زمان : 23 Farvardin 1391 - 22:34
شناسه : 49176
بازدید : 5706
اندرز های حکیمانه خاکی شو پیش از آنکه خاک شوی اندرز های حکیمانه

   خاکی شو پیش از آنکه خاک شوی.

دنیای هر کس به اندازه وسعت فکر اوست.

آدمی با هر نفس یک قدم به مرگ نزدیک می شود.

اندرز های حکیمانه
 
 
اندرزهای حکیمانه
بندگان خدا خود را بسنجید قبل از آن كه مورد سنجش قرار گیرید، پیش از آن كه حسابتان را برسند حساب خود را برسید، و پیش از آن كه راه گلو گرفته شود نفس راحت بكشید، و پیش از آن كه با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشید. بدانید همانا آن كس كه خود را یارى نكند و پند دهنده و هشدار دهنده خویش نباشد، دیگرى هشدار دهنده و پند دهنده او نخواهد بود.

منبع : نهج البلاغه خطبه 91

تعریف علم خداوند
خداوند از اسرار پنهانى مردم و از نجواى آنان كه آهسته سخن مى‏ گویند و از آنچه كه در فكرها بواسطه گمان خطور مى ‏كند، و تصمیم ‏هایى كه به یقین مى‏ پیوندد، و از نگاه‏ هاى رمزى چشم كه از لابلاى پلك‏ها خارج مى ‏گردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفى گاه‏هاى دل‏ها قرار دارد، و از امورى كه پشت پرده غیب پنهان است، و آنچه را كه پرده‏ هاى گوش مخفیانه مى‏ شنود،
و از اندرون لانه‏ هاى تابستانى مورچگان، و خانه‏ هاى زمستانى حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غم دیده و صداى آهسته قدم‏ها، آگاهى دارد. خداى سبحان از جایگاه پرورش میوه در درون پرده‏ هاى شكوفه‏ ها، و از مخفى‏گاه غارهاى حیوانات وحشى در دل كوه ‏ها، و اعماق درّه‏ ها، از نهانگاه پشّه‏ ها بین ساقه ‏ها و پوست درختان، از محل پیوستگى برگ‏ها به شاخسارها، و از جایگاه نطفه‏ ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود مى ‏آورد و به هم مى‏ پیوندند، و از قطرات بارانى كه از ابرهاى متراكم مى ‏بارند، و از آنچه كه گرد بادها از روى زمین برمى ‏دارند، و باران‏ها با سیلاب آن را فرو مى ‏نشانند و نابود مى ‏كنند، از ریشه گیاهان زمین كه میان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانى كه در قلّه بلند كوه‏ها جاى گرفته، و از نغمه‏ هاى مرغان در آشیانه‏ هاى تاریك، از لؤلؤهایى كه در دل صدف‏ها پنهان است، و امواج دریاهایى كه آنها را در دامن خویش پروراندند آگاهى دارد. خدا از آنچه كه تاریكى شب آن را فرا گرفته، و یا نور خورشید بر آن تافته، و آنچه تاریكى ‏ها و امواج نور، پیاپى آن را در بر مى ‏گیرد، از اثر هر قدمى، از احساس هر حركتى، و آهنگ هر سخنى، و جنبش هر لبى، و مكان هر موجود زنده‏اى، و وزن هر ذرّه‏اى، و ناله هر صاحب اندوهى اطلاع دارد. خدا هر آنچه از میوه شاخسار درختان و برگ‏هایى كه روى زمین ریخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنین كه به شكل پاره‏اى گوشت است، و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهى دارد، و براى این همه آگاهى، هیچ گونه زحمت و دشوارى براى او وجود ندارد و براى نگهدارى این همه از مخلوقات رنگارنگ كه پدید آورده دچار نگرانى نمى‏ شود، و در تدبیر امور مخلوقات، سستى و ملالى در او راه نمى‏یابد، بلكه علم پروردگار در آنها نفوذ یافته و همه آنها را شماره كرده است، و عدالتش همه را در بر گرفته و با كوتاهى كردن مخلوقات در ستایش او، باز فضل و كرمش تداوم یافته است.

منبع : نهج البلاغه خطبه 91

امام علی (ع)روزی امام (ع) جابربن عبدالله انصاری را دیدند که ناراحت و غمگین بود و آهی سرد کشید.حضرت فرمودند ای جابر این آه را برای چه کشیدی از کمبود و ناراحتیهای دنیا جابر گفت : آری . امام (ع) فرمودند : ای جابر آنچه در دنیا موجب لذت میشود بر هفت پایه است : 1.خوردنی 2.آشامیدنی 3.بوئیدنی 4.پوشیدنی 5.همبستری 6.وسائل سواری 7.شنیدنی

اما بهترین خوردنیهای دنیا عسل است که آن استفراغ دهان زنبور عسل است و لذیذترین نوشیدنیهای دنیا آب است که از قعر خاک و دل زمین بدست می آید و بهترین بوئیدنیهای دنیا مشک است که خون ناف آهوست و بهترین پوشیدنیهای دنیا ابریشم است که لعاب دهان کرم ابریشم است و بهترین لذات دنیا لذت همبستری و زناشوئی است که آنهم عمل داخل نمودن آلت ادراری است در آلت ادرار دیگر و بهترین قسمت خوبی زن دربدترین عضو او قرار گرفته است و عالی ترین وسایل سواری در میان چهارپایان اسب است که آنهم کشنده صاحب خود است.و بهترین شنیدنیهای دنیا هم موسیقی است که آنهم از بزرگترین معاصی خداوند است.پس ای جابر دنیائی که دارای چنین مشخصاتی است شخص عاقل نباید برای آن آه بکشد جابر گوید پس از شنیدن این سخنان از زبان مولا (ع) دیگر دنیا برایم ارزشی نداشت.

1- پرهیز دادن از دنیا پرستى
شما را از دنیا پرستى مى ‏ترسانم، زیرا منزلگاهى است براى كوچ كردن، نه منزلى براى همیشه مانده است. دنیا خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایى مى ‏فریبد. خانه ‏اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زیرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شیرینى آن با تلخى ‏ها در آمیخته است، خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود. خیر دنیا اندك، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‏ اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آبادانى آن رو به ویرانى نهاده است. چه ارزشى دارد خانه‏ اى كه پایه‏ هاى آن در حال فروریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان مى ‏پذیرد و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى ‏رسد
2 -روش برخورد با دنیا
مردم آنچه را خدا واجب كرده جزو خواسته‏ هاى خود بدانید، و در پرداختن حقوق الهى از او یارى طلبید، و پیش از آن كه مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهید. همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان مى‏ گرید و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شدید است و اگر چه براى نعمت‏هاى فراوان مورد غبطه دیگران قرار گیرند امّا با نفس خود در دشمنى بسیارى قرار دارند.
3- نكوهش از غفلت زدگان
یاد مرگ از دل‏هاى شما رفته، و آرزوهاى فریبنده جاى آن را گرفته است.
و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب كرده و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ كرده است و دنیا زدگى قیامت را از یادتان برده است. همانا شما برادران دینى یكدیگرید، چیزى جز درون پلید و نیّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است، نه یكدیگر را یارى مى‏ دهید، نه خیر خواه یكدیگرید و نه چیزى به یكدیگر مى ‏بخشید و نه به یكدیگر دوستى مى‏ كنید. شما را چه شده است كه با به دست آوردن متاعى اندك از دنیا شادمان مى‏ گردید و از متاع بسیار آخرت كه از دست مى‏ دهید اندوهناك نمى‏ شوید امّا با از دست دادن چیزى اندك از دنیا مضطرب شده كه آثار پریشانى در چهره‏ ها آشكار مى‏ گردد و بى تابى مى‏ كنید، گویا این دنیا محل زندگى جاودان شما و وسائل آن براى همیشه از آن شماست. چیزى شما را از عیب جویى برادر دینى باز نمى ‏دارد جز آن كه مى‏ ترسید مانند آن عیب را در شما به رختان كشند. در بى اعتنایى به آخرت و دوستى دنیا یك دل شده‏ اید، و هر یك از شما دین را تنها بر سر زبان مى ‏آورید، و از این كار خشنودید همانند كارگرى كه كارش را به پایان رسانده و خشنودى مولاى خود را فراهم كرده است.

منبع:نهج البلاغه