یزدفردا :زبان دراز هفته نامه آیینه یزد:جانم براتون بگه !! زبان دراز زاده، نور چشمي حقير كه دير فهمياش ارثي اين خاندان ميباشد و زبان زد است ميگويد: معني ضربالمثلها و ارتباط آن با كسان و شهرها و شخصيتها را نميفهمد، مثلا ميپرسد«رو كه نيست سنگ پاي قزوين است، يعني چه؟ جواب دادم فرزند عزيزم: همه ميدانند قزوين شهري است بالاي سر تهران كه خيليها عبوري يا اقامتي از آن گذشته و يا بيتوته كردهاند.- البته مثل بعضي از دولت مردان ميتوانند از بيخ و بن تكذيب كنند- به خيلي چيزها مشهور است و از جمله سنگ پا كه سنگ مقاوم بوده و «رو»آن چيزي است كه چشم بر واقعيت ببنديم يا كاري بكنيم كه اطرافيان چهار چشمي زل بزنند و يا حرفي بزنند كه گوش شنونده آن سوت بزند حالا اين شهر و اين سنگ و اين رو را كنار هم بگذاريد.
گفتم بابا جان به جاي تشكيل كلاس درس ضرب المثل شناسي برو «سرخط» بعضي روزنامهها را بخوان!
بابا جان روزنامه الف از قول «ب» گفته اگر در شهر قدم بزنيد اثري از تورم و تحريم نميبينيد، «نميبينيد! با احساس و شاهد بعضي گفتند كه اثري از تورم نيست!»
روزنامه «ب» از قول «م» گفته وضع اقتصادي مردم خوب است و كسي گرسنه نميخوابد.
روزنامه «ج» از قول «ي» نوشته تورم يك رقمي است و نشاط و شادابي در مردم ميبينيم وگرنه اينقدر ماشين نميخريدند.
گفت بابا جان بس است براي هضم غذا و پرهيز از زخم معده امروز كافي است زنگ تفريح تمام شد.
زبان دراززاده ادامه داد آخر نفهميدم« رو، كه نيست سنگ پاي قزوين است» يعني چه؟
گفتم.. ..!! پدر جان تقصير نداري، دير فهميات ارثي است.