زمان : 13 Khordad 1391 - 03:36
شناسه : 52142
بازدید : 5254
آیا نقش پدرخوانده ها در جریانهای سیاسی کشورمان کم رنگ خواهد شد؟ پدرخوانده ها در سیاست آیا نقش پدرخوانده ها در جریانهای سیاسی کشورمان کم رنگ خواهد شد؟ محمد سعید صالحی فیروزآبادی - احزاب و جریانهای اجتماعی دارای دو کارکرد مهم در تحولات اجتماعی کشورها می باشند. اولین کارکرد ، بازتابش آیینه ای تفکرات اقشار متنوع فکری اجتماعات می باشد . کارکرد دوم احزاب ، تضمین گردش نخبگان فکری، تکثیر آنها و به روز سازی آنان متناسب با دگرگونیهای اجتماعات می باشد.

یزدفردا "محمد سعید صالحی فیروزآبادی - احزاب و جریانهای اجتماعی دارای دو کارکرد مهم در تحولات اجتماعی کشورها می باشند. اولین کارکرد ، بازتابش آیینه ای  تفکرات اقشار متنوع فکری اجتماعات می باشد . کارکرد دوم احزاب  ، تضمین  گردش نخبگان فکری، تکثیر آنها و به روز سازی آنان متناسب با دگرگونیهای اجتماعات  می باشد.

- مهمترین مشکل کار حزبی در کشور ما ، پیوند خوردن تفکرات  اقشار اجتماعی ، با منافع افرادی محدود در حوزه سیاست و اجتماع می باشد. این یکی از عوامل مهم عدم رشد و توسعه نایافتگی کار حزبی در کشورمان بوده است . کار سیاسی همواره با عمل سیاسی و تصمیم گیری گره خورده است. در حوزه تصمیم گیری همواره هر تصمیمی می تواند به نفع یکی از گروههای اجتماعی و به ضرر گروه اجتماعی دیگر در جامعه باشد. ویژگی بارز انسان ،احساسات و ابراز احساسات انسانی است.هر تصمیمی میتواند احساسات خوشایندی را در افرادی که یک گروه فکری اجتماعی را نمایندگی می کنند بوجود آورد . همین تصمیم می تواند احساسات ناخوشایندی را در نمایندگان گروه فکری مقابل ایجاد نماید.

چنانچه این افراد بخواهند در دوره های طولانی بیست سی ساله و یا به طور همیشگی نمایندگی اقشار فکری جامعه خود را بر عهده داشته باشند ، تراکم احساسات ،رقابتها ، دلخوریها و کینه های گذشته برای جامعه حاصلی جز درجازدن و  پسرفت در پی نخواهد داشت. مهمترین قربانی این در جازدن و پسرفت ، آن عده از اقشار فکری خواهند بود که تمامی توانایی و امید خود را بر روی چنین نمایندگان مادام العمری سرمایه گذاری می نمایند.

- یک سیستم سیاسی متشکل از زیر مجموعه های متعدد و متنوعی است که زیرساختها و پیچ و مهره های آن سیستم را تشکیل میدهد. هیچگاه یک بخش از یک سیستم کارآمد نمیتواند در پی  توطئه برای نابودی و یا حذف بخش دیگر سیستم باشد.

نابودی هر بخش سیستم به معنی اختلال در کار کل سیستم می باشد. یک حزب سیاسی که می خواهد در درون یک سیستم کارآمد به فعالیت بپردازد نمیتواند در پی توطئه برای حذف احزاب دیگر و یا سازمانهایی باشد که ارتباط این احزاب با احزاب دیگر و بقیه اجزا سیستم را برقرار می کنند. یکی از دلایلی که اصلاح طلبان را در موقعیت آسیب پذیر قرار داد ، تلاش آنها برای کم رنگ کردن نقش نهادهای امنیتی در کنشهای اجتماعی و سیاسی بود. احزاب اصلاح طلب به این موضوع توجه نکردند که به علت موقعیت نهادهای امنیتی که در صف اول قرار داشتن آنها در مقابله فکری و اطلاعاتی با تهدیدهای بیرونی می باشد ، بایستی به مطالبات و نگرانی های آنها توجه نمایند . اصلاح طلبان نهادهای امنیتی را تهدیدی برای خود و کار حزبی خود تصور نمودند و خواهان حذف آنها در حوزه سیاست  شدند.

این در حالی است که چنانچه عمل و تصمیمات بازیگران سیاسی مستلزم به میدان آمدن نظامیان باشد ، هیچگاه چنین بازیگرانی نمی توانند بر ادعای خود یعنی عدم دخالت نظامیان در سیاست صادق باشند. نمونه ای از بی صداقتی چنین بازیگران سیاسی ، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی  می باشند . آنها از یک سو شعار دور ماندن  نظامیان در تصمیمات سیاسی می دهند  و از سوی دیگر هر گاه در رسیدن به خواستهایشان از راههای سیاسی سرخورده شده اند از هیچ تلاشی برای  بهره برداری از نظامیان برای رسیدن به خواستهای خود فروگذاری ننموده اند. چنانچه احزاب بخواهند مسیری را که بایستی بطور مثال در طی بیست سال  طی شود در دو سال طی نمایند ، با دست خود جواز ورود نیروهای امنیتی را  به حوزه سیاست صادر می نمایند . چنین احزابی اگر هزاران شعار عدم ورود نظامیان به حوزه سیاست را بدهند و  اگر هزاران قسم نیز برای صداقتشان در باور به چنین شعاری بدهند کسی حرف آنها را باور نخواهد کرد.

- پس از انتخابات اخیر مجلس و شرکت رییس جمهور سابق کشورمان در این انتخابات و بحث و جدلهای پیرامون آن ، دوباره صحبت از حضور یا عدم اصلاح طلبان در انتخابات آینده ریاست جمهوری می شود.  به نظر اینجانب در اینکه بخش وسیعی از اقشار فکری جامعه ما خواهان اصلاحات یا تغییرات در شیوه حرکت جامعه به جلو می باشند شکی وجود ندارد. البته نیروهای گذشته گرایی نیز همواره در جامعه وجود دارند که در بسیاری موارد خواهان تغییر نیستند.

اما چنانچه نیروهای اصلاح طلب و تغییر طلب بخواهند محور حرکت خود را بر روی پدر خواندگانی قرار دهند که امتحان خوبی را در  شناخت شرایط جامعه و تصمیم گیری مناسب از خود بروز نداده اند و بر خلاف شعارهایشان هیچگاه نتوانسته اند گردش نخبگان را در درون خود بوجود بیاورند ، با دست خود زمینه شکست جریان اصلاح طلبی و تغییر طلبی را ایجاد خواهند نمود.

-نکته ای عجیب در اینجا به چشم می خورد. نیروهایی که هیچگاه ادعایی در مورد اصلاح طلبی و تغییر طلبی نداشته اند بیشترین اصلاحات و تغییرات را در درون خود ایجاد نموده اند. اصولگرایان کشورمان در سالهای اخیر به شدت دست به جوانگرایی زده و نیروهای قدیمی خود را به بازنشستگی فرستاده اند.

پدر خواندگان اصلاح طلب چنانچه به راستی در ادعای خود صادق هستند بایستی میدان را به جوانان اصلاح طلبی واگذار کنند که در ضمن وفاداری به ضرورت تغییرات در جامعه راه تعامل با دیگر اقشار فکری جامعه و رسیدن به درک مشترک را به خوبی آموخته اند .

چنانچه پدرخواندگان اصلاح طلب در ادعای خود یعنی ضرورت اصلاحات و تغییرات در جامعه  صادق می باشند یک بار برای همیشه بایستی مسئولیت شکست خود را در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 برعهده گیرند .با عذر خواهی صمیمانه و شجاعانه راه را برای آزادی سریع روزنامه نگاران ، وکلا و سایر زندانیانی که با طناب آنها به چاه رفته اند هموار نمایند. در چنین حالتی جامعه ایران هیچگاه جامعه ایران قدر زحمات آنها در دوران خدمت خود فراموش نخواهد کرد.

جا دارد سیاستمداران و پدر خواندگان اصلاح طب در یک مورد سخنان فردی را آموزه گوش خود قرار دهند که در طول دوران ریاست جموری خود از هیچ دشمنی با کشورمان دریغ نکرد. نیکلا سارکوزی پس از شکست در برابر رقیبش  می گوید :

                                     " رییس زمانی رییس است که شکست را بپذیرد "