همچون قطره ای بر نیلوفرشبنمی افتاده به چنگ شب حیاتآرام و بی نشاندر آرزوی سرزدن آفتاب مرگنشسته ام و چشم های خاموشم رابه لب های کبود مشرق دوخته ام …پرستوهای بی بهار من !قاصدک های آواره در باد،بازگردید!مجموعه آثار ۱۳ / ص۴۹۸