايه‌داري و چه‌ در سطح‌ جهاني، نه‌ فقط‌ قادر به‌حل‌ مشكلات‌ اقصادي‌- اجتماعي‌ مردم‌ جهان‌ در همة‌ اقاليم‌ عالم‌ نيست؛ بلكه‌ خود به‌علت‌ تضادهاي‌ دروني‌ و ساختاري؛‌ موجب‌ ايجاد و تشديد فقر و استبداد شده‌ و مي‌شود. با وجود همة‌ تبليغاتي‌ كه‌ دربارة‌ ثبات‌ سرمايه‌داري‌ جهاني‌ مي‌شود، اين‌ نظام‌ در سراشيب‌ زوال‌ افتاده‌ و نه‌ تنها نمي‌تواند آينده‌اي‌ روشن‌ و قابل‌ قبول‌ به‌مردم‌ كشورهاي‌ سرمايه‌داري‌ و خلق‌ جهان‌ نويد دهد؛ بلكه‌ روز بروز بيشتر ثابت‌ مي‌كند كه‌ فقط‌ با زور و با غارت‌ و كشتار ميليونها انسان‌ قادر به‌ادامه‌ حيات‌ است». (رواساني، 1373)

سومين مکتب عمده اقتصادي، مکتب اقتصاد اسلامي است که در جهان امروز پتانسيل جايگزين شدن با مکتب سرمايه داري را داشته و با توجه به ريشه هاي عميق ديني و معرفتي و خاستگاه فرابشري و وحياني خود مي تواند ضمن رهنمون ساختن بشر به سمت رشد و توسعه اقتصادي و مادی، نقايص و خلأهاي ناشي از نظام سرمايه داري را نيز از زندگي بشر حذف نمايد. به عبارت ديگر بهره گيري از اين مكتب مي تواند سعادت و خوشبختي (زندگي سالم توأم با رفاه، امنيت، آرامش و معنويت) در کل دوره حيات بشر (حيات دنيوي و حيات اخروي) را به ارمغان آورد.

در برنامه هاي توسعه اي و سياستگذاريهاي كلان اغلب كشورها و همچنين در برنامه هاي تدوين شده توسط سازمانهاي بين المللي براي ساير كشورها، با توجه به حاكميت فراگير الگوي‌ اقتصاد سرمايه‌داري در جهان، بدليل تعريف اهداف مادي صرف و شاخص هاي كمي و كيفي تأمين كننده اين اهداف، جهت گيري زندگي بشر جز در مسير تحقق اهداف مادي تعريف نمي شود.

حال آنكه به غير از اهداف مادي كه در جهت تأمين رفاه و افزايش سطح لذتهاي انسان در دنياي مادي است، اهداف معنوي و فرامادي نيز وجود دارد كه سعادت واقعي بشر در دنيا و آخرت را محقق مي سازد. بنابراين در جوامعي كه بدنبال پياده سازي الگوي اقتصاد اسلامي مي باشند، لازم است شاخص هايي متناسب با اهداف تأمين كننده سعادت واقعي انسان طراحي شود تا ضمن تعيين و ترسيم نقطه مطلوب توسعه و پيشرفت، ميزان تحقق اهداف و فاصله وضع موجود تا نقطه مطلوب، بررسي و تحليل گردد.

هدف از مقاله حاضر، ارائه نمونه هايي از شاخص هاي پيشنهادي براي سنجش ميزان تحقق اهداف متعالي مكتب اقتصاد اسلامي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه و رسانيدن انسان به سعادت و خوشبختي واقعي و همه جانبه در کل دوره حيات او (حيات دنيوي و حيات اخروي) مي باشد.

در اين راستا ضمن مقايسه تطبيقي مکتب اقتصاد اسلامي با مکتب اقتصاد کلاسيک (به عنوان منشأ پيدايش نظام سرمايه داري غرب)، شاخص هاي پيشنهادي با در نظرگرفتن مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي و با استناد به آيات قرآن (به عنوان دستورالعملهاي خالق بشر براي هدايت انسان به سمت سعادت و خوشبختي) ارائه مي گردد.

 

  1. 2.     مباني فكري و جهان بيني حاكم بر مكتب

براي مطالعه يك مكتب ابتدا بايد جهان بيني حاكم بر آن شناسايي و بررسي شود. از آنجاييكه جهان بيني حاكم بر مكتب اقتصاد كلاسيك، دئيسم (خداپرستي طبيعي) و جهان بيني حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي، دين مبين اسلام است، در اين قسمت ويژگيهاي مكتب دئيسم و تفاوت آن با اسلام ذكر مي گردد.

«دئيسم»[1] مكتبي است كه در قرن 17 ميلادي پديد آمد و در قرن 18 رو به افول نهاد. اين مكتب كه رويكردي عقل‏گرايانه داشت، دين را از جهات جديدي مورد بررسي قرار مي دهد. (كريمي، 1382)

مي‌توان‌ تأثيرپذيري‌ «اصول‌ نظام‌ اقتصاد سرمايه‌داري» از فلسفة‌ دئيسم‌ را با يك‌ واسطه‌ يعني‌ تأثيرپذيري‌ اين‌ اصول‌ از نظرية‌ «نظام‌ طبيعي» جست‌ و جو نمود.

قوانين‌ طبيعي، مركز ثقل‌ تأثير فسلفة‌ «دئيسم» بر افكار فيزيوكراتها و كلاسيكها مي‌باشد. براساس‌ اين‌ فلسفه،‌ خدا منشأ جهان‌ هستي‌ است. او عالم‌ طبيعت‌ را براساس‌ قانون‌مندي‌هايي‌ به‌ وجود آورده‌ است‌ كه‌ به‌ صورت‌ خودكار عمل‌ كرده‌ و به‌ حيات‌ آن‌ ادامه‌ مي‌دهد. به‌ همين‌ خاطر، پس‌ از خلقت‌ نيازي‌ به‌ دخالت‌ خداوند در امور عالم‌ نمي‌باشد. به‌ نظر كلاسيكها چنين‌ قوانيني‌ در سطح‌ پديده‌هاي‌ اجتماعي‌ نيز وجود دارند و آنها در «نظام‌ طبيعي» به‌ دنبال‌ قوانيني‌ هستند كه‌ بر رفتار اقتصادي‌ افراد جامعه‌ حاكم‌ است. بنابراين‌ نظام‌ طبيعي‌ (و انگيزه هاي مادي قرارداده شده در درون انسان مانند منفعت طلبي) در نظر آنان‌ خواست‌ خدا مي‌باشد و براي‌ سعادت‌ انسان‌ها مقدر شده‌ است. (هادوي‌نيا، 1378)

بر اساس تفكر نظريه پردازان مكتب دئيسم، خداوند همچون معمار بازنشسته اي پس از خلقت جهان و قراردادن امكانات، روابط و قوانين مورد نياز زندگي بشر در نظام هستي، رابطه خود را از زندگي بشر قطع كرده و اين انسان است كه بايد با شناسايي و استفاده از امكانات و روابط طبيعي و اجتماعي خلق شده توسط خداوند، زندگي توأم با رفاه، سعادت و خوشبختي را براي خود فراهم كند. بر اين مبنا، ويژگيها و انگيزه هاي دروني انسان مانند انگيزه قدرت طلبي، منفعت طلبي و .. همانند روابط فيزيكي و شيميايي كه در جهت رفاه انسان خلق شده اند، مفيد و لازم الاطاعه مي باشند.

آدام اسميت‌ بنيانگذار مكتب اقتصاد كلاسيك در كتاب "ثروت‌ ملل"‌ خود، «اصل‌ لذت‌جويي» را كه‌ مبتني‌ بر اصالت‌ فرد مي‌باشد و ريشه‌ در افكار فيزيوكراتها دارد، شايسته شمرده‌ و معتقد است:

«هر كس‌ لزوماً‌ كوشش‌ مي‌كند تا آنجا كه‌ ممكن‌ است‌ درآمد خود را به‌ حداكثر برساند. در اين‌ عمل‌ او و ديگران‌ عمداً‌ قصدي‌ براي‌ ازدياد منافع‌ اجتماع‌ ندارند و در عين‌ حال‌ نمي‌دانند كه‌ فعاليت‌ آنها تا چه‌ حد به‌ نفع‌ جامعه‌ است. شخص‌ مذكور و ساير افراد جامعه‌ به‌ وسيلة‌ يك‌ دست‌ نامرئي‌ هدايت‌ شده‌اند و تأمين منافع‌ اجتماع‌ هدف‌ اصلي‌ آنها نمي‌باشد.»

به اعتقاد كلاسيكها، همان‌طور كه‌ قوانين‌ طبيعي، نظام‌ طبيعي‌ را از مداخلة‌ خارج‌ بي‌نياز مي‌سازد، قوانين‌ اجتماعي‌ نيز بايد طوري‌ تنظيم‌ شود كه‌ مداخلة‌ دولت‌ را در امور اقتصادي‌ نفي‌ كند. بنابراين‌ «نداي‌ طبيعت»، آدميان‌ را به‌ آن‌ چه‌ سودمندتر است هدايت‌ مي‌نمايد و در جست‌وجوي‌ خير و صلاح، ضرورتي‌ به‌ الزام‌ و اجبار ندارد. (هادوي‌نيا، 1378)

همانطور كه مشاهده مي شود تأييد و به رسميت شناختن انگيزه منفعت طلبي به عنوان شاخص اصلي نظام سرمايه داري، ريشه در قبول عقايد دئيسم و ضرورت تبعيت از انگيزه هاي قرار داده شده توسط خداوند در وجود انسان دارد.

اين در حالي است كه در اسلام، خداوند مدير و مدبر دائمي نظام هستي معرفي شده و در قرآن كريم مي فرمايد: «او امر عالم‌ را- به‌ نظام‌ احسن‌ و اكمل- از آسمان‌ تا زمين‌ تدبير مي‌كند.» در آيه ديگر نيز مي فرمايد: «و يهود گفتند: دست‌ خدا بسته‌ است- و ديگر نمي‌تواند تغييري‌ در خلقت‌ بدهد، بنابراين به‌ واسطة‌ اين‌ گفتار- دست‌ آنها بسته‌ شد و به‌ لعن‌ خدا گرفتار گرديدند. همانا‌ دو دست‌ خدا گشاده‌ است‌ و...».

مراد از «دست‌ خدا» چنان‌ كه‌ روايات‌ به‌ آن‌ اشاره‌ دارند، قدرت‌ و تصرف‌ خداوند مي‌باشد. در كيفيت‌ شأن‌ نزول‌ آية‌ مزبور نظريه‌هاي‌ متفاوتي‌ مطرح‌ است. اما در هر صورت‌ مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ يهود در صدد تبيين‌ اين‌ نظريه‌ بوده‌ كه‌ خداوند پس‌ از خلقت، قدرت‌ تصرف‌ نداشته‌ و ديگر قادر به‌ مداخله‌ نمي‌باشد. تفسير نمونه‌ با تمسك‌ به‌ روايات‌ در اين‌ رابطه‌ مي‌گويد:

«آنان‌ معتقد بودند كه‌ در آغاز خلقت،‌ خداوند همه‌ چيز را معين‌ كرده‌ و آنچه‌ بايد انجام‌ بگيرد، انجام‌ گرفته‌ است‌ و حتي‌ خود او هم‌ عملاً‌ نمي تواند تغييري‌ در آن‌ ايجاد كند.»

صاحب‌ تفسيرالميزان، انصاف‌ خداوند به‌ چنين‌ نسبت‌هاي‌ ناروايي‌ را از جانب‌ يهود با توجه‌ به‌ پيشينه‌اي‌ كه‌ آنها در نسبت‌ دادن‌ بعضي‌ صفات‌ نقص‌ به‌ پروردگار داشته‌اند، بعيد نمي‌داند. اگرچه‌ اين‌ نسبت‌ها با اصول‌ عقايد اديان‌ توحيدي‌ سازگاري‌ ندارد ولي‌ اميال‌ دنيوي‌ و سياسي‌ مي‌تواند انگيزة‌ بسيار قوي‌ جهت‌ چنين‌ انتساب‌هايي‌ باشد. (هادوي‌نيا، 1378)

از طرف ديگر در نگرش‌ اسلامي، انسان‌ هرگز مجبور به‌ پيروي‌ از غرائز نيست. انسان‌ مي‌تواند عقل‌ خود را بر تمايلات‌ حيواني‌اش‌ حاكم‌ كرده، بدين‌ ترتيب‌ راه‌ كمال‌ را بپيمايد و مي‌تواند شهوات‌ را حاكم‌ وجود خود ساخته‌ و عقل‌ را به‌ اسارت‌ هوس‌ در آورد و سقوط‌ نمايد. خداوند در آيه 40 سوره نازعات مي فرمايد: "و اما كسي كه از مقام پروردگارش ترسيد و از هواي نفس جلوگيري كرد، بهشت جايگاه او خواهد بود." به عبارت ديگر خداوند با تأييد وجود ويژگيهايي چون "حرص" (انسان، حريص خلق شده است- معارج، آيه 25)، "بخل" (انسان طبعاً بسيار ممسك و بخيل است- اسراء، آيه 100 و بخل در همه نفسها حاضر شده است- نساء، آيه 128) و "مال دوستي" (مال را به قدر افراط دوست مي داريد- فجر، آيه 20)؛ همواره از انسان مي خواهد تا با غلبه بر اين ويژگيها و غرائز، خود را به سعادت و خوشبختي دنيوي و اخروي نزديك سازد. آيه 10 سوره زمر مي فرمايد: "براي نيكوكارن در دنيا پاداش نيك خواهد بود". آيه 1 سوره عصر نيز مي فرمايد: "به جز اهل ايمان و كساني كه عمل صالح انجام مي دهند و يكديگر را به حق و صبر توصيه مي كنند، بقيه انسانها زيانكار و خسران ديده هستند". آيه 9 سوره شمس نيز مي فرمايد: "هركس جان خود را از گناه - پيروي از هواهاي نفساني- پاك سازد، رستگار خواهد شد."

در اين‌ نگرش، نه‌ تنها انسان‌ ناگزير به‌ پيروي‌ از تمايلات‌ حيواني‌ نيست؛ بلكه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ كمال‌، بايد عقل‌ را بر غرائزش‌ حاكم‌ نمايد.

نتيجه آنكه در ديدگاه اسلامي، خداوند افزون‌ بر آن‌كه‌ آفريدگار مخلوقات‌ است، پروردگار آن‌ها نيز هست. تدبير الهي‌ دربرگيرندة‌ هدايت‌ تكويني‌ مخلوقات‌ و هدايت‌ تشريعي‌ آنان‌ از طريق‌ فرستادن‌ پيامبران‌ است. به‌ اين‌ ترتيب، برخلاف‌ مكتب‌ دئيسم‌ و اومانيسم‌ كه‌ به‌ انسان، اصالت‌ و ارزش‌ مستقل‌ داده‌ بودند، انديشة‌ اسلامي‌ براساس‌ اصالت‌ و محوريت‌ خداوند و ارزش‌ الهي‌ شكل‌ مي‌گيرد. در اين‌ تفكر، انسان؛‌ بريدة‌ از خدا و واگذار شده‌ به‌ نفس‌ امارة‌ خويش‌ نيست. بلكه‌ بنده‌ و جانشين‌ خدا در زمين‌ است و همواره در حال آزمون پيروي يا عدم پيروي از هواهاي نفساني است.

 

  1. 3.     جهت گيري كلي و هدف نهايي مكتب

در اقتصاد سرمايه‌داري، ارزش‌ ذاتي‌ و هدف‌ نهايي‌ رفتار افراد، لذت‌ و خوشي‌ است. در جهت‌ اين‌ هدف، هدف‌ مياني‌ كه‌ براي‌ رفتار مصرف‌كننده‌ در نظر گرفته‌ مي‌شود، حد‌اكثرسازي‌ مطلوبيت‌ است. مطلوبيت، معادل‌ واژه‌ «Utility» و به‌معناي‌ فايده‌ و رضايت‌ خاطري‌ است‌ كه‌ انسان‌ از مصرف‌ كالا يا خدمت‌ به‌دست‌ مي‌آورد. اين‌ مفهوم، بيش‌ از همه مديون‌ ديدگاه‌هاي‌ بنتام‌ است. گرچه‌ پيش‌ از او، هاچسن‌ (1725)، بكاريا (1776) و پرايستلي‌ (1768) آن‌ را به‌كار برده‌ بودند. از ديدگاه‌ بنتام، هدف‌ تمام‌ اعمال‌ انسان، لذت‌ و رنج‌ است. وي‌ مي‌گويد: "ما فقط‌ يك‌ وظيفه‌ داريم‌ و آن‌ جست‌وجوي‌ بالاترين‌ لذت‌ ممكن‌ است‌ و مسأله‌ رفتار انسان، فقط‌ تعيين‌ اين‌ است‌ كه‌ چه‌ چيزهايي‌ بيشترين‌ لذت‌ را به‌ انسان‌ مي‌بخشد."(حسيني، 1382)

همة‌ اقتصاددانان‌ كلاسيك‌ و نئوكلاسيك  مانند آدام‌ اسميت، ژان‌ باتيست‌ سر (1832- 1776)، باستيا (1850- 1801)، ريكاردو (1823- 1772)، اجويت‌ (1926- 1845) و پيگر (1959 - 1877)، تلقي‌ واحدي‌ از سعادت‌ و خير همگاني‌ داشتند و در فكر اثبات‌ اين‌ مسئله‌ بودند كه‌ بازار رقابت‌ آزاد، قادر است‌ سعادت‌ عمومي‌ يعني‌ بيشترين‌ فائده‌ و نفع‌ ماد‌ي‌ را براي‌ بيشترين‌ افراد به‌ ارمغان‌ آورد. (ميرمعزي، 1378)

اين درحاليست كه براساس‌ مؤ‌لفه‌هاي‌ انسان‌شناسي‌ در جهان‌بيني‌ اسلامي، انسان‌ داراي‌ دو بعد مجرد و مادي‌ است. بعد مجرد او كه‌ روح‌ اوست، اصالت‌ دارد و باقي‌ است. كمال‌ نهائي‌ انسان‌ و سعادت‌ او نيز امري‌ مربوط‌ به‌ روح‌ او و فراماد‌ي‌ است. هدف‌ از آفرينش‌ انسان، اينست‌ كه‌ انسان‌ به‌ اختيار خود به‌ كمال‌ نهائي‌اش‌ كه‌ همانا عبوديت‌ و بندگي‌ خداوند و كسب رضاي اوست، دست‌ يابد. نه‌ تنها ارضاء هر چه‌ بيشتر خواسته‌ها در اين‌ دنيا كمال‌ نهائي‌ انسان‌ نيست،‌ بلكه‌ موجب‌ حركت‌ در خلاف‌ جهت‌ آن‌ است. براي‌ رسيدن‌ به‌ سعادت، بايد عقل‌ انسان‌ بر خواسته‌هايش‌ حكومت‌ نموده‌ و آنها را تعديل‌ كند. براين‌ اساس، رفاه‌ ماد‌ي‌ آنچنان كه طرفداران نظام سرمايه داري باور دارند، هدف‌ غائي‌ نيست‌. بلكه‌ مي تواند وسيله‌اي‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ سعادت‌ و كمال‌ نهائي‌ باشد.

در جهان‌بيني‌ اسلامي، كمال‌ نهائي‌ انسان؛ قرب‌ به‌ خداوند متعال‌، رسيدن‌ به‌ مقام‌ رفيع‌ عبوديت و كسب رضاي خدا‌ است: "من جن و انس را جز براي عبادت خود نيافريدم- ذاريات، آيه 56" و "... از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72". بنابراين‌ آنچه‌ موجب‌ نزديك‌ شدن‌ انسان‌ به‌ خدا شود، ارزش‌ دارد و هر چه‌ مانع‌ اين‌ قرب‌ باشد يا موجب‌ دوري‌ انسان‌ از خداوند گردد، ضد‌ ارزش‌ است.

در جهان‌بيني‌ اسلامي، كمال‌ نهائي‌ انسان به‌ روح‌ و جنبة‌ غيرمادي‌اش‌ مرتبط‌ است‌ و امري‌ آخرتي‌ و فراماد‌ي‌ است‌ ولي‌ در جهان‌بيني‌ كلاسيكها و نظام سرمايه داري، كمال‌ نهائي‌ انسان‌ در قلمرو غرائز حيواني‌ بوده و امري‌ مربوط‌ به‌ جهان‌ ماد‌ي‌ شمرده‌ مي‌شود.

قرآن‌ كريم‌ صريحاً‌ اين‌ انديشه‌ را كه‌ «هر چه‌ مطابق‌ خواست‌ انسان‌ باشد، خير است‌ و هر چه‌ برخلاف‌ آن‌ باشد شر‌ است» را رد مي‌نمايد و مي‌فرمايد: "چه‌ بسا چيزي‌ را دوست‌ نداشته‌ باشيد در حالي‌ كه‌ خير شما در آن‌ است‌ و چه‌ بسا چيزي‌ را دوست‌ داشته‌ باشيد در حالي‌ كه‌ شر‌ شما در آن‌ است، و خدا مي‌داند و شما نمي‌دانيد و خداوند متعال‌ آنچه‌ را كه‌ انسان‌ نمي‌داند به‌ وسيلة‌ وحي‌ به‌ او بيان‌ كرده‌ است- بقره، آيه 216"

همچنين خداوند در بيان سعادت واقعي انسان و هدف نهايي از زندگي مي فرمايد: "همانا نهايت و سرانجام امور به سوي پروردگار تو است- نجم، آيه 42"، "اي انسان، تو با هرگونه رنج و تلاش به سوي پروردگارت خواهي رفت و سرانجام او را ملاقات خواهي كرد- انشقاق، آيه 6"، "من جن و انس را جز براي عبادت خود نيافريدم- ذاريات، آيه 56" و "خداوند به مؤمنان پاداشهاي بهشتي (باغها و قصرها و ..) وعده داده و از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72".

 

  1. 4.     شاخصهاي پيشنهادي توسعه و پيشرفت براي سنجش ميزان تحقق اهداف مكتب اقتصاد اسلامي

4-1. ‌كار، تلاش و توليد

در اقتصاد سرمايه‌داري، منفعت طلبي در فضاي آزاد و رقابتي؛ منجر به: كار، تلاش، افزايش توليد، ايجاد فرصت هاي شغلي بيشتر، نوآوري، افزايش بهره وري، كاهش قيمت ها و .. مي گردد. به عبارت ديگر دست نامرئي آدام اسميت كه همان انگيزه نفع شخصي مي باشد، جامعه را به سمت رفاه مادي و رونق اقتصادي سوق مي دهد.

طبق‌ انديشة‌ آدام‌ اسميت، در صورتي‌ كه‌ افراد به‌ حال‌ خود رها شوند تا امور را برمبناي‌ نفع‌ شخصي‌شان‌ پيش‌ ببرند، رفاه‌ كل‌ جامعه‌ گسترش‌ خواهد يافت. اين‌ امر در نتيجه‌ انگيزه‌هاي‌ عاطفي‌ (و دلسوزانه) نبوده‌ بلكه‌ ناشي‌ از منطق‌ خشك‌ [و بي‌ عاطفة] بازار آزاد يعني‌ [در قالب] «دست‌ نامريي» حاصل‌ مي‌شود. (دادگر، 1378)

اين محاسن كه در نظام سرمايه داري از رقابت در بازارهاي آزاد و با هدف حداكثرسازي منافع شخصي  بدست مي آيد، در مكتب اقتصاد اسلامي از طرق ديگري حاصل مي گردد.

در مكتب اقتصاد اسلامي؛ در ضمن اينكه رقابت سالم منع نشده و انسانها به تلاش براي كسب روزي حلال تشويق مي شوند: ("انسان بجز كار و تلاش سرمايه اي ندارد- نجم، آيه 39"، "روز را روشن ساختيم تا شما در روز، روزي حلال را از فضل پروردگارتان طلب كنيد- اسرا، آيه 12" و "هركس از مرد و زن را بهره اي است از آنچه كسب مي كند و هرچه مي خواهيد از فضل خدا بخواهيد كه خداوند بر همه چيز آگاه است- نساء، آيه 32")، انساني كه در اين مكتب هدفش حداكثرسازي رضاي خدا و بالابردن درجات اخروي خود است، همواره بدنبال: بالابردن سطح توليد و فعاليت براي ارتقاء رفاه خود و همنوعان، بالابردن سطح كيفيت محصولات و توجه به خواست مردم در امر توليد، فروش با قيمت منصفانه، ارتقاء كارايي و جلوگيري از اسراف، دستگيري از همنوعان (بوسيله انفاق، زكات، خمس، صدقه، وقف و ...) و كمك داوطلبانه به توزيع عادلانه درآمد و از همه مهمتر تلاش در جهت توسعه و پيشرفت جامعه اسلامي و سرافرازي امت اسلامي است و مي داند با انجام موارد فوق، ضمن بهره مندي از بركات دنيوي در زندگي: ("هركس پرهيزگار باشد، گرفتار نخواهد شد و از جاييكه گمان نمي برد به او روزي رسانده خواهد شد و هركس بر خدا توكل كند خدا او را كفايت خواهد كرد- طلاق، آيه 3"، "خدا روزی را برای هر کس بخواهد وسيع و برای هر کس بخواهد تنگ قرارمی‌دهد- رعد، آيه 26"، "چنانچه مردم شهرها و آباديها ايمان مي آوردند و پرهيزگار مي شدند، همانا درهاي بركات آسمان و زمين را بروي آنها مي گشوديم- اعراف، آيه 96"، "خداوند، پاداش مؤمنان را ضايع نمی‌کند- آل عمران، آيه 171"، "هر چه در راه خدا انفاق کنيد، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد- انفال، آيه 60" و "کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد دو يا چند برابر می‌کند- بقره، آيه 261")، از جايگاه خوبي در دنياي ابدي برخوردار خواهد بود: ("خداوند به مؤمنان پاداشهاي بهشتي (باغها و قصرها و ..) وعده داده و از همه بالاتر رضاي خداوند است كه آن خود رستگاري عظيم است- توبه، آيه 72"، "اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه کنيد، پاداش بزرگی برای شماست- آل عمران، آيه 179" و "برای کسانی از آنها که نيکی کردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگی است- آل عمران، آيه 172").

  لذا شرط تحقق سعادت و ارتقاء سطح رفاه در زندگي، لزوماً پايبندي به ديدگاه هاي اقتصاد كلاسيك و بازار رقابتي نمي باشد و انسان مي تواند با تلاش خود در يك فضاي آزاد و رقابتي سالم و برادرانه، به آموزه هاي وحياني اسلام عمل نموده و ضمن كسب روزي حلال، سعادت دنيوي و اخروي خود را تأمين و تضمين نمايد و از همه مهمتر رضاي خداوند (كه خود رستگاري عظيم است) را بدست آورد.

از طرف ديگر در اقتصاد اسلامي، سود بعنوان هدف اصلي فعاليت نبوده و ضمن مشروع دانستن فعاليت اقتصادي و امرار معاش و توصيه به آنها در قرآن، توجه صرف به ماديات و لذتهاي دنيوي نكوهش شده است: "مال و فرزندان، زيور زندگي اين دنيا هستند و كارهاي شايسته نزد پروردگار ماندني و داراي پاداشي بهتر و آينده آن بيشتر است- كهف، آيه 46"

در اسلام، هدف اصلي كسب رضاي خدا است و توليد كننده تشويق مي شود در مواردي و تا جاييكه امكان داشته باشد از سود خود به نفع كسب رضاي خدا صرفنظر نمايد. به عبارت ديگر با كسب درآمد به حد كفاف و تأمين معاش، توليدكننده مسلمان انگيزه اي براي افزايش سودآوري نداشته و از منافع مادي خود جهت كسب منافع معنوي و پاداش اخروي مي كاهد.

همچنين كسب درآمد بدون زحمت و تلاش در اسلام منع گرديده و روشهايي چون ربا، احتكار، سرقت اموال ديگران، تضييع حقوق ديگران و .. برخلاف آموزه هاي مكتب كلاسيك بشدت تحريم شده است: "کساني که ربا مي‌خورند، (در قيامت) برنمي‌خيزند مگر مانند کسي که بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده است. اين، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست.)» در حالي که خدا بيع را حلال کرده و ربا را حرام کرده است. ... خداوند، ربا را نابود مي‌کند و صدقات را افزايش مي‌دهد و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهکاري را دوست نمي‌دارد. ... اي کساني که ايمان آورده‌ايد از خدا بپرهيزيد و آنچه از ربا باقي مانده، رها کنيد، اگر ايمان داريد. اگر چنين نکنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهند کرد- بقره، آيه 279-274"، "مال يكديگر را به ناحق نخوريد و كار را به محاكمه قاضيان ميفكنيد كه بوسيله رشوه و زور بخشي از اموال مردم را تصاحب كنيد با اينكه شما بطلان دعوي خود را مي دانيد- بقره، آيه 188" و "اي اهل ايمان مال يكديگر را به ناحق مخوريد مگر اينكه تجارتي از روي رضايت باشد- نساء، آيه 29".

بر اين اساس شاخصهايي كه در الگوي اقتصاد اسلامي براي سنجش ميزان فعاليت، كار، تلاش و توليد با در نظر گرفتن هدف متعالی انسان مسلمان یعنی کسب رضای خدا در جامعه مي تواند مورد استفاده قرار گيرد (علاوه بر شاخص هاي علمي موجود مانند توليد ناخالص داخلي، نرخ اشتغال، تورم و ..)، به شرح ذيل پيشنهاد مي گردد. لازم به ذکر است این شاخصها بصورت کمی و کیفی قابل سنجش می باشد.

1-   وجود فرهنگ كار و اعتقاد به كسب روزي از طريق تلاش و كار واقعي و روشهاي مشروع  

2-   سهم درآمد خانوار از محل كار و فعاليت اقتصادي (فعاليت مفيد، حلال و مورد نياز جامعه)

3-   زمان اختصاص داده شده به كار و تلاش سازنده توسط جمعيت فعال جامعه در ساعات شبانه روز

4-   ساعات كار مفيد اقشار مختلف جامعه

5-   سهم مشاغل كاذب از كل مشاغل جامعه (بصورت معكوس)

6-   ميزان پايبندي اقشار جامعه به كسب روزي حلال

7-   رعايت قواعد فقهي و احكام شرعي در توليد، توزيع و مصرف

8-   ميزان اسراف در توليد و مصرف (بصورت معكوس)

9-   خودكفايي در توليد كالاهاي ضروري و مورد نياز جامعه

10-          قيمت گذاري عادلانه و منصفانه توسط توليدكنندگان و عرضه كنندگان

11-          ميزان تباني در قيمت گذاري و افزايش قيمت در بازار انحصاري (بصورت معكوس)

12-          سهم سپرده هاي قرض الحسنه از كل سپرده هاي بانكي

13-          سهم تسهيلات قرض الحسنه از كل تسهيلات بانكي

14-          ميزان ربا در بازار پولي غير رسمي (بصورت معكوس)

15-          ميزان سرقت در جامعه (بصورت معكوس)

16-          ميزان احتكار توسط توليدكنندگان و عرضه كنندگان (بصورت معكوس)

17-          ميزان انحصارگرايي و تلاش در جهت حذف رقيبان (بصورت معكوس)

18-    ميزان استفاده از رشوه و روشهاي خلاف در پيشبرد امور (تعداد پرونده هاي تخلف اداري و قضايي با موضوع رشوه، تباني، اختلاس و ..) (بصورت معكوس)

19-    تعداد پرونده هاي قضايي با موضوع تصاحب غير شرعي و غير قانوني اموال مردم، كلاهبرداري و .. (بصورت معكوس)

 

4-2. پايبندي به حقوق جامعه و كمك به نيازمندان

يكي‌ از نهادهاي‌ اساسي‌ نظام‌ اقتصادي‌ سرمايه‌داري، مالكيت‌ خصوصي است كه در قالب‌ آن‌ افراد بدون هيچگونه محدوديتي حق‌ دارند مالك‌ كالاها، دارايي‌ها، ثروت‌ها، ابزار و عوامل‌ باشند و آنها را مورد استفاده‌ و كنترل‌ قرار دهند، در معرض‌ خريد و فروش‌ قرار دهند، بشكل‌ هديه‌ بكار برند و يا به‌ ارث‌ بگذارند.

اما از ديدگاه اسلامي مالكيت‌ انسان‌ بر آنچه‌ دارد، صرفاً‌ عطيه‌اي‌ الهي‌ است‌ و بايد در راه‌ او و به‌ گونه‌اي‌ كه‌ فرمان‌ مي‌دهد صرف‌ شود. با استناد به‌ اين‌ نظريه، اسلام‌ ضمن‌ به‌ رسميت‌ شناختن‌ مالكيت‌ خصوصي‌ فرد، به‌ حقوق‌ جامعه‌ و ساير انسانها نيز توجه و براي‌ حفظ‌ آن، احكامي‌ مانند حرمت‌ اسراف‌ و تبذير، حرمت‌ احتكار، حرمت‌ كنز و وجوب زكات و‌ انفاق‌ را وضع‌ مي‌كند. در اين راستا آيات ذيل قابل تأمل مي باشند: "منحصراً براي خداست ملك آسمانها و زمين- فتح، آيه 14"، "او كسي است كه تمام آنچه كه در زمين است براي شما آفريد- بقره، آيه 29"، "تا تواني به خلق نيكي كن، چنانكه خدا به تو نيكي كرده است- قصص، آيه 77"، "...كساني كه از آنچه روزيشان كرديم در نهان و آشكار به فقرا انفاق كنند... سرانجام منزلگاه خوبي خواهند داشت- رعد، آيه 22"، "به خدا و رسولش ايمان بياوريد و از آنچه شما را جانشين و نماينده (خود) در آن قرار داده انفاق کنيد. زيرا کساني که از شما ايمان بياورند و انفاق کنند، اجر بزرگي دارند- حديد، آيه 7"، "زکاتها مخصوص فقرا و مساکين و کارکناني است که براي (جمع آوري) آن زحمت مي‌کشند، و کساني که براي جلب محبّتشان اقدام مي‌شود، و براي (آزادي) بردگان، و (اداي دين) بدهکاران، و در راه (تقويت آيين) خدا، و واماندگان در راه. اين، يک فريضه الهي است؛ و خداوند دانا و حکيم است- توبه، آيه 60"، "در راه خدا انفاق كنيد و خويشتن را با دست خويش هلاك نسازيد و نيكوكاري كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد- بقره، آيه 195"، "حق نزديکان را بپرداز و همچنين حق مستمند و وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذير مکن- اسرا، آيه 26"، "بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد- اعراف، آيه 31" و "بخوريد از طيباتي كه روزي شما كرديم و در آن طغيان مكنيد كه مشمول غضب من شويد و هركس مشمول غضب من شود سقوطش حتمي است- طه، آيه 81" .

بر اساس آموزه هاي ديني اسلام، فرد مسلمان با نوع دوستي و ايثار و احسان به همنوعان به درجات رفيع نزد پروردگار خود خواهد رسيد و سعادت دو دنيا را براي خود به ارمغان خواهد آورد. خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: ".. نيكوكاري كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست دارد- بقره، آيه 195"، "بدرستي كه مردان و زنان صدقه دهنده و آنها كه به خدا وامي نيكو دهند خداوند پاداش مضاعف به آنها دهد و آنان را اجري بزرگ است- حديد، آيه 18"، "هر آنچه را انفاق كنيد خداوند براي شما پس انداز مي كند و او بهترين روزي دهندگان است- سباء، آيه 39"، "هر آنچه را انفاق كنيد در راه خدا به شما بطور كامل باز مي گردد و به شما ستم نخواهد شد- انفال، آيه 60"، "کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری است که هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کس بخواهد دو يا چند برابر می‌کند- بقره، آيه 261" و "برای کسانی از آنها که نيکی کردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگی است- آل عمران، آيه 172".

مشاهده مي شود كه خالق انسان در آيات متعدد به او وعده مي دهد كه در صورت نوع دوستي و كمك به انسانهاي ديگر (مانند زكات، انفاق، قرض الحسنه، نيكي به ديگران و ...)، سعادت دنيوي و اخروي او تضمين خواهد بود و كدام سخن محكم تر و مطمئن تر از قول پروردگار انسان است؟

بر اين اساس شاخصهاي کمی و کیفی كه در الگوي اقتصاد اسلامي براي سنجش ميزان پايبندي افراد به حقوق جامعه و نيازمندان مي توان ارائه داد، به شرح ذيل پيشنهاد مي گردد:

1-   سهم هزينه هاي عمومي اجباري و الزامي (ماليات، زكات، خمس و ..) از كل هزينه هاي خانوار

2-   سهم هزينه هاي عمومي اختياري (انفاق و صدقه، كمك به همنوع) از كل هزينه هاي خانوار

3-   ميزان اسراف و تبذير در مصرف (بصورت معكوس)

4-   ميزان كنز و مال اندوزي در جامعه (بصورت معكوس)

5-   نسبت افراد بالاي خط فقر (افراد بالاتر از سطح حداقل معيشت يا حد كفايت) به كل افراد جامعه

6-   ميزان نوع دوستي و محبت در بين افراد جامعه

7-   ميزان كمك به همنوعان در بلاياي طبيعي و حوادث غير مترقبه

8-   ميزان پايبندي افراد جامعه به منافع ملي و ارجحيت منافع عمومي بر منافع فردي

9-   ميزان وقفيات جديد در جامعه

10-          ميزان تمايل و شركت داوطلبانه در فعاليتهاي دفاعي، نظامي و امنيتي (فرهنگ شهادت طلبي، ايثار و ..)

 

  1. 5.     جمع بندي و نتيجه گيري

بررسي نقاط ضعف و خلأهاي موجود در مكاتب اقتصادي انسان ساز مانند مكتب اقتصاد سوسياليستي و اقتصاد سرمايه داري نشان مي دهد انسان‌ امروز، بيش‌ از هر زمان‌ ديگر نياز خود را به‌ يك‌ مكتب‌ و يك‌ ايدئولوژي‌ فكري‌ كه‌ مفهوم‌ واقعي‌ سعادت‌ و صراط‌ مستقيم‌ هدايت‌ را به‌ او نشان‌ دهد احساس‌ مي‌كند و اين‌ سرآغاز يك‌ بازگشت‌ مقدس‌ به‌ سوي‌ هدايت‌ و سعادت‌ است. هدايتي‌ كه‌ پروردگار مهربان‌ بوسيله‌ پيامبرانش‌ در اختيار بشريت‌ گذاشته است.

مكتب اقتصاد اسلامي با وجود آنكه هنوز آنچنانكه بايد بصورت بسته كامل و جامع و قابل عرضه براي پياده سازي در كشورها تدوين نشده است، اما مباني فكري و ترتيبات نهادي حاكم بر آن به اندازه اي زيبا و منطبق با فرهنگ و فطرت پاك مردم دنيا است كه مي تواند جايگزين خوبي براي اقتصاد حاكم در كشورها، بويژه كشورهاي اسلامي (كه عمدتاً اقتصاد سرمايه داري در آنها استقرار يافته است) گردد.

اولين قدم در طراحي الگوي اقتصاد اسلامي، شناسايي مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي است. سپس اهداف متعالي مادي و معنوي مكتب كه سعادت واقعي بشر در دنيا و آخرت را محقق مي سازد بايد در كلام آفريننده انسان و فرستادگانش (قرآن مجيد و احاديث معصومين) مورد بررسي قرار گرفته و شناسايي گردد. در اين راستا لازم است شاخص هايي متناسب با اهداف تأمين كننده سعادت واقعي انسان طراحي شود تا ضمن تعيين و ترسيم نقطه مطلوب حركت انسان و توسعه و پيشرفت جامعه، ميزان تحقق اهداف و فاصله وضع موجود تا نقطه مطلوب، بررسي و تحليل گردد.

در اين مقاله، نمونه هايي از شاخص هاي پيشنهادي براي سنجش ميزان تحقق اهداف متعالي مكتب اقتصاد اسلامي در جهت توسعه و پيشرفت جامعه و رسانيدن انسان به سعادت و خوشبختي واقعي و همه جانبه در کل دوره حيات او (حيات دنيوي و حيات اخروي) معرفي گرديده است.

اين شاخص ها با در نظرگرفتن مباني فكري و جهت گيريهاي كلي حاكم بر مكتب اقتصاد اسلامي و با استناد به آيات قرآن (به عنوان دستورالعملهاي خالق بشر براي هدايت انسان به سمت سعادت و خوشبختي) ارائه شده و مي تواند پس از بازنگري و اصلاح توسط صاحبنظران و همچنين بسط و توسعه در حوزه هاي مختلف، مورد استفاده در طراحي و پياده سازي الگوي اقتصاد اسلامي و يا به عبارت كلي تر الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت قرار گيرد.

 

منابع و مآخذ:



* - دانش آموخته كارشناسي ارشد علوم اقتصادي و مدرس دانشگاه يزد، تلفن همراه : 09131538091  

Email: Maisam2005@Gmail.com

 

[1] - Deism