زمان : 02 Farvardin 1391 - 02:46
شناسه : 48446
بازدید : 4779
مراقب «دبی» باشید! مراقب «دبی» باشید!

مراقب «دبی» باشید!

* خسرو معتضد
 

این روزها دبی و امیرنشین های امارات حال و احوال خوبی ندارند و خوب است کسانی که در فکر سرمایه گذاری در این جزایر عربی هستند، بیشتر تأمل کنند. بد نیست ماجرای یکی از افرادی که در این ناحیه سرمایه گذاری کرده و اکنون پشیمان است و برای من تعریف کرده است از زبان خودش بشنویم.

 

خانم «ف. ب» دبیر دبیرستانهای دخترانه تهران درباره دبی چنین می گوید: همسر من که فروشگاه لوازم خانگی دارد، چند سال قبل آپارتمانی به صورت پیش فروش در منطقه مارینای دبی از یک شرکت ساختمانی معتبر به نام «...» خریداری کرد که آپارتمان سر موقع تحویل ما شد. از طریق این آپارتمان خانواده من دارای اجازه اقامت در دبی شد و ما در مدت کوتاهی آپارتمان دو خوابه را به یک اروپایی اجاره دادیم. وضعیت اجاره آپارتمان در دبی به این صورت بود که به محض عقد قرارداد، اجاره بهای یک سال آپارتمان را به تمامی در یک چک دریافت کردیم و ظرف چند دقیقه چک مزبور را نقد کردیم. اجاره بهای ماهیانه دو میلیون و پانصد هزار تومان بود. امیدوار بودیم ظرف چند سال پولی را که برای خرید آپارتمان پرداخته بودیم، از طریق اجاره به دست آوریم. اوضاع اقتصادی در دبی چنان پررونق بود که شوهر من وسوسه شد غرفه ای را نیز در بخش تجاری همین منطقه خریداری کند و به این صورت بود که قرارداد خرید مغازه را با شرکت ساختمانی امضا کردیم و اقساطی را پرداختیم.

اما اوضاع آنطور که توقع داشتیم پیش نرفت. قرارداد اجاره آپارتمان ما با آن شخص اروپایی تمدید شده است، اما مستأجر به جای آنکه اجاره بهای یک سال را از اول سال به ما پرداخت کند، چهار ماه یک بار اجاره را پرداخت می کند. شوهر من برای گرفتن چهار ماه اجاره مجبور است به دبی سفر کند، چک را به حساب بخواباند و دوباره به ایران بازگردد. هر بار هم نگران هستیم که مبادا چک اجاره وصول نشود. در دبی همه پاسپورتی دارند که به کمک آن می توانند در صورت بالا آوردن بدهی از مهلکه فرار کنند. دبی قانون قضایی سفت و سختی ندارد اگر چک ها برگشت بخورد، نمی توان گریبان کسی را گرفت.
تحویل مغازه ما در مجتمع تجاری نیز به تأخیر افتاده است. به تازگی از شرکت ساختمانی نامه ای به دستمان رسیده که اعلام کرده، درست است که قرار بود ما در پایان سال 2008، مغازه را به شما تحویل دهیم، اما متأسفانه پروژه با تأخیر مواجه شده است. قسط آخر منوط به تحویل گرفتن کلید مغازه بوده است، با این حال، شما مبلغ قسط آخر را بفرستید، شاید گره کار ما گشوده شود و بتوانیم در آینده نزدیک مغازه شما را تحویل دهیم!

گفته می شود، همین ترفند پرداخت چهار ماه اجاره بها از سوی مستأجران نیز از ابداعات شیوخ دبی برای رونق اقتصادشان بوده است. این که موجران هر سه چهار ماه یک بار به دبی سفر کنند، پول بلیت بدهند، در جایی اقامت کنند، کاری کرده اند که آدم مدام به دبی سفر کرده و پول خرج کند.


ایرانیها را در بدو ورود به امارات زیاد معطل می کنند. هزینه زندگی در دبی بسیار بالاست، به همین علت اگر کار و کاسبی پررونق نباشد، ماندن فایده ندارد. مشکل دیگری که در ارتباط با اقامت در دبی وجود دارد، مسأله تمدید ویزاست. ما حساب کردیم امسال اگر خانواده پنج نفری بخواهیم برای چند روز به دبی برویم، باید هفت- هشت میلیون تومان هزینه کنیم.


شنیده ام که برادر شیخ دبی که مقام مهمی نیز داشت، از مشکلات اقتصادی چنان غمگین و آشفته خاطر شده که سکته کرده و درگذشته است. نگرانی او بیهوده نبود. شرکتهای ساختمانی بشدت افت کرده اند. شیوخ دبی که از سرمایه گذاران اصلی این شرکتها بودند، بیلیاردها دلار را جا به جا می کردند. حال کارگرها را بیرون کرده اند، پروژه ها متوقف شده است. به مردم وعده می دهند که اوضاع چنین نخواهد ماند و بهتر است که خانه ها را حفظ کنند، زیرا دوباره گران خواهد شد.


خانم «شارون- س» اهل شهر مانیلا- فیلیپین- 33 ساله و دارای مدرک لیسانس حسابداری نیز از رکود اقتصادی در دبی بسیار گله مند است. او می گوید: دو سال پیش خواهرم که او نیز لیسانس حسابداری است با تبلیغات شرکتهای کاریابی از فیلیپین به دبی آمد. او می گوید: خواهر من در شرکت یک مهندس ایرانی شغل خوبی به دست آورد و من کم کم ترغیب شدم که به دبی بیایم.


چند ماه قبل بالاخره نوبتم فرا رسید و با شوق بسیار به دبی آمدم. متأسفانه تاکنون کار مناسب برای من یافت نشده است. در دبی اجاره آپارتمانها بسیار سنگین است. ما اهالی فیلیپین مردمانی سختکوش و قانع هستیم. پنج ششتایی خانه ای اجاره می کنیم تا بتوانیم از حقوق اندک مان پس انداز کرده و برای خانواده مان در فیلیپین بفرستیم. افسوس که پس از چند ماه اقامت در دبی و پرداخت اجاره خانه کار مناسب (حتی با حقوق ماهی 000/400 تومان) برای من حسابدار پیدا نشد و من مستأصل شده ام.


خانم شارون که چندی است به لطف کارفرمای ایرانی اش به تهران آمده و در منزل او از کودکش مراقبت می کند، می گوید: من عاشق تهران شده ام، شبهای آن مرا به یاد کشورم می اندازد. این مردم خیلی مهربان هستند. تهران شهر پرشوری است. سفره ایرانی پر از غذاهای خوشمزه است، مردم ایران بسیار خوشبخت هستند.