وارده به یزدفردا :ا-حسینی از یزد :استاندارمحترم جناب آقای فلاح زاده -باسلام امیدوارم این چند خط نوشته بدست خودتان برسد تا مشاورین ومسئولین دفترتان سه شنبه 07/06/1391سخنرانی جامع وکامل شما رااز شبکه استانی دیدم چه زیبا که هرازچند گاهی شهروندان مسئولین خودرا به واسطه رسانه های جمعی ببینند زیرا ملاقات حضوری گاهی برای قشری خاص آرزویی دست نیافتنی وبرای دیگری فعلی سهل آسان است ولی درکل ازحضور شما سپاسگزارم.
دراین برنامه شما از رشد شکوفایی بخش های مختلف سخن گفتید که ازدید جامع برای هر یزدی مایه مباهات وافتخار است اما چه خوب است که گاهی چند قدمی بامردم همراه شودید آیا تابحال همراه خطوط واحد در یک ظهر آفتابی همراه شده اید تااوضع خطوط واحد باخبر باشید یا تابحال یک روز را با مردمی از جنوب یزد همراه شده اید یاتابحال نرخ ملزومات را ازاصناف گرفته ودر شهر بین واحد های صنفی گشت وگذاری داشته اید ویا فقط به آمار بسنده میکنید آیا تابحال در یک فروشگاه زنجیره ایی حاضر شده اید تاببنید کارگران مجبورند حقوق خود را فقط از طریق بن دریافت کنند وآیا تمام ضروریات یک فرد خورد وخوراک است آیا تابه حال به مدرسه های پایین سری زدید همان مدرسه هایی که مردان وزنانی بی ادعا را پرورش داده که شاید شما هم یکروز یکی از آن ها بوده ایدوگذر ایام فراموشی ها را سبب میشود همان مدرسه هایی که هنوز درگیر مسائل مالی شان هستند تا آموزشی خود وچه جاهایی دیگر. که نه وقت گرانبهای شما یاری گر آن است نه وقت کم بنده حقیر ولی از شما عاجزانه درخواست دارم یکروز به راه آهن یزد بروید تا سوار قطاری در لاین 2 شوید
جناب آقای استاندار چند قدمی باما همراه شوید ماهم ازجنس خودتان هستیم.
آیا شما مادری پیر وخسته ندارید یا پدری فرتوت که قامت به عصا راست نگه داشته باشد که باید نزدیک به 100 پله را طی کنند تا به قطار برسد ویا همسری که عارضه ایی قلبی یا تنفسی برآن عارض شده باشد ایا شما برادری ندارید که عضوی برای این مرز بوم هدیه کرده باشده وپاداشی به اندازه یک ویلچر گرفته باشد آیا شما کودکی خرد ندارید که معلولیت توان ازاو گرفته باشد
ولی ما همه این افراد را . در یک خانواده داریم .اسم خانواده ما جامعه است .
اقای فلاح زاده من به چشم خود بارها دیده ام مادری که گریان پله های راه آهن رو طی میکرد ویا مادرانی که بایکدست کودکان خرد خودرا وبا دستی دیگر کیف وچمدان حمل میکردن ما دیده ایم کسانی راکه در پله های این راه آهن دچار عارضه قلبی شده اند یا معلولینی که پشت شده اندوبه قطار رسیده اند ما به چشم خویش دیده ایم افرادی که پرت شده یا از شدت درد بارها نشسته اند وچه بسا مشکلاتی که ازنگاه من وشما پنهان است
سوالات من این است :آیا یک استاندار نمی تواند یک برنامه ویا طرح برای چند پله برقی پیاده وبه اجرا در آورد!
آیا یک استاندار نمی تواند مسئول یک ارگان دولتی مثلا راه آهن را برای پاسخگویی بخواهد !
آیا یک استاندار نمی تواند ازبخش های مختلف برای قسمتی دیگر هزینه ای هدفمند کند!
آیایک استاندار نمی تواند ازبودجه مدیریت بحران هزینه کند !
آیا مرگ ویا شکستگی اعضا وگریه مردم بحران نیست . بحران فقط سیل است وزلزله وغیره
آقای استاندار اگر یک صدم درصد هرکدام از مبالغی که در برنامه گفتگوی خود بیان کردید به این امر اختصاص دهید قطعا هزینه های طرح برآورده میشود .
ویاحتی اگر یک هزارم درصد ازمالیات واحد های بزرگ تولیدی کاشی وسرامیک ویا فولاد و... را که آلایندگی های آنها اثرات نامطلوب خود را برزندگی مردم این شهر ودیار گذاشته اند را در اینگونه بخش ها هزین نمایید قطعا طرح هایی به مراتب بزرگترازچند پله برقی ساده میتوان اجرا نمود .
ویا اگر فقط تبلیغات محیطی خود راه آهن یزد رو به بخش خصوصی واگذار نمایید ودرصدی ازخوداستانداری هزینه نماییدازقبیل این مشکلات تمام میشود
واگر فقط از قطارهای باری که عوارض ومالیات میپردازند درصدی دریافت شود در مدت زمان کوتاهی با این مبالغ میتوان مدیریت
مالی انجام داد.
واگرهیچکدام ازاین موارد درچهارچوب وظایف شما نبود ویا اجرای آن سخت مینمود کافی است در یکی از این برنامه اعلام کنید
تاخیرین آن را بسازند چون همه آگاهیم یزد شهر نودوستی است یزدی از طبیعت آموخته است سخت تلاش کند اعتراض نکند وقانع باشد .تفکر کندوبا دست کوچک خود گره های بزرگ بگشاید وتصدیق دلایل من همان آماری است که شما اعلام داشتید .
درپایان صمیمانه ازاینکه شما به درددل یک برادر کوچکتر گوش دادید سپاسگزارم وآرزو دارم این مشکل به زودی حل شده وکابوس راه آهن یزد پایان یابد