یزدفردا

یزدفردا "محمد رضا شوق الشعرائ:خانواده های غافل!؟ پسران هوسباز یا دختران عشوه گر!؟ کدام مقصرند!؟

دیروز غروب، نزدیک افطار می رفتیم تا  دخترهای نوجوانمان را از باشگاه بسکتبال بیاوریم که در صفائیه و بعد از میدام امام حسن(ع) و روبروی درب ورودی هتل صفائیه، در آنسوی خیابان، صحنه جالبی را دیدیم.

دو دختر جوان و زیبا و خوش اندام که چادر سیاه جلو بازی بر روی خود انداخته بودند، در پیاده رو کم عرض، آرام و با عشوه راه می رفتند، و جوان تنومند خوش صورتی با صورت اصلاح نکرده و ریش چند روزه، سوار بر اتومبیل خارجی مشکی، کنار خیابان آرام دنبال سر آنان می آمد و از داخل اتومبیل شیشه را پائین کشیده بود و التماس می کرد که آن دو سوار اتومبیل شوند تا به مقصد برساندشان! حرکت آن دو دختر و این پسر جوان، توجه اکثر سرنشینان اتومبیلهای عبوری را جلب کرده و بی اختیار عده ای در ترافیک خیابان کم عرض منتهی به میدان اطلسی، به این صحنه نگاه می کردند، و عده ای هم بوق می زدند، و اما ما تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که در موقع حرکت، سرمان را از اتومبیل بیرون بیاوریم و خطاب به آن جوان مشکی پوش داد بزنیم: التماس نکن!
و براستی چرا باید یک جوان، برای به مقصد رساندن دو دختر خانم پیاده، روبروی چشم مردم آنقدر التماس کند!؟ یعنی صواب کردن اینقدر خفت و منت کشیدن دارد!؟
 چرا همیشه دنبال «مقصر» می گردیم و در جستجوی «تقصیر» نیستیم!؟
 پسرانی رفاه زده و مرفه و بیکار و از خانواده های تازه بدوران رسیده ثروتمند، و دخترانی زیبا و فقیر و از خانواده های متوسط و گاه محروم جامعه، در جایی از جامعه به هم می رسند، در حالی که فاصله بین آنان فقط یک باغچه و یک جوی خالی از آب خیابان است، پول و اتومبیل و سرعت و تفریح و اوج جوانی و اما! مقصر پدر ثروتمند پسر است یا پدر فقیر دختر!؟
 فساد و فحشاء از پدیده های شوم فاصله طبقاتی است و قبل از محاکمه معلول های جامعه طبقاتی، باید بسراغ علل پیدایش جامعه طبقاتی رفت.
چی شد که در بعد از انقلاب و بخصوص در این هفت سال دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، بعضی ها پولدار و پولدارتر شدند و بعضی ها فقیر و فقیرتر!؟