ميكروحاملها در مهندسي بافت
سنتز بافت سه بعدي شبيه به استخوان براي كم نمودن محدوديت استفاده از پيوندهاي اتوگرافت و آلوگرافت توجه زيادي را به سمت خود جلب نموده است. ناسا جهت ساخت بافت سه بعدي از بين روشهاي معمول با استفاده از لولههاي با ديوار چرخان (RWVs) كشت سلول را در بي وزني شبيهسازي نموده است نشان داده شده است كهRWVها دانسيته بالا و بزرگ كشتهاي سلولي دو بعدي را تحمل نموده و ملزومات كنترل شده اكسيژن را تهيه كرده و داري تلاطم وتنش سيالي پاييني است. به علاوه بهعلت قابليت ايجاد بيوزني توسط اين ابزار ميتوان از آنها در كشف اتفاقاتي كه در استخوانها طي سفرهاي فضايي رخ ميدهد، استفاده نمود. ازميكروحاملهاي متنوعي مانند پليمرها در كشت سه بعدي استخوان استفاده شده است. در يك بررسي از ذرات توخالي زيست فعال شيشه (72-58 درصد وزني SiO2 و 42- 28 درصد وزني Al2O3 )كه با كلسيم فسفات پوشش داده شده است به عنوان ميكرو حاملهاي سه بعدي كشت سلول استخوان در RWV استفاده گرديده است. بدين ترتيب تودههاي سه بعدي سلولها ي استخواني و لايههاي كلسيم فسفاتي مشاهده شد. اما رشد و پوشش سلولها روي ميكرو حاملهاي شيشهاي به واسطه قيود فيزيكي محدود است. تحليلها نشان داده است كه هر گاه دانسيته ميكروحاملها در RWVها از مقدار آنها در محيط كشت بيشتر شود به بيرون مهاجرت ميرساند كه در نتيجه به ديواره خارجي لوله آسيب ميرساند. با افزايش اختلاف دانسيته بين ميكروحامل و محيط كشت در سطح ميكروحامل تنشهاي برشي افزايش پيدا ميكند. از آنجايي كه تنشهاي برشي بر رشد، ايجاد توده و متابوليسم سلول تاثير ميگذارد مطلوب است ميكروحاملهاي بيوسراميك دانسيتهای نزدیک به دانسیته محيط كشت(1-8/0گرم بر سانتي متر مكعب) داشته باشد.
پوشش ايمپلنت ها
شيشه زيستي(Bioglass®) و هیدروکسی آپاتیت از بيوسراميكهايي است كه جهت ايجاد يك سطح بيوفعال روي ايمپلنتها پوشش داده ميشود.
برای مثال هیدروکسی آپاتیت براي هدايت اتصال استخوان به سمت ايمپلنتهاي فلزي (مانند تيتانيم) درکاربردهاي ارتوپدي ودنداني بر روي آنها پوشش داده شده است و تكنيك پلاسما اسپري از جمله تكنيكهايي است كه اخيرا به اين منظور استفاده شده است. اما با توجه به بالا بودن درجه حرارت فرآيند ضخامت نسبي بالا(mµ30>) و چسبندگي ضعيف آن به زمينه از اصلي ترين مشكلات اين روش است. براي از بين بردن اين مشكل ميتوان از روش سل ژل استفاده نمود. «ميللا» و همكارانش نتايج تحقيقات خود را در مورد ساخت كامپوزيت اكسيد تيتانيم-هيدروكسي آپاتيت با روش سل ژل در مقالهاي ارائه كردهاند. آنها نشان دادهاند كه پوشش از فازهاي كريستالي تشكيل شده است و سطح مشترك آنها از نظر شيميايي تميزبوده وحاوي گروههاي هيدروكسيلي به صورت باندهاي Ti-OHاست. مورفولوژي سطح زبر و متخلخل و پيوند پوشش به زمينه داراي استحكام خوبي است (شكل 4) .
درمان پوكي استخوان
پوكي استخوان از جمله بيماريهايي است كه تلاش زيادي براي درمان آن صورت گرفته اما هنوز راه حل مناسبي براي آن پيدا نشده است. آمار نشان ميدهد كه مبتلايان اين بيماري در سال 2010 بالغ بر 52 ميليون نفر با سن بالاي پنجاه سال خواهند بود. عوامل دارويي اخيرا به عنوان درمان آخر در نظر گرفته شده است. اما در هر صورت استفاده از هر گونه عوامل دارويي براي تحريك استخوان سازي ميتواند خطراتي به دنبال داشته باشد. مثلا اين عوامل به علت ورود از طريق دهان، خون و غيره ميتوانند باعث ايجاد استخوان در محلي غیر از محل مورد نظر شود. حتی در صورت رسیدن به مکان مورد نظر سريعا داخل استخوانهاي سطحي نفوذ ميكند و وارد عمق آن نميشود. ابزارهاي تثبيت ارتوپدي نیز براي التيام شكستگيهاي مربوط به پوكي استخوان كافي نيست زيرا علاوه بر عمر كوتاه 15-10 ساله، زبري سطحي اين ايمپلنتها نانومتري نيست تا سلولهاي استخوان با آن سازگار گردد. در این میان كلسيم فسفاتها از جمله مواد مناسب براي دارورساني وافزايش جرم استخوان است.
بيومواد پايه كلسيم فسفاتي بيش از دو دهه است كه در پزشكي و دندانپزشكي مورد استفاده قرار ميگيرد. تشابه به بافت استخوان و قابليت هدايت رشد استخوان از مهمترين ويژگيهاي كلسيم فسفاتها به ويژه هيدروكسي آپاتيت (Ca 10 (PO4)6(OH)2) با ريزساختار نانو است. این بيوسراميك هم به صورت طبيعي وجود دارد و هم به صورت مصنوعي ساخته ميشود. از كلسيم فسفاتهاي طبيعي كه در استخوانها، مرجانها موجود است در ساخت جايگزينهاي بافتهاي سخت و نرم استفاده ميشود.
تحقيقات نشان داده است كه نانوذرات كلسيم فسفاتي ميتواند براي اتصال به نواحي پوكي استخوان تنظيم شود زيرا تفاوت شيميايي كليدي بين استخوان سالم و پوك وجود دارد. پس ميتوان با استفاده از شيمي مكمل نانوذرات كلسيم فسفاتي را از نظر شيميايي كارآمد نمود. مثلا ميتوان با پيوند آنتي باديها به مولكول اتصال عرضي برقرار كننده پنتوسيدين كه در نواحي پوك استخوان افزايش مييابد،نانوذرات ياد شده را به نواحي موردنظر هدايت نمود. پلي پپتيدهاي حاوي اسيد آمينههاي آرجنين-گلايسين-آسپارتيك(RGD) در يك بررسي به عنوان عوامل بالا بردن كارآيي استفاده شده است. پروتئينهاي زمينه خارج سلولي ( ECM) (مثل فيبرونكتين، ويرونكتين و غيره) نقش كليدي در رفتار چسبندگي سلولي دارد اين پروتئينها با داشتن توالي آمينواسيدي RGD به هنگام حركت بيان ژن را بوسيله سيگنالهاي ايجاد شده در اثر چسبندگي سلول تنظيم مينمايد هيدروكسي آپاتيت در پپتيد حاوي RGD چسبندگي سلول استئوبلاست را به ايمپلنت افزايش ميدهد.
نانولوله هاي كربني
كربن به عنوان يك بيوسراميك در بيوفنآوري كاربردهاي وسيعي يافته است. تحقيقات زيادي در يك دهه گذشته در مورد مكانيزم رشد و خواص فيزيكي وشيميايي نانولولههاي كربني(CNT ) انجام گرديده است. در حال حاضر نيز مطالعاتي در باره فعال سازي شيميايي CNTها براي ساخت هيبريدهاي نانولوله كربن-مولكول جهت كاربرد در زمينههاي نانوالكترونيك، داربستهاي رشد سلول و بافت و بيوسنسورهاي با كارآيي بالا انجام گرفته است.
اين ابزار داراي ساختار كريستالي هگزاگونال است که با استفاده از تكنيكهاي متفاوتي مانند قوس الكتريك، كندگي ليزر و نشست بخار شيميايي (CVD) ساخته می شود.
نانولوله های کربنی در ساخت داربستهای مهندسی بافت نیز کاربرد پیدا نموده است. این نانولوله ها در مقایسه با پليمرهاي سنتزي زيست تخريب پذير مورد استفاده در مهندسي بافت در بعضی جهات ارجحتر است زيرا كه ازيكپارچگي ساختاري و پايداري مكانيكي بالا براي رشد بافت و تحمل نيروهاي in vivo برخوردار است.
تحقيقات ديگري حاكي از رشد سلولهاي عصبي بر اين نانولوله ها است. بر اساس اين مطالعات اين ابزار ميتواند به عنوان داربست بافت عصبي ايفاي نقش نمايد.
بيوسنسورها يكي ديگر از كاربردهاي بيولوژي و پزشكي نانولوله هاي كربني است. CNTهاي كه با عوامل زيستي فرآوري شده اند قابليت آشكارسازي انتخابي سريع، حساس و بدون نشان عوامل بيولوژيك را دارد.
ابزار تشخيصي
از بيوفنآوري(در قیاس نانو) ميتوان در تشخيص نانومولكولي استفاده نمود. يكي از روشهاي تشخيص نانومولكولي استفاده از نانوذراتي مانند نانوذرات طلا، نانوذرات مغناطيسي و نقاط كوانتم است. نقاط كوانتم بلورهايي از مواد نيمه هادي در مقياس نانو است كه هنگام تحريك بوسيله منبع نوري مانند ليزر ميدرخشد و نور از خود توليد مينمايد. سراميكهاي CdSe - CdS ، InP و InAs از اين نوع است. از اين روش ميتوان براي شناسايي ويروسها و سلولهاي سرطاني استفاده نمود. يك چالش مهم در اين مورد اين مساله است كه سطح اين مواد روغني است اين در حالي است كه محيطهاي سلولي آبكي است بنابراين تلاشهايي جهت آبدوست نمودن آنها براي اتصال به مولكولهاي پروتئين و نوكلئيك اسيدها صورت گرفته است. اين مواد قادر است به طور اختصاصي به مواد بيولوژيك مانند سلولها، پروتئينها و نوكلئيك اسيدها بچسبد و آنها را نشاندار نمايد. اين مواد ميتواند نور را با هر طول موجي از خود عبور داده و طيف وسيعي از رنگها را ايجاد نمايد. همچنين اين نيمه هاديها قادر است تحت پوششهاي آلي مانند زنجيرههاي كوتاه پپتيدي سلولها را به اشتباه انداخته وخود را پروتئين جا بزند يا حتي در صورت سمي بودن ماده غير آلي از عوارض آن جلوگيري نمايد. بدين ترتيب اين مواد در سلولها نفوذ ميكند و ميتواند به عنوان ابزار تشخيصي عمل كند. نانوذرات مغناطيسي ابزار توانا و چند بعدي تشخيصي در پزشكي و بيولوژي است. آنها با اتصال به آنتي بادي مناسبي براي شناسايي مولكولها و ساختارهاي خاص ونيز ميكروارگانيسمها مورد استفاده قرار ميگيرد. هدفهاي مغناطيسي شده توسط مغناطيس سنجهاي حساس شناسايي ميگردد. آنتي باديهاي علامتگذاري شده توسط نانومغناطيسها سيگنالهايي را ايجاد ميكند. پس بدين ترتيب آنتي باديهاي متصل به سلولهاي هدف از بقيه آنتي باديها متمايز ميگردد. تلومرها ساختار پروتئين-اسيد نوكلئيك منحصربهفرد است كه تواليهاي بلند بدون كد TTAGGG در ساختمان آنها مشاهده ميشود اين ساختارها در مواردي مانند تومورهاي بدخيم مشاهده ميشود پس ميتوان با استفاده از تكنيك نانوذرات مغناطيسي بعضي از بيماريها مانند سرطان را پيش بيني نموده و تشخيص داد. سرامیک Fe3O4 يكي از مشهورترين نوع اين نانو ذرات مغناطيسي است كه با يك لايه پليمري كه آغشته به آنتي بادي، پوشش داده شده است.