یزدفردا

رضا سلطان زاده
مدير مسئول آیینه یزد

هر انسان مومن معتقد است: «خداوند كسي است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك بهتر عمل مي‌كنيد و او شكست ناپذير و بخشنده است. سوره ملك آيه 2»

«مرگ اگر به معني فنا و نيستي باشد مخلوق نيست، چرا كه خلقت به امور وجودي تعلق مي‌گيرد، ولي مي‌دانيم كه حقيقت مرگ انتقال از جهاني به جهان ديگر است، و اين قطعا يك امر وجودي است كه مي‌تواند مخلوق باشد و اگر در آيه شريفه مرگ قبل از حيات ذكر شده به خاطر تأثير عميقي است كه توجه به مرگ در حسن عمل دارد.»(1)

مسلم است كه رمز موفقيت در مقابل تمامي مشكلات و سختي‌ها صبر و پايداري است كه به همين علت پروردگار يكتا به افرادي كه صابر و شكيبا باشند و در برابر حوادث و پيش‌آمدهاي ناگوار مقاومت ‌كنند و به جد معتقد باشند ما از طرف خدائيم و به سوي او باز مي‌گرديم خداوند به اين گروه بشارت داده است.«و بشرالصابرين. آيه 155 سوره بقره»

عموم زن و مردي كه روز يكشنبه 19/6/91 در كنار آرامگاه ابدي دكتر ولي شاهي براي برگزاري نماز و دفن آن مومن درستكار و راستگو حضور پيدا كرده و بسياري از آنان در حال اشك ريختن و تاسف خوردن به خاطر از دست دادن يك نفر همراه، دوست و فاميل و انساني متعهد و با وفا بودند مرحوم ولي شاهي را مصداق فرمايش مولاي متقيان حضرت علي (ع) دانستند كه فرمود:

«معني آمادگي براي مرگ انجام واجبات، ترك محرمات، و فراگيري مكارم اخلاق است، انسان واجد اين مزايا ترس ندارد از اينكه او در آغوش مرگ رود يا مرگ اورا در برگيرد.(2)

گذشت عمر و ورق خورد دفتر ايام

كشيد از اوج فلك دست دهر ماهي را

به غير صبر چه چاره كه تند باد اجل

فكند قامت دكتر ولي شاهي را(3)

هفتمين سال زدودن غبار از چهره آيينه يزد را تدارك مي‌ديديم، كه ناگهان به درد هجران و فراق ياري ديرين و دوستي مشفق و همدل و همراهي مهربان مبتلا شديم. هم صحبت و رفيق حدود چهل و هفت ساله يكباره رخ در نقاب خاك كشيد. آري دكتر ولي شاهي در سحرگاه شنبه 18/6/91 مطابق با 21 شوال المعظم آنگاه كه به اداي فريضه صبح برخاسته بود تا با خداي خويش راز گويد و به نيايش پردازد آخرين كلمات بر زبانش جاري گشت نماز صبح را به جاي آورد و ديگر با خلق خدا سخن نگفت و جان به جان آفرين سپرد.

آري او طبيب جان‌ها بود و درد آشناي روح‌ها و روان‌ها. در پيمان دوستي پايدار بود و سخت پاي بند اعتقاد محكم خويش. با قرآن و اهل بيت ميثاقي استوار داشت و پارسايي متعبد بود. در دستگيري بيچارگان و درماندگان و مستمندان دستي گشاده داشت و همتي والا و خردمندانه. در مدرسه سازي اهتمام و سعي وافر داشت و يكي از بانيان خير در اين عرصه بود. در جلسات قرآن هفتگي كه به اتفاق جمعي از دوستان قديمي برگزار مي‌شد و هنور برقرار است حضوري به موقع و موثر داشت. بي‌جا سخن نمي‌گفت و آنگاه كه رشته كلام به دست مي‌گرفت سنجيده و متين و محكم بود. اگر به مناسبتي از ائمه طاهرين (ع) ذكري به ميان مي‌آمد حلقه اشك در ديدگانش هويدا بود. از همگامان شهيد آيت‌ا... صدوقي بزرگ و شهيد دكتر پاك نژاد و مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمين محمدعلي صدوقي رحمت ا... عليهم در قبل و بعد از انقلاب بود و در جلسات مشترك آن بزرگواران و مرحوم دكتر رمضانخاني و ساير متدينين قبل از انقلاب حضوري فعال داشت. يكي از همراهان شهيد صدوقي(ره) بود كه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران براي ديدار با امام خميني(ره) به پاريس مسافرت نمود. بعضي از جلسات آن روزگاران كه مقرر بود محرمانه برگزار شود عمدتاً در منزل ايشان منعقد و پوشش داده مي‌شد.

بسياري از افرادي كه در كاري از انجام به مقصود بازمانده بودند و به او مراجعه مي‌كردند تا آنجا كه درتوان داشت دريغ نمي‌كرد هميشه چهره‌اي گشاده و حضوري با نشاط داشت خوش لباس و از همه مهمتر مودب و متين و باوقار و صميمي بود.

شادروان دكتر ولي شاهي باور داشت اسلام همواره روي حيات و زندگي معنوي انساني كه آميخته با تكليف ومسئوليت و احساس و درد و بيداري و آگاهي باشد تكيه مي‌كند.

هفته نامه آيينه يزد اين ضايعه اندوهناك و اين هجران و فراق جانكاه را به كليه دوستان و آشنايان آن مرحوم از طبقات مختلف اجتماعي، پزشكان، دانشگاهيان و مردم دارالعباده خصوصاً دوستان ارجمند جلسه قرآن و به ويژه خانواده معزز و مكرم ايشان، همسر و فرزندان وبرادران و كليه اقوام و خويشان و همكاران آن عزيز از دست رفته تسليت مي‌گويد و رحمت و غفران الهي را براي آن فقيد سعيد از درگاه حضرتش تمنا دارد.

نويسنده اين نامه كه چنين دوستي را از دست داده‌ام از صميم قلب اظهار مي‌دارد:

اي يار با وفا! خود را مديون الطاف و محبت‌هاي تو مي‌دانم، اي سرور و همراه و همگامي كه مشوق من در انجام امور آموزشي، فرهنگي و مطبوعاتي بودي و اي بزرگي كه دو شب قبل از درگذشت و مرگت در حضور عده‌اي از دوستاني كه در جلسه تفسير قرآن شركت مي‌نمايند بعد از بحث و مذاكره درباره متن يكي از مقالاتي كه در همين ستون آن را نوشته بودم، در پي طرح موضوعي با بغض و جمع شدن اشك در چشمانت فرمودي:«رضا» برو افتخار كن كه پدرت با زحمت و تلاش كار كرد و نان حلال به خانه آورد و تو را به آداب ديني تربيت نمود.

 به جرأت مي‌نويسم افراد زيادي وقتي خبر مرگت را شنيدند يكباره تكان خوردند، سخت غمگين شدند و چه بسا براي عده‌اي غير قابل باور بود. عموم شركت كنندگان در مراسم تشييع و ترحيم مهر تاييد زدند كه دكتر ولي شاهي «عاش سعيدا و مات سعيدا».

روانت شاد و جايگاهت در اعلي عليين باد.



پي نوشت‌ها:

1- «تفسير نمونه»، جلد 24، صفحه 316

2- «روايات تربيتي از مكتب اهل بيت» نقل از بحارالانوار، جلد 3، صفحه 128

3- شعر از محمد خسروي