زمان : 12 Farvardin 1391 - 22:42
شناسه : 48744
بازدید : 5648
استان یزد نماد فاصله طبقاتی!!! استان یزد نماد فاصله طبقاتی!!! محمد علی قاسم زاده


تعطیلات نوروزی فرصتی دست داد تا برای چندمین بار کتاب «خاطرات شازده حمام» اثر دکتر محمد حسین پاپلی یزدی را مرور کنم در صفحات اولیه جلد اول این کتاب مطلبی نوشته شده بود که مرا به فکر فرو برد که امروزه در شهر ،استان یا کشور ما فاصله طبقاتی چگونه ایجاد و معنا می شود.

پاپلی یزدی در بیان خاطراتش از زمان مکتب خانه ،نشانه های فاصله طبقاتی را در نحوه نشاندن بچه های مکتب خانه توسط مکتب دار اینگونه می نگارد:« ملا بچه ها را بر مبنای شپش طبقه بندی می کرد.بچه های شپشو را یک طرف تالار و بچه های تمیز را طرف دیگر تالار می نشاند….

البته بچه هایی که وضع مالی شان بهتر بود لباسشان تمیزتر بود و هفته ای یک بار به حمام می رفتند شپشو نبودند.در هرصورت عده ای شپشوی ثابت در یک طرف تالار ملا می نشستند و عده ای غیر شپشوی ثابت در طرف دیگر تالار،عده ای هم برخی روزها به زعم ملا شپشو می شدند.اگر بچه ای بدون نان می آمد و یا به عوض یک نان درسته نصف نان داشت و یا پنیر همراهش نبود و یا موقع نقل کردن، کله قند نمی آورد و یا مزد ماهیانه ملا را کمتر از یک تومان می داد بایست برود جای شپشو ها بنشیند.در حقیقت شپش معیار طبقه اجتماعی بود و در عین حال شپش بهانه ای بود که ملا هر کس را در جایگاه اجتماعی خود بنشاند و کسانی را که جایگاه اجتماعی شان متزلزل بود ملا با ملاک شپش آنها را جابجا می کرد.من در پنج سالگی طبقاتی شدن جامعه را تجربه می کردم. اگر پولدار هستی ،شپشو نیستی و همیشه در یک طرف تالار می نشینی ،حالا اگر گاهی چند تا شپش هم از سر و کله ات بالا برود و یا در بندگاه تنبانت چندتا شپش باشد اشکالی ندارد.ولی اگر پولدار نبودی داخل شپشو ها می نشستی ولو آنکه شپش نداشته باشی….. »

هر چند این گونه طبقه بندی بین فقیر و غنی همیشه تاریخ بوده و خواهد بود اما در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته عملکرد مسؤولین خرد و درشت استان و گاه کشور یک نوع فاصله طبقاتی خاص بین شهرهای استان دارالعباده یزد را رقم زده و مسائلی که همه ناشی از بی عدالتی است به این فاصله و تقسیم بندی سرعتی دوچندان بخشیده است.

با نگاهی به رشد و توسعه شهرهای شمالی و مرکز استان یزد و مقایسه با شهرهای جنوبی به راحتی متوجه می شوید اگر در مراکز قدرت مهره ای داشته باشید براحتی پیشرفت می کنید حتی اگر ثروتمند نباشید و برعکس، اگر ثروتمند باشید اما به قول معرف بالاترها کسی را نداشته باشید همیشه از قطار پیشرفت عقب خواهید بود.

شهرهای اردکان ،میبد و یزد را ببینید سالهاست پستهای اجرایی و کلیدی استان در دست مردمانی توانمند از این شهرها بوده تا جایی که یک نماینده برای یک شهر با جمعیت کمتر از یکصد هزار نفر در زمان اصلاحات هدیه و نتیجه بی عدالتی افرادی می شود که روزی می خواستند کشور را ایالتی و ولایتی کنند -و در استان موفق شدند- و جالب اینکه حتی فرهیختگان مرکز استان نیز در این ظلم سر فرود آوردند و تنها این میبد بود که هنوز اختلافاتش را با شهر «سوگلی» استان پایان نداده و هر از گاهی مشکلاتی بینشان پیش می آید .

اما موضوعی که در دولت عدالت محور رقم خورده و پیش می رود نیز دست کمی از زمانه قبل ندارد قبضه شدن مراکز قدرت استان در دست فرهیختگان یک شهر و دور نگه داشتن تحصیلکردگان و نوابغ شهرهای دیگر از پستهای کلیدی -تا جایی که حتی اگر با چنگ و دندان همت مردم فرهیخته ای منصبی در شهر خودش گرفته باشد و در راستای اهداف آنها نباشد به ناگاه برکنار شود موضوعی نیست که از چشمها پوشیده بماند و مسلما تاریخ در این خصوص خوب قضاوت خواهد کرد- موجب شده شهر نور چشمی دیگری به سوگلی زمان اصلاحات اضافه شود.

به نوع پروژه های عمرانی که حتی مصوبه بالاترین نهاد اجرایی کشور یعنی هیات دولت آن هم بیخ گوش شهرهای هر استان دارد نگاه کنید،تفاوتی فاحش را احساس می کنید. پروژه های شهرهای دارای مردان نشسته بر اریکه قدرت اجرایی استان را با شهرهایی که حتی در انتصاب مسؤولین شهری شان ظرافتی زیرکانه به خرج داده شده است مقایسه کنید در شهرهای با نفوذ، پروژه ها افتتاح و به بهره برداری رسیده و یا در شرف بهره برداری است اما در شهرهای محروم نگه داشته شده از نظر سیاسی – که محرومیتهای بعدی را به دنبال داشته است – هنوز این واژه ها حکمفرماست:مطالعه پروژه…!عملیات کلنگ زنی …!پی گیری برای تامین اعتبار پروژه…! و عنوانهایی از این قبیل.

براستی آیا دولتها از نمایندگانشان در شهر ها و استانها بازخواست نحوه عملکرد تمام محدوده به اصطلاح خدمتشان را نمی کنند؟

آیا آرمانهای انقلاب جای خود را از شیفتگی برای خدمت به تشنگی برای قدرت داده تا هرکسی آبادانی شهر و منطقه و گاه روستای خود را ببیند و از افتخارات دوران مسؤولیتش به همین مقدار بسنده کند؟

آیا در تعیین مدیران کل در استان در دولتهای مختلف تعهد و تخصص ملاک انتخاب بوده یا رابطه و همشهری بودن؟

و هزاران آیا که جوابش را در طبقاتی شدن شهرهای استان یزد و به قولی دو قطبی شدن شهرهای این استان به راحتی درک می کنید.