محرم تجلی عشق شیعیان به سید و سالار شهیدان کربلا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و72 تن ازیاران با وفای اوست
آن حسینی که برای زنده نگاه داشتن دین جدش از همه چیز خود گذشت و از کودک شش ماه تا پیرمرد 70 ساله را به مسلخ گاه عشق برد تا در راه معبود خویش قربانی کند .
آن حسینی که فرمود" ان کان دین محمد لم یستقم الابقتلی فیاسیوف خذینی " اگر دین جدم جز با گشته شدن من باقی نمی ماند پس ای شمشیرها مرا در برگیرید
آن حسینی کهسید الشهدا ، غریب الغربا ، قتيل العبرات، ابوالشهداء، ابوالمجاهدين ، سريع العبره و مظلوم الامه بود و با قیام و شهادت در راه خدا " ثارلله "نام گرفت و در تاریخ جاودانه شد .
و محرم یادآور این مظلومیت ،غربت ، تنهائی ، فداکاری ، رشادت ، جانبازی ، جانفشانی ، ایثار و از خودگذشتگی است . و شیعیان دوستداراهل بیت در هرگوشه و کنار جهان و درهرشرایط و احوالی که باشند ایام محرم را ازیاد نمی برند .
گوئی آسمان و زمین نیز به عزای حسین می نشینید و زمین و زمان یکپارچه پرده غم برسر می کشد . دل ها همه حسینی می شود و زبان ها به ذکر حسین غنچه می گردد.
ما شیعیان از آن زمان که دست چپ و خود را شناختیم ویا نه از آن زمان که ازسینه مادرانمان شیر خوردن را آغازکردیم ،شور وشوق حسینی را در اشک چشم مادرانمان دیدیم وآن قطرات اشک را که باشیر مادرمان مخلوط شده بود نوشیدیم تا نام حسین و یاد حسین را از تولد تا مرگ به همراه داشته باشیم .
محرم یک جریان زنده اجتماعی ،سیاسی ، مذهبی و عقیدتی است که با رسوم و سننی همراه است که در اغلب مناطق ایران شباهتی نزدیک به هم دارد که دراینجا به ذکر پاره ای ازرسوم مربوط به محرم ازگذشته و تا به امروز درعزآباد می پردازم . امید است این قدم موجب زنده نگاه داشتن این رسوم و تجدید رسوم ازیاد رفته شود .
قسمت اول :استقبال از محرم
الف : زنان و محرم
استقبال از محرم درعزاباد قدیم و درگروههای مختلف مردم به صورت های خاصی بروز و ظهور می یافت .درگروه بانوان رسم براین بود که بعد از حنا بندان عید غدیرخم ، زنان وسایل آرایش را بایگانی می کردند ، اصلاح سروصورت ، حنا بستن و حتی آرایش های جزئی که در چهره نمود می یافت به مدت دو ماه تعطیل بود حتی برخی ها این حرمت را تا پایان روز هشتم ماه ربیع الاول که سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بود ادامه می دادند.و از روز نهم که روز تاج گذاری صاحب الامر حضرت مهدی (عج) بود مجوز حنا بندان صادرمی گشت . آن روزها چادرمشکی به شکل امروزی مرسوم نبود ، چارقدهای سیاه و پیراهن های مشکی درزنان، وپوشش های مشابه با سربندهای سیاه ، سروتن مردان را می پوشاند .
بساط مراسم عقد و ازدواج دردوماه محرم وصفر به کلی برچیده می شد وکسی به قرائت صیغه عقد دراین دو ماه تن درنمی داد چه رسد به برپائی مراسم ازدواج .
ب: پوشش مردان
لباس مردان بیشتر پارچه ای کیسه مانند بود که یقه ای ایستاده و سه دکمه درجلو داشت و سرخود ر ا با دستاری سیاه می پوشاندند.البته درفصول مختلف سال با توجه به وضعیت خانوادگی افراد، این پوشش ها متفاوت بود ولی آنچه دراین نوشته آمده پوشش عمومی مردم است
محرم درراه بود و همه چیز بیانگر غم و اندوه و مصیبت ، نمی دانم چرا چشم وگوش مردمان آن روز بینا تر وشنوا تر از مردمان امروز بود .حتی فاصله ها نیز برای آنان معنائی نداشتآنان چنان ازواقعه محرم می گفتند که گوئی این اتفاق همین دیروز افتاده است . چنان از ابوالفضل وعون وجعفر وعبدالله ومسلم ورباب وسکینه و علی اصغر می خواندندکه گوئی فریاد مظلومیت ارباب بی کفن ، ناله کودکان یتیم ، ضجه اطفال تشنه ، شیون مادران داغدار کربلا را به گوش خود شنیده اند .
ج:گاه بنده ورسم شاخ به شاخ
حال که مردم سیاهپوش شده بودند .می بایست مساجد وتکایا و سایر اماکن مذهبی نیز سیاهپوش شود .آنروزها پارچه مشکی و بنر و عکس و پوستر و علم وکتل و...سایر نوشتارها و وسایل تبلیغاتی امروزی وجود نداشت و عزاداران عمدتا با نوعی پارچه که اصطلاحا به آن "کارِسیاه " می گفتند مساجد وتکایا را می بستند و همه مردم نیز دراین امر مشارکت داشتند .راه اندازی دسته های جمع آوری کمک های مردمی درسنت "شاخ به شاخ "یکی از این رسوم بود .
گروهایی که اصطلاحا به آنها "گاه بنده "می گفتند متولی جمع آوری وتزئین تکایا بودند .این گروه چند روز قبل از محرم و البته بعد از نمازمغرب و عشا درکوچه ها می چرخیدند و درضمن خواندن اشعار غم انگیز و نوحه گونه از مردم تقاضای کمک می کردند .کمک ها شامل انواع و اقسام وسایل و ملزومات برپائی مجلس عزا وآذین بندی مجالساعم از زغال ، هیزم ، قند ، چای ، نخ ، کلاف وپارچه های سیاه وسبزوقرمزو... بود .
برای گروه "گاه بنده "درعزاباد ما وفقیاتی نیز وجود داشته است واین نشان ازاهمیت این موضوع درنزد نیاکان این آبادی است که متاسفانه به علت افول کشاورزی وعدم ثبت این مکان ها کمتر اطلاعاتی از وقفیات گاه بندی دردست می باشد . وصد البته عضویت دراین گروه به سادگی امکان نداشت ویک افتخار خانوادگی محسوب می شد .
تزئینات امروزی حسینیه تغاره بند درعزاباد
د: نخل بندی
نخل بندان نیز زیرمجموعه گروههای "گاه بندی " به حساب می آمدند وآنان وظیفه تزئین نخل را به عهده داشتند ریش سفید و بزرگتر این گروه که اغلب ازسادات بودند به کمک سایر اعضا که آنها نیز بیشتراز یک خانواده ویا طابفه بودند کارنخل بندی را ازصبحگاهان آغاز می کردند .
درابتدا با طنابی محکم و بلند درداخل ومیانه نخل تمام قسمت های نخل را به هم محکم می کردند وسپس آینه ها یکی ، یکی و بادقت و صبر و حوصله برضلع جلوئی نخل استوارمی شد وآنگاه پوش یا چادردوخته ای که تمام نخل را می پوشند این سازه چوبی را فرا می گرفت . وآنگاه پرچم های سیاه ، انواع زنگ ها وعلم های مزین به یا حسین برقسمت های مختلف نخل نصب می شد .
آینه ها را نیز مردم به نخل بندی اهدا می کردند و نذرکردن آینه بخت برای نخل امام حسین (ع) نیز ازجمله رسومی بود که زنان برای گرفتن حاجات خود انجام می دادند .
آنچه ازکودکی به یادم مانده وجود شمارزیادی انواع زنگ های چند طبقه مسی که یکی ازآنها شاید وزنی افزون بر12 کیلو داشت ، انواع سنج ها ، انواع شمشیرها ی مسی با غلاف برنجی ، انواع کف دست ها ، سرپرچم ها ، گل های چند پر فلزی و... که بیشتر درتزئین نخل ازآنها استفاده می شد واکنون اثری ازآنها نیست
درزمان نخل بستن افرادی مانند چاووش ها ونوحه خوانها نیز درمحل حضور داشتند و به سرودن نغمه های عاشورائی می پرداختند تا دل نازک تر ازگل آنانی که آمده بودند تا با حضور ومشارکت دراین جمع به حاجت خود برسند را کربلائی کنند وگفتن یک یاحسین کافی بود تا ناله های این افراد را بلند و مروریدهای اشک را برگونه هایشان جاری سازد .
پذیرائی از نخل بندان و سایرگروههای گاه بنده نیز درعزاباد معمول بود .تهیه چای ، شربت وناهار آنان نیز از محل موقوفات و یا نذورات تامین می شد و عصرگاهان همگی برگرد نخل می خواند " حسین غریب کربلاست ، حسین شهید کربلاست"
ه:شدّه بندی
"شدّه بندی" نیز درعزاباد رواج داشت که هم اکنون به کمترین حد خود رسیده است .شّده نیز یک سازه چوبی به شکل یک بیرق بود که با پارچه های رنگی تزئین می شد وجوانان آن را درجلو دسته جات عزادار حمل می کردند
شدّه بندی نیز آیین مخصوص به خود داشت والبته بهتر است آن راشدّه دوزی بنامیم که این کارتوسط بانوان انجام می شد .خانواده هائی که نذر شدّه دوزی داشتند بانوان فامیل را به مشارکت دعوت می کردند وکارشده دوزی انجام می شد واین کارنیز به مجلس عزای حسین تبدیل می شد وبانوان عزادار، شده را با اشک چشم وسوز دل می دوختند وحاجات خود را از باب الحوائج درخواست می کردند .
می گویند درگذشته ای نه چندان دور افزون بر20 شدّه درعزاباد دوخته می شده ولی هم اکنون سه مورد آن برجای مانده که البته دوخت آن درگذشته انجام شده است .وآن شده ها همچنان نگه داری می شود. شدّه مرحوم بی بی فاطی سید جعفر درخانه حاج حسین علیرضا ، شدّه مرحوم حاج محمد راعی (حاجی قصاب) وشده مرحومه سکینه رضا ازجمله این شدّه هاست.
و: امربه معروفونهی ازمنکر
حضرت امام حسین علیه السلام مهمترین هدف از قیام خوبش را این گونه بیان می فرماید «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبيطالِب»يعنى: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و يا براى فساد و ستمگرى قيام نكردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم.مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به سيره و روش جدّم و پدرم على بن ابيطالب عمل كنم.»
پیشینیان ما درهمه زمینه های اجتماعی ، اعتقادی ومذهبی خودپای بند بودند توجه به امربه معروف ونهی ازمنکر در مراودات آنان ودرزندگی اجتماعی این شیعیان به خوبی نمود داشت و همواره یکدیگر را به خیر دعوت می کردند وازمنکر برحذرمی داشتند ودراین ایام این سنت الهی و هدف قیام حسینی مورد توجه ویژه قرارمی گرفت . و روح حسینی درجامعه حکم فرما می شد
شیعیان سعی داشتند خود را نزدیک تر وشبیه تر به اولیای خود کنند ولذا بسیاری از بی توجهی ها درماه محرم جایگاهی نداشت ، تمام حواس ها جمع بود که منکری واقع نشود و همه و همه دریک نظارت اجتماعی همدیگر را ازگناه بازمی داشتند و به بررعایت معروف ها تاکید می کردند .
ز: اعلان ماه عزا با "صلات کشیدن "و"ذکرگفتن"
یکی از رسوم عزابادی های قدیم دراعلان اخبار مهم ازجمله رسیدن ماه محرم ، اعلان برپائی مجلس عزای حسین ، برپائی نماز میت و فوت سید یا بزرگی ازاهالی ، رسیدن عید فطر ، و.. اصطلاحا "صلات " می کشیدند و"ذکر"می گفتند .که البته اشعار وذکرهای هرکدام از این مراسم با یکدیگر متفاوت بود
درشب اول محرم نیز برای اعلان ماه عزای حسین علیه السلام ذکر می گرفتند .بدین منظور جمعی بربالای پشت بام مسجد یا بلندترین تکیه حسینیه می رفتند وبا خواندن اشعاری خاص فرارسیدن ماه محرم واغاز برپائی مجلس عزای حسین را اعلام می کردند .
ح: تعهد به حضور درزادگاه
شاید این رسم درتمامی محلات استان عمومیت داشته باشد وشیعیان یزدی حتی آنانی که درمحلات یزد جابجا شده اند و یا آنانی که به خارج ازاستان رفته اند خود را ملزم می دانند درایام محرم و بویژه درتاسوعا و عاشورایحسینی به محله قدیمی وموطن اولیه خویش بازگردند تا درجمع عشیره ونزدیکان خود این غم بزرگ را به عزا بنشینند و ازاین روست که عزاباد هم درایام محرم پذیرای عزیزانی است که زادگاه نیاکان خود را رونق می بخشند