در این قسمت دو پرسش دولتها و مردم طرح می شود. دولتها: از مردم چقدر مالیات بگیریم و چگونه از مردم مالیات بگیریم؟ مردم :چرا باید مالیات بدهیم ؟ آیا مالیاتمان را بدهیم و یا به هر صورتی شده از مالیات دادن فرار کنیم؟
دو نوع نگرش هم در میان دولتها و هم در میان ملتها در مورد مالیات وجود دارد.
- دولتها :
هدف اصلی بسیاری از دولتها از گرفتن مالیات تامین نیازهایشان می باشد. این نیاز ها با توجه به حوزه وظایفی که دولتها برای خود تعریف می کنند متفاوت است. گستردگی حوزه فعالیتهای دولتها خود بستگی به مقدار مالیات اخذ شده و اطمینان از جاری بودن این مالیات در آینده دارد.
بعضی از دولتها علاوه بر تامین نیازهایشان ،برقراری عدالت اجتماعی بین آحاد مردم نیز وظیفه خود می دانند. تشکیل حکومتهای کمونیستی در قرن بیستم اوج نگاه افراطی به وظیفه برقراری عدالت اجتماعی از سوی دولتها بود.این دولتها با شعار و یا با هدف حمایت از کارگران و زحمتکشان به وجود آمدند. اموال سرمایه داران مصادره شد. همه اموال به دولت که خود را نماینده کارگران و زحمتکشان می دانست منتقل گردید. در طول زمان بسیاری از مردم این کشورها متوجه شدند که یک تغییر بزرگ در کشورشان روی داده است. تغییر بزرگ این بود که تنها تعداد کارفرمایان و اربابان کم شده بود. در این کشورها تنها یک کارفرما وجود داشت . این کارفرما دولت وابسته به حزب کمونیست بود. بقیه مردم نیز یا کارگران و زحمتکشانی بودند که برای دولت کار می کردند و یا سرکارگرانی بودند که مدیریت اکارگران و تامین نظم این جوامع را برعهده داشتند. مهمترین انگیزه حرکت انسانها در جوامع انسانی ،غریزه برتری جویی انسان است . این انگیزه باعث کار و تلاش بیشترآدمی می شود تا از دیگران عقب نیفتد. حقوق بگیر بودن کارگران و سرکارگران در جوامع کمونیستی و از بین رفتن انگیزه های لازم برای کار و تلاش بیشتر باعث ناکارآمدی و در نتیجه عقب ماندگی و فروپاشی این کشورها شد.
به نظر میرسد به غیر از این نگاه افراطی ، نظری که حرکت ملایم به سمت عدالت اجتماعی را وظیفه دولتها نمی داند ،باعث پی آمد های ناگواری برای کشورها میشود. نتیجه این نگاه بوجود آمدن شکافهای عظیم بین دارا و ندار و تنشهای ناشی از آن می باشد . دود این تنشها نیز به بیشتر به چشم مردم مرفه می رود . جرایمی مانند دزدی ،قتل ،کلاهبرداری و مانند اینها میتواند جلوه و واکنش نابرابری های اجتماعی باشد. دولتها با گرفتن مالیات و توزیع آن در جامعه علاوه بر تامین هزینه های خود میتوانند باعث کم شدن فاصله بین گروههای اجتماعی شوند. در مورد چگونگی اخذ مالیات روشهای گوناگونی مانند مالیات بر درآمد و مالیات بر مصرف وجود دارد. اما پذیرفته ترین نوع مالیات که در بسیاری از کشورها ی جهان اعمال می شود مالیات بر مصرف می باشد. چنانچه مالیات بر درآمد بطور نا متوازنی اخذ شود ، باعث کاهش انگیزه سرمایه گذاری ، کاهش فرصتهای اشتغال و فرار سرمایه به کشورهایی که زمینه بهتری برای سرمایه گذاری دارند ، می شود. در مالیات بر مصرف مصرف کنندگان به نسبت مصرفی که می کنند و نوع مصرفی که می کنند به دولت مالیات می دهند.از آنجایی که بیشترین مصرف را ثروتمندان انجام می دهند ، بزرگترین مالیات دهندگان نیز آنها هستند.
در کشور ما درآمد نفت یکی از موانع بزرگ توسعه ، قانونمندی و جلوگیری از عادلانه شدن نظام مالیاتی کشور بوده است. تبدیل شدن نفت به مهمترین درآمد کشور باعث شده در سالهایی که رشد قیمت نفت وجود داشته دولتها ماخوذ به حیا شده و مالیات کمتری را از مردم بگیرند. وفور درآمد نفت باعث می شده دولتها خود را نیازمند توسعه نظام مالیاتی نبینند. برعکس ، در سالهایی که کشور با کاهش درآمد نفت روبرو بوده دولتها برای تامین مخارج خود مجبور به رویکرد شدید به نظام مالیاتی و وارد آوردن شوک مالیاتی به مالیات دهندگان بوده اند. بزرگترین قربانیان حیثیتی این رویکرد دوگانه و ایجاد شوکهای مالیاتی در مرحله اول ممیزان مالیاتی ، و در مراحل بعد مدیران مالیاتی و مدیران عالیرتبه تر کشور می باشند. بی اعتمادی مالیات دهندگان به نظام مالیاتی نیز نتیجه دیگر این رویکرد دوگانه می باشد که می تواند به اهانت به ماموران مالیاتی و بی آبرویی مالیات دهندگان بینجامد . مهمترین جلوه اهانت به ماموران مالیاتی و بی آبرویی مالیات دهندگان پیشنهاد رشوه به ماموران مالیاتی از سوی مالیات دهندگان می باشد . در برخی موارد وارد شدن شوکهای مالیاتی عامل بسته شدن واحد های تولیدی و بیکار شدن تعداد زیادی کارگر و کاهش بیشتر درآمد دولتها بوده است.
- ملتها
در میان ملتها نیز در مورد مالیات سوالاتی وجود دارد.مردم از خود می پرسند به دولت مالیات بدهیم یا ندهیم؟هر فردی شاید در تنهایی خودش بپرسد چرا هر سال بایستی بخشی از درآمد خودم را به دولت بدهم ؟از سوی دیگر بسیاری از گروههای ذی نفوذ در برخی کشورها اقتدار دولت را به معنی از دست دادن اقتدار خودشان می دانند. در تاریخ کشور ما یک نمونه از ناراحتی کشورهای خارجی از سامان گیری نظام مالیاتی دیده شده است. در دوران قاجار مورگان شوستر آمریکایی برای سرو سامان دادن نظام مالیاتی کشورمان به ایران می آید.از آنجایی که اخذ مالیات باعث اقتدار دولت ایران می شد،با اولتیماتوم دولتهای روس و انگلیس وی مجبور به ترک ایران می گردد.به هر حال عامل اصلی در پذیرش مالیات از سوی مردم ، دانستن چرایی دادن مالیات ، مقبولیت و مشروعیت دولتها و چگونگی مصرف شدن مالیاتها می باشد.اینکه دولتها بتوانند به درجه قابل قبولی از مشروعیت و مقبولیت برسند مستلزم نگاه مادرانه و نگاه شریکانه دولتها به ملتهایشان می باشد. مادران در هر شرایطی فرزندانشان را دوست می دارند و شرکای خوب همیشه در حال پرسیدن نظرات شرکا و اقناع و تبعیت از تصمیمات هیئت مدیره شرکتهایشان می باشند.
در قسمت بعدی به ثروتی بسیار گرانبها تر از نفت و منابع دیگر که بایستی به آن بیشتر توجه شود ، می پردازیم.