داندان کشیدن دیگران!!!
یارو با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که:
آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.
دکتر میگه: ایول به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟
طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده!
مرد درستکار!!!!
یارو داشته دعا میکرده میگه: خدا را شکر از صبح تا حالا نه عصبانی شدم، نه حرص داشتم، نه حرف بد زدم، نه مال مردم خوردم، ... ولی خدایا از یکی دو دقیقه آینده که از تخت میآیم بیرون تو کمکم کن!
مامان مدیر مدرسه !!!
مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه:رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه.
رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.
مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای
شروع شدن جنگ!
یکی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟
ملا بدون معطلی یکی می زنه توی گوش طرف و میگه اینجوری
زندگی متأهلی یعنی!!
به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگهدار تو باشد
اونوقت جواب بگیری:
یه بسته قارچ، آبلیمو، مرغ ، نون !
اسم رفیق!!!!
مجید: عزیــــــــــــزم!!!
سعدون محمد : جووونـــــم!!!
مجید: گــــــــــلِ من!!!
سعدون محمد : جانــــم؟؟
مجید: عشــــــقم!!!
سعدون محمد : جان؟؟؟
مجید: زندگـــی من!!!
سعدون محمد : بله؟؟؟
مجید: نفسِ من!!!
سعدون محمد :خوب حرفتو بزن ! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!
راننده تاکسی!!!
یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…
هرکی براش دست بلند میکنه
میگه مسخره نکن دیگه…
تورو الان رسوندم..!