یزدفردا
پایگاه خبری و تحلیلیزمان : 08 Ordibehesht 1391 - 10:35
شناسه : 50046
بازدید : 3848
به دنبال انتشار دو خبر در روزهاي گذشته پيرامون خانم شيرين عبادي توسط باشگاه خبرنگاران (تحت عنوان "برنده نوبل حقوق بشر ، همسرش را به لندن راه نمي دهد" و "لطفاً به همسرم ويزا ندهيد") فردي که خود را از بستگان نزديک آقاي جواد توسليان همسر شيرين عبادي معرفي مي کرد طي تماسي با خبرنگارما ابعاد ديگري از چهره ضد حقوق بشري برنده نوبل حقوق بشر را افشا کرد. بخشي از اظهارات فرد ياد شده بدين شرح است:
باشگاه خبرنگاران ؛ ماجراي ظلم هاي شيرين عبادي نسبت به همسرش موضوع جديدي نيست و از بدو زندگي مشترک آنها وجود داشته و داستان ها دارد که اقوام و دوستان اين زوج از آنها اطلاع دارند. زورگويي هاي عبادي چنان بود که همسرش را حتي از ارتباط با مادر و خواهرانش محروم کرده بود و اين فشارها و اذيت و آزارها آنقدر ادامه پيدا کرد تا به سکته و مرگ مادر توسليان انجاميد. اين موضوع را همه بستگان نزديک ما مي د انند.
از ديگر داستانهاي معروف اين زوج آن بود که آنها در سال 1354 با هم ازدواج کردند و مهريه خانم شيرين در آن زمان مهريه پاييني بود اما او در سالهاي بعد با تحت فشار قرار دادن همسرش مهريه خود را تا هزار سکه افزايش داد. علاو ه بر آن حق حضانت فرزندان ، حق سفر و حق طلاق را رسماً و با گواهي محضري از آقا جواد گرفت!
اين فرد مطلع افزود : نه نتها مفاد دو خبري كه اخيرا منتشر شده کاملا درست است بلکه شيرين عبادي براي منصرف نمودن همسرش از سفر اخير به خارج حتي با شبيه سازي خودکشي سيامک پورزند، صريحاٌ او را تهديد کرده بود که ممکن است سرنوشت مشابهي پيدا کند و ناگهان جسد حلق آويز شده او را در منزلش پيدا کنند! وقتي هم که آقا جواد توجهي به اين تهديد ها نکرد و براي ديدن دخترش به بوستن رفت ، شيرين عبادي خود را شتاب زده از لندن به بوستن رساند تا از ملاقات پدر و دختر پيشگيري کند و در نهايت اجازه نداد آقاي توسليان به منزل دخترش برود و ملاقات اين پدر و فرزند به ديداري کوتاه آنهم در حضور شيرين و در هتل محل اقامت آقا جواد خلاصه شد!
اين عضو خانواده توسليان افزوده است : شيرين خانم چند روز قبل از انتخابات رياست جمهوري سال 88 با کمک سفارت انگليس در تهران توانست از کشور فرار کند ( که زمان و واسطه فرار ، خود مقوله بسيار قابل تاملي است). از آنجا که همه اقوام مي دانستند که آقا جواد هيچ خيري از زندگي خود با شيرين نديده ، لذا بلافاصله تعدادي از بستگان همت کردند و همسر ديگري براي ايشان پيدا کرده و وسيله ازدواج مجدد او را فراهم کردند. از آن پس آقا جواد آرامشي پيدا کرد و زندگي خوب و آرامي را با همسر جديدش در تهران آغاز کرد.
اما در طرف ديگر ماجرا ، واکنش هاي هيستريک شيرين خانم هم شدت گرفت . به هر ترفند و تهديدي متوسل شد تا آقا جواد ، همسر دومش را طلاق دهد ، به تهديد و تطميع هووي خود پرداخت ، از فرزندانش خواست که با پدر خود قطع رابطه کنند، با همه مطلعين از اين ازداوج تماس مي گرفت و با پرخاش در خواست مي کرد که براي مخدوش نشدن چهره اش نزد فمنيست ها، از انتشار خبر ازدواج همسرش خودداري کنند و بالاخره آنقدر به خودش فشار آورد که به بيماري سرطان بدخيم دچار شد و اکنون هر روز وضعش بدتر مي شود.
اين عضو خانواده همسر شيرين عبادي ضمن تأييد صفت "مادر فولاد زره" که خانم شادي صدر به شيرين عبادي داده بود اضافه مي کند: با صداقت مي گويم من هيچ نسبت و ارادتي به جمهوري اسلامي نداشتم، اما همين که مي بينم هيولاهايي همچون شيرين عبادي دشمن آن هستند، به اين نتيجه مي رسم که اين حكومت نبايد حکومت بدي باشد!
از ديگر داستانهاي معروف اين زوج آن بود که آنها در سال 1354 با هم ازدواج کردند و مهريه خانم شيرين در آن زمان مهريه پاييني بود اما او در سالهاي بعد با تحت فشار قرار دادن همسرش مهريه خود را تا هزار سکه افزايش داد. علاو ه بر آن حق حضانت فرزندان ، حق سفر و حق طلاق را رسماً و با گواهي محضري از آقا جواد گرفت!
اين فرد مطلع افزود : نه نتها مفاد دو خبري كه اخيرا منتشر شده کاملا درست است بلکه شيرين عبادي براي منصرف نمودن همسرش از سفر اخير به خارج حتي با شبيه سازي خودکشي سيامک پورزند، صريحاٌ او را تهديد کرده بود که ممکن است سرنوشت مشابهي پيدا کند و ناگهان جسد حلق آويز شده او را در منزلش پيدا کنند! وقتي هم که آقا جواد توجهي به اين تهديد ها نکرد و براي ديدن دخترش به بوستن رفت ، شيرين عبادي خود را شتاب زده از لندن به بوستن رساند تا از ملاقات پدر و دختر پيشگيري کند و در نهايت اجازه نداد آقاي توسليان به منزل دخترش برود و ملاقات اين پدر و فرزند به ديداري کوتاه آنهم در حضور شيرين و در هتل محل اقامت آقا جواد خلاصه شد!
اين عضو خانواده توسليان افزوده است : شيرين خانم چند روز قبل از انتخابات رياست جمهوري سال 88 با کمک سفارت انگليس در تهران توانست از کشور فرار کند ( که زمان و واسطه فرار ، خود مقوله بسيار قابل تاملي است). از آنجا که همه اقوام مي دانستند که آقا جواد هيچ خيري از زندگي خود با شيرين نديده ، لذا بلافاصله تعدادي از بستگان همت کردند و همسر ديگري براي ايشان پيدا کرده و وسيله ازدواج مجدد او را فراهم کردند. از آن پس آقا جواد آرامشي پيدا کرد و زندگي خوب و آرامي را با همسر جديدش در تهران آغاز کرد.
اما در طرف ديگر ماجرا ، واکنش هاي هيستريک شيرين خانم هم شدت گرفت . به هر ترفند و تهديدي متوسل شد تا آقا جواد ، همسر دومش را طلاق دهد ، به تهديد و تطميع هووي خود پرداخت ، از فرزندانش خواست که با پدر خود قطع رابطه کنند، با همه مطلعين از اين ازداوج تماس مي گرفت و با پرخاش در خواست مي کرد که براي مخدوش نشدن چهره اش نزد فمنيست ها، از انتشار خبر ازدواج همسرش خودداري کنند و بالاخره آنقدر به خودش فشار آورد که به بيماري سرطان بدخيم دچار شد و اکنون هر روز وضعش بدتر مي شود.
اين عضو خانواده همسر شيرين عبادي ضمن تأييد صفت "مادر فولاد زره" که خانم شادي صدر به شيرين عبادي داده بود اضافه مي کند: با صداقت مي گويم من هيچ نسبت و ارادتي به جمهوري اسلامي نداشتم، اما همين که مي بينم هيولاهايي همچون شيرين عبادي دشمن آن هستند، به اين نتيجه مي رسم که اين حكومت نبايد حکومت بدي باشد!