عشق وشباب و رندی
یزدفردا :دکتر غلامرضا محمدی "کویر":فصل شیرین تبسم ها و ترنم ها نزدیک است هر چند من نگران غنچه هایی هستم که طرز و رنگ تبسم را از یاد برده اند . روز هجران و شب فرقت زمین به وصال لاله و ریحان پایان می یابد و قصه های سرد زمین در دولت یار به سر می رسد و خاک ، جوانی را از سر می گیرد ، غافل از اینکه من هر سال پیرتر می شوم و از ایام شباب دورتر و دورتر .
چه بگویم که شباب آنچنان زود گذشت که از او تنها خاطره ای مانده است و بس و انگار آدم باور نمی کند که پیر شده است.
طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده بود
آنچه آدمی در میانسالی و پیری از کمال و فضل و ادب دارد نتیجه تلاش و عشق و همت او در جوانی است که گفته اند:
چهاراست سرمایه کامرانی ، جوا نی جوانی جوانی جوا نی.
درگذشته اینهمه تعلقات خاطر ، اینهمه ارتباطات و جلوه های فریبنده ، اینهمه دوستان هرجایی و اینهمه گذرگاههای ابهام آمیز و جلوه های مجازی و اینهمه پریشانی در مسیر زندگی جوانان نبود و البته به اندازه امروز هم راههای پیشرفت و تعالی و کمال وجود نداشت، اینهمه امکانات آموزشی ، اینهمه رشته و دانشگاه و رسانه هایی که قابل استفاده اند نبود .
لذا هرکسی بر اساس زمان خودش در آزمون الهی قرارداردو سوال فردا از او بر اساس امکانات این زمان است . آنچه پر واضح است اینکه امروز بصیرت و تفکر و دقت بیش از همیشه لازم است،
راه است و چاه و دیده ی بینا و آفتاب
تاهرکسی نگاه کند پیش پا ی خود
چندان چراغ دارد و بی راهه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خود
می خواستم از بهار طبیعت بنویسم به بهار عمر و جوانی رسیدم ، مشکلی نیست این بهار مهم تراست زیرا که یکبار بیشتر نیست ، بهار طبیعت تجدیدپذیر است و برای تامل است تا جوانی خود را برنامه ریزی کنی.
بهار عمر خواه ایدل و گرنه این چمن هر سال چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزارآرد
جوانی فصل سبز فرصتهای طلایی است که باید بر آن سرمایه گذاری کرد و بدانید این سرمایه گذاری علمی و معنوی باید بر زمین مساعد صورت گیرد پس دل را باید از آلودگیها پالایش کرد و کندوکاو و خانه تکانی لازم است.
روی جانان طلبی آینه را قابل ساز و رنه هرگز گل و نسرین ندمد زآهن و روی
باید علایق مادی را کم کرد و عشق به کمال و خوبیها را افزون ساخت و در معاشرتها بسیار حساس بود، دوستی با هرکس ضروری نیست ، حیف از طلا که صرف مطلا کند کسی. علو همت در پویایی علم و دانش هم ضروری است و عزم جزم و توکل و توسل لازم است.
واما موانع راه کمال بر اساس غفلت ها حاصل می شود و این موانع چیزی نیست جز : تعلقات بیهوده دنیایی ، عشق های مجازی ، پر خوابی ها و پر خوری ها، خود خواهی ها و خود بینی ها ، تفریحات غیر ضروری ، ضعف اراده ، عدم مطالعه و مشورت و تفکر ، پیروی از هوای نفس و غافل شدن از نیکی ها و مردم داریها و محبت به پدر و مادر .
از شور و نشاط جوانی استفاده کنید برای زندگانی سعادتمند آینده و از لحظه های جوانی کسب علم و فضیلت نمایید و در این ره عشق لازم است و رندی و گرنه حسرت ایام جوانی را باید در پیری خورد و آنهم بی فایده است.
اینهم شعری از نظامی گنجوی شاعر پر آوازه و عمیق فارسی درمذمت پیری و نمی دانی که چقدر در ادبیات ما حکمت و پند و عشق و معنویت از این دست نهفته است:
غافلی از قدر جوانی که چیست تا نشوی پیر ندانی که چیست
شاهد باغ است درخت جوان پیر شود بشکندش باغبان
دولت اگر دولت جمشیدی ا ست موی سفید آیت نومیدی است
گرچه جوا نی همه چون آتش است پیری، تلخ است و جوانی خوش است
عیب جوا نی نپذیرفته اند پیری و صد عیب چنین گفته اند