زمان : 27 Mordad 1391 - 18:07
شناسه : 55994
بازدید : 2705
توضيحي درباره مصاحبه مطبوعاتي استاندار يزد توضيحي درباره مصاحبه مطبوعاتي استاندار يزد رضا سلطان زاده مدير مسئول ایینه یزد

به منظور تقدير از خبرنگاران و اصحاب رسانه چهارشنبه 18/5/91 به دعوت استانداري جلسه‌اي با حضور مدير ارشد اجرايي استان، معاونان استاندار، فرماندار يزد، خبرنگاران، نمايندگان خبرگزاري‌ها و مديران مسئول نشريات در سالن «حميديا» تشكيل گرديد.

استاندار يزد طي سخناني ضمن گرامي‌داشت ياد و خاطره شهيد محمود صارمي و ديگر شهدا و تجليل از خبرنگاران وظايف نويسندگان و دست اندركاران مطبوعات را يادآور شد و از جمله اظهار داشت:

«تيترهاي اصلي روزنامه‌ها و نشريات محلي را مي‌خواند. خبرنگاران پل ارتباطي مسئولان و مردم هستند. انتقاد سازنده جامعه را ترقي مي‌دهد. مسئولان بايد اشكالات را بپذيرند. مديران از قشرهاي جامعه هستند و ممكن است اشتباه كنند. غير از چهارده معصوم همگان از جمله مديران در معرض خطا و اشتباه هستند. مديران استان پيشنهادها و انتقادهاي سازنده را به جان و دل خريدار مي‌باشند. خبرنگاران و اصحاب رسانه بايد زياده‌طلبي جهانخواران را مطرح نمايند و لازم است نيازها و مصالح جامعه را در نظر بگيرند.»

بايد اذعان كرد گفتار وي به مراتب متعادل‌تر از سخنان فردي بود كه در آغاز جلسه گزارشي ارائه نمود. طبيعي است اين گونه سخن گفتن بيشتر باعث همدلي و همگامي و در نهايت تحبيب قلوب مي‌شود.

نگارنده اين سطور در آن جلسه با بيان فرازي از فرمان مولاي متقيان علي بن ابيطالب عليه السلام خطاب به مالك اشتر حاكم مصر، از مديران اجرايي درخواست كرد نقد و بررسي‌هاي منتشر شده در نشريات را با سعه صدر مطالعه و ملاحظه نمايند و اگر تشخيص مي‌دهند در جهت منافع مردم دارالعباده مطلبي بجا و صحيح درج گرديده بدان توجه نموده و در حد توان و امكانات موجود به اصلاح امور بپردازند. استاندار هنگام پاسخ درباره نحوه انتقاد از مديران اظهار داشت: تشويق و انتقاد بايد با هم باشد، كارهاي خوب را بگوئيم و بد را هم بگوئيم. ضمناً پيرامون پيشنهاد مدير مسئول اين هفته نامه توضيحاتي ارائه نمود و از جمله گفت: مولاي متقيان علي (ع) كارگزارانش را هم تشويق مي‌نمود و تذكرات لازم را به آنان مي‌داد و به مالك فرمود: اي مالك تو از بهترين، وفادارترين، متقي‌ترين و شجاع‌ترين ياران من هستي.

چنين به نظر مي‌رسيد استاندار مي‌خواست به حاضران القاء و يا حداقل نظر خود را بازگو نمايد كه روش مولاي متقيان(ع) چنين بود و هنگام انتقاد از كارگزارانش اقدامات مثبت آنان را نيز يادآوري مي‌نموده است و اين گونه نتيجه گيري و به اصحاب رسانه بويژه به منتقدين بگويد بنابراين مقالاتي بايد مورد دقت و بررسي قرار بگيرد كه در آن از مديريت اجرايي تعريف و تمجيد و به دنبال آن انتقاد شده باشد.

در محفلي كه بيش از پنجاه نفر خبرنگار و اصحاب رسانه حضور دارند و عده‌اي در انتظار طرح سئوالات و شنيدن پاسخ هستند ديگر فرصت و يا جاي بحث و مناظره نيست بنابراين موضوع اين سرمقاله به شرح و توضيح بخشي از سخنان استاندار يزد در آن جلسه اختصاص مي‌يابد.

بدون شك انتقاد بايد با رعايت ادب و احترام و با حفظ شخصيت و كرامت فرد يا افرادي باشد كه عملكرد و مديريت آنها مورد نقد و بررسي قرار مي‌گيرد نه شخص آنها.

بهتر است تقدير و تشكر و انتقاد با هم باشد. خبرنگاران و نويسندگان نيز بايد با مدرك و دليل و از روي دلسوزي و در جهت انجام وظيفه، ‌عملكرد دولتمردان و مديران اجرايي را مورد نقد و بررسي قرار دهند و اگر پيشنهادي براي بهتر شدن امور دارند ارائه نمايند. از همه مهمتر مالك اشتر يكي از بهترين ياران حضرت علي(ع) بود كه آن حضرت او را به حكومت سرزمين وسيع و پهناور و مهمي مانند مصر اعزام نموده است.

«مالك اشتر مردي است جليل‌القدر و داراي مقام بزرگ، و ارتباط اختصاصي او با اميرالمومنين (ع) آشكارتر از آن است كه بر كسي پوشيده بماند... اميرالمومنين بر مرگ مالك تاسف خورد و فرمود: نسبت مالك به من مانند نسبت من به رسول ا... (ص) بود » 1

اما بر اساس مندرجات نهج‌البلاغه مولاي متقيان حضرت علي(ع) هنگامي كه نامه‌ا‌ي براي كارگزاران خود مي‌نوشت و آنان را توبيخ و سرزنش مي‌نمود مطلبي كه حاكي از تشويق و تشكر از آنها باشد بيان نمي‌كرد و در متن فرمان مالك اشتر نيز از اينكه آن حاكم فداكار و سردار رشيد را «وفادارترين و شجاع‌ترين و متقي‌ترين ياران خود» ناميده باشد مطلبي ذكر نگرديده است.

«مولاي متقيان با واقعيات زندگي مردم برخورد مي‌كند در دوران حكومتش تنها مردم را به آخرت اميد نمي‌دهد و مي‌فرمايد: همه كساني كه در شهر كوفه زندگي مي‌كنند زندگيشان به خوبي تامين است پايين‌ترين افراد نان گندم مي‌خورند، خانه و سرپناه دارند و از بهترين آب آشاميدني استفاده مي‌كنند.

.. . حضرت علي(ع) به عنوان يك حاكم اسلامي چنين با مسائل برخورد مي‌كند نه به عنوان يك ولي معصوم و بزرگترين دليل نامه‌هاي اوست به كارگزاران حكومتش كه از آنها اجراي همين اصول را مي‌خواهد و هر كدام خطا كنند رسوايشان مي‌كند و خوب توجه دارد كه معرفي كردن اشخاص فاسد و دفاع نكردن ازآنها از ويژگي‌هاي يك حكومت سالم و صادق است و نه تنها زياني ندارد بلكه موجب استواري اركان آن است»2

حضرت علي(ع) در نامه‌ها‌ي سه، پنج، هيجده و نوزده، بدون تعريف و تمجيد و بدون ذكر اقدامات مثبت و مفيد فرمانداران، آنان را نصيحت و موعظه مي‌كند و در نامه چهل و پنج براي عثمان بن‌حنيف انصاري، فرماندار بصره در سال 36 هجري مرقوم مي‌فرمايد:

«پس از ياد خدا و درود ! اي پسر حنيف به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه‌داران بصره، تو را به مهماني خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردني‌هاي رنگارنگ براي تو آوردند و كاسه‌هاي پر از غذا پي در پي در جلوي تو نهادند. گمان نمي‌كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده‌اند، انديشه كن در كجايي و بر سر كدام سفره مي‌خوري پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي‌داني دور بيفكن و آنچه به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن.

آن حضرت در نامه‌هاي بيست و چهل مي‌نويسد: كه به من گزارش رسيده... يا اگر چنين كرده باشي... و در نامه چهل و سه در سال 38 ه به فرماندار فيروز آباد از شهرهاي فارس مرقوم فرموده: گزارشي از تو به من دادند كه اگر چنين كرده باشي خداي خود را به خشم آورده‌اي و امام خويش را نافرماني كرده‌اي... اگر اين گزارش درست باشد در نزد من خوار شده و منزلت تو سبك گرديده است... آگاه باش حق مسلماناني كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت‌المال مساوي است...»3

توجه دقيق حضرت بر عملكرد كارگزاران به گونه‌اي بود كه مردم نگويند نظارتي در كار نيست و اگر دولتمردي و حاكمي براي نابودي مستضعفان و پايمال كردن حق مردم گام برمي‌داشت فرياد رسي نيست كه از تضييع حقوق مردم جلوگيري كند در حاليكه آن حضرت در دوران كوتاه حكومتش با دشمنان و مخالفاني چون قاسطين و ناكثين و مارقين روبرو و در نبرد بود اما در پنج سال دوران فرمانروايي و حكومت بر سرزمين پهناور اسلامي لغزش و خطاي كارگزاران و استانداران را ناديده نگرفت.

«حضرت علي(ع) در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد ‌كرد و با آنان به پيكار برخاست: اصحاب جمل (پول پرستان و طرفداران تبعيض) كه خود، آنان را ناكثين ناميد و اصحاب صفين (سياست پيشگان ده رو و صد رو) كه آنها را قاسطين خواند و اصحاب نهروان يعني خوارج كه خود آنها را مارقين (مقدس نماهاي جاهل و منحرف) خواند.»4

اگر به مولاي متقيان علي (ع) گزارش مي‌رسيد فردي از منصوبان حاكم و فرماندار يكي از سرزمين‌هاي اسلامي سوء استفاده كرده و يا رشوه گرفته است. آن حضرت عكس‌العمل نشان مي‌داد. وقتي به آن بزرگوار خبر دادند ناظر بازار اهواز خيانت كرده است، به فرماندار خود در اهواز نوشت: «هنگامي كه نامه مرا خواندي،‌«ابن هرمه» را از نظارت بازار بر كنار دار، و او را به مردم معرفي كن، و به زندانش افكن، و رسوايش ساز، و به همه بخش‌هاي تابع اهواز بنويس كه من اين گونه عقوبتي شديد براي آن معين كرده‌ام...» 5

فرماني كه حضرت علي(ع) براي مالك صادر فرموده است مربوط به فرمانروايي بر همه انسان‌هايي است كه در جامعه اسلامي زندگي مي‌كنند و هيچ گونه تفاوتي در مليت، نژاد، مذهب، رنگ و صنف و غيره ميان مردم آن جامعه وجود ندارد...

اين فرمان و دستورالعمل در هر عصر و دوره‌اي براي تمام حاكمان و دولتمرداني است كه خود را پيرو و شيعه آن حضرت مي‌دانند و اختصاص به دوره و زمان خاصي ندارد براي اطلاع بيشتر آن عده‌از خوانندگان يا مديراني كه فرمان را نخوانده و يا از آن آگاهي ندارند يا اگر مطالعه و بررسي نموده‌اند به عنوان تذكر مجدد براي همگان تنها به پنج بند از سي مورد دستوراتي كه در عهد نامه آمده است اشاره مي‌شود.

«- از نظر اقتصادي همه مردم بايد از معيشت عادلانه برخوردار شوند، و ‌در شايستگي صرف بودجه‌هاي بيت‌المال كه يكي از مهمترين آنها ماليات است تفاوتي ندارند.

- نبايد ميان زمامداران و مردم سوء ظن ايجاد شود، و در صورت به وجود آمدن سوء ظن از اينكه زمامدار درباره آنان ظلم و جوري روا داشته است بدون سپري شدن كمترين زماني،‌بايد دليل و عذر خود را بياورد و با سرعت آن سوء ظن را از خود برگرداند.

-هرگز نبايد زمامدار منتي بر مردم گذارد (كوشش‌ها و تكاپوهاي خود را براي منت گذاشتن بازگو كند) و هرگز نبايد در وظائفي كه به جا مي‌آورد انجام دادن بيش از وظيفه را به رخ مردم بكشد.

-زمامدار در رحمت و محبت و لطفي كه از اعماق قلب براي مردم بايد داشته باشد ميان هيچ كس از مردم جامعه فرقي نگذارد، زيرا آنان خالي از دو گروه نيستند: يا با زمامدار در دين برادرند و يا در اصل خلقت با او همنوعند.

-كوشش و تكاپو و خدمات مردم را در مصالح اجتماعي و اصلاح اخلاق ناديده مگير.»6

با همه احترامي كه براي كليه مسئولان و مديران و شركت كنندگان حاضر در آن جلسه قائل هستم اعتراض و انتقادي به يكي از معاونان استاندار كه در پايان جلسه مطالبي اظهار داشت وارد است كه در فرصتي ديگر بايد بدان پرداخت.



پي نوشت ها:

1- «حكمت اصول سياسي اسلام»، علامه محمد تقي جعفري، صفحه 119

2- «الحياه، گزارشي درباره جلد سوم تا ششم»، علامه محمد رضا حكيمي، صفحه 59 – 60

3- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي (ره)، صفحه 343 - 393

4- «جاذبه و دافعه علي(ع)»، شهيد آيه ا... مرتضي مطهري، صفحه 111-113

5- « الحياه»، جلد ششم، علامه محمد رضا حكيمي، ترجمه احمد آرام، صفحه 616

6- «حكمت اصول سياسي اسلام»، علامه محمد تقي جعفري، صفحات 319- 324- 325-326